به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از بیرجند، اکثر مردم فکر میکنند که روحانیون همه عمر خود را در حوزه علمیه و مسجد و منزل سپری میکنند و شغل دیگری ندارند؛ جز آنهایی که در پستهای دولتی مشغولاند.
آشنایی با یک جوان طلبه که تنها حدود 5 سال است به حوزه علمیه میرود، دیدگاهمان را تغییر داد، مهدی راضی، جوان 29 سالهای که در کنار تحصیل حوزوی و مسجد و منبر، مغازهای در کنار مسجد محله خود اجاره کرده و به آرایشگری مشغول است.
خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در گفتگو با وی، به بررسی زندگی این طلبه موفق پرداخته که بیهیچ کم و کاستی، مشروح این گپ و گفت را در ادامه میخوانید.
*چند سال دارید و از کجا آرایشگری را شروع کردید؟
مهدی راضی هستم 29 ساله، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی علوم تربیتی گرایش مشاوره و طلبه ترم نهم حوزه علمیه سفیران بیرجند و درحال حاضر هم مشغول به کار هستم و هم تحصیل.
زمانی که کوچک بودم، پدر بنده آن موقع میگفت باید علاوه بر درس خواندن کار هم بکنم. من از همان موقع که مدرسه میرفتم، یک نصف روز به مدرسه میرفتم و نصف دیگر را سرکار بودم؛ شبها هم درس میخواندم. کار فشرده بود اما در کنار آن الآن متوجه میشوم که اگر آن موقع سختی کشیدم؛حالا نتیجه داده و خدا را شکر در کنار تحصیل درآمدی هم دارم و با آن امرار معاش میکنم و این را مدیون پدرم میدانم و راضی هستم.
*کی وارد دانشگاه شدید؟
سال 87 وارد دانشگاه شدم و در رشته علوم تربیتی گرایش مشاوره مشغول تحصیل شدم و بعد از اتمام دانشگاه برای ادامه تحصیل حوزه علمیه را انتخاب کردم البته از همان دوران کودکی و دبیرستان علاقه خاصی به حوزه داشتم اما چون شرایط مهیا نبود نرفتم و بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی حوزه را انتخاب کردم و الآن در ترم 9 حوزه سفیران مشغول تحصیل هستم.
*ازدواج کردید؟
بله. من سه سال است که ازدواج کردم و یک فرزند هم دارم. انسان باید در زندگی توکل بر خدا داشته باشد و بداند که همه چیز دست خدا است نباید از آینده و زندگی و فرزند ترس داشت. همه چیز همت نیاز دارد اگر انسان همت داشته باشد و در زندگی خود برنامه داشته باشد همراه با نظم، بدانید که پیشرفت میکند.
*خوب شما آرایشگر هستید، این حرفه را از چه زمانی و کجا شروع کردید؟
خوب من به این حرفه علاقه داشتم، به دلیل زیبایی که به انسان میدهد، کلاً به تمیزی و زیبایی علاقه دارم، دبیرستان که میرفتم، عصرها میرفتم در چهارراه کارگران در یک مغازه آرایشگری کارمی کردم و یاد گرفتم. موقع دانشگاه هم آمدم و کنار مسجد امام رضا(ع) یک مغازه اجاره کردم و آرایشگاهی مستقل تأسیس کردم.
*چقدر طلبهها برای اصلاح موی خود به شما مراجعه می کنند؟
بله خدا را شکر تعدادی از مشتریهای ما طلبه هستند، با این کار چند کار مهم انجام میشود اول اینکه میآیند در فضایی قرار میگیرند و همدیگر را درک میکنند و سعی میکنیم مناسبتر حساب کنیم.(با خنده)، و لذا تعداد زیادی از بچههای طلبه میآیند و ارتباط بیشتری داریم. با طلبهها و غیر طلبهها اینجا بحث علمی هم میکنیم.
*باتوجه به اینکه شما شخصیتی فرهنگی هستید در آرایشگاه خود به مسائل فرهنگی هم می پردازید؟
اینجا را بهعنوان نقطهای که میتوان کار فرهنگی کرد در نظر گرفتم، برخی جوانان و نوجوانان در بیان مسائل شرعی با خانواده خود خیلی راحت نیستند اما اینجا میآیند و راحت ارتباط برقرار میکنیم و فضا خیلی عالی است. بچهها اینجا خیلی راحتاند و پاتوق فرهنگی تشکیل دادیم که پیر و جوان میآیند. اگر ارتباط ما با جوانان قوی باشد، آنها راحت تر به سمت ما میآیند اگر پدر و مادر بتواند راحت با فرزند خود ارتباط بگیرد فرزندان آنها بهراحتی با آنها ارتباط صمیمی برقرار میکنند و اگر والدین نتوانند با فرزندانشان ارتباط برقرار کنند آنها با افرادی دوست خواهند شد که بعداً عواقب بدی خواهد داشت.
*نظر طلاب دیگر در مورد شغل شما چیست؟
طلبهها که خوشحال شدند، گفتند خوب پس کار ما راه افتاد، رایگان میتوانیم سر خود را در حوزه اصلاح کنیم(با خنده) اگر فرصت بشود در خود حوزه برای بچهها آرایشگاه راه انداختم و سرشان را رایگان اصلاح میکنم. اما چون درس و بحثها سنگین است کم فرصت میشود.
*صلواتی؟
بله. به عشق امام زمان(عج) تا باشد از این کارها باشد.
*چه مدلهایی اصلاح میکنید؟
سعی میکنم از مدلهای اسلامی که خود آن ترویج فرهنگ اسلامی باشد، استفاده کنم، من در مغازه صورت کسی را تیغ نمیزنم، اولاً مجاب میکنم که کوتاه کند و تیغ نزد و اگر هم که نخواست میگوییم پس بیزحمت به آرایشگاه دیگری بروید. معمولاً خیلیها قبول میکنند و حتی برخیها مجاب می شوند و دیگر هیچوقت تیغ نمیزنند. از وقتی که مغازه را دایر کردم در این موضوع که صورت مشتری را تیغ نزنم تأکید داشتم و الحمدالله موفق هم بودم.
*پس مشتریهای شما باید همه از بزرگسالان باشند؟
نه. اصلاً. اتفاقاً مشتریهای من بیشتر جوان هستند و علاقه خاصی هم به سبکهای اسلامی دارند، کسی بود که صورت خود را از بس تیغ زده به بیماری پوستی دچار شده است، من گفتم تیغ نمیزنم اول قبول نکرد، بعد راضی شد که صورت او را اصلاح کنم، بعد از مدتی بیماری پوستی او برطرف شد و او الآن محاسن میگذارد و روی این موضوع تأکید دارد و این را تبدیل به باور قلبی کرده است. الآن طوری شده که سرش را بزنند صورتش را با تیغ نمیزند.
در مغازه عکس خیلی از شهدای انقلاب، دفاع مقدس و مدافع حرم را دارید. اینها قبل از اینکه حوزه بروید هم بوده است؟
بله. ما نفس کشیدن خودمان را هم مدیون شهدا هستیم. کمتر از ذرهای از عزت ما مربوط به ما نیست هر چه داریم به برکت خون شهدا است، چقدر از جوانان رفتند و زیر تانکها له شدند تا ما امروز این عزت را داشته باشیم. وظیفه ما است که به شهدا احترام بگذاریم و خودشان و آرمانهایشان را فراموش نکنیم. این عکسها فقط برای تلنگر به خودمان است که خود را فراموش نکنیم، اینکه کی بودیم و چه شدیم و این را به برکت شهدا به دست آوردیم.
*تا حالا شده کسی به این موضوع اعتراض کند؟
بله. برخیها هستند که میگویند؛ چرا اینقدر عکس شهدا را زدید؛ اما تعدادشان کم است و بیشتر افرادی که میآیند تشکر میکنند و برخیها هم میگویند صورت و سر ما را مطابق فلان شهید اصلاح کن، میخواهیم نمونه ما او باشد و از این شهید الگو بگیریم. مشتری دارم که کمی شبیه شهید همت است، وقتی عکس شهید همت را میبیند کیف میکند و میگوید که میخواهم مثل شهید همت باشم و از ارادتمندان آن شهید میشوند. یک استاد حوزه علمیه داریم که عشق او شهید احمد کاظمی است، هر وقت میآید دوست دارد صورت او را مانند شهید احمد کاظمی اصلاح کنم. برکتی که این عکسهای شهدا به همراه دارند، عجیب است، شهدا بر اعمال ما ناظر هستند. اگر بیرون ما را احترام میکنند به برکت شهدا است.
*وقتی خواستگاری رفتید همسر شما میدانستند طلبهاید؟ شرطی نداشتند؟
بله میدانستند. خانم من هم اهل قناعت است و همین به زندگی من آرامش داده است، زندگی را نباید سخت گرفت. البته برخی وقتها که با خانواده با لباس طلبگی بیرون میروم برخی از مشتریها من را میبینند یکدفعه شوکه میشوند و چپ چپ نگاه میکنند؛ و این سوال برایشان پیش می آید که مگر می شود یک روحانی آرایشگر باشد؟!
میگویم. بله! انسان نباید خیلی اسیر لباس باشد، من استفاده میکنم از این روحانیت و تلفیق آن با آرایشگری. این هم درآمدی است برای زندگی بنده و هم از آن مهمتر از این طریق کار فرهنگی میکنم، یک نفر شاید بهوسیله مغازه عوض شود که این برای من از همهچیز در دنیا بالاتر است.
*همیشه در مغازه خود سخنرانی میگذارید؟
اینها بیشتر به خاطر یادگرفتن خودمان است تا دیگران، این سخنرانیها برای اصلاح خودم است و بقیه هم یک ساعت که در مغازه مینشینند گوش میکنند و وقتشان به هدر نمیرود.
*کتابخانهای در مغازه دارید. بیشتر چه کتابهایی است؟
برخیها از خودم است اما بیشترش را از کتابخانه میگیرم و میخوانم و برای مشتریها هست و بعد که خواندند برمیگردانند و برای کسی که اینجا مینشیند روزبهروز علم و بصیرت او زیاد میشود، بیشتر آثار شهید مطهری را دارم. توصیه من به همه جوانان این است که حتماً یک دوره کتابهای شهید مطهری را استفاده کنید.
*چقدر اهل ورزش هستید؟
جدیداً به دلیل فشردگی تحصیل کمی کمتر شده، قبلاً با بچههای کانون مسجد سالن فوتسال و استخر و پارک و از این قبیل برنامه ها زیاد میرفتیم و ورزشهای دیگری هم میکردم اما الآن تلاش میکنیم با بچهها برنامهریزی میکنم که آنها بروند اما خودم کم توفیق شدم.
*وظیفه یک طلبه چه است؟
اول باید خودش را از نظر معنوی بسازد و درست کند، امام خمینی(ره) 50 سال خودسازی کرد و بعد انقلاب کرد، همه مطیع و فدایی امام بودند چون میدانستند امام از روی هوای نفس چیزی نمیگوید. ما اگر در خودسازی بتوانیم پیشرفت کنیم بقیه را خدا درست میکند.
*با بچههای کوچک ارتباط خوبی دارید؟
بله بچهها دنبال محبت هستند، کسی که پدر و مادر خیلی به او توجه نکند بچه پای اینترنت و فضای مجازی و اینطور چیزها وقت خود را به هدر خواهد داد، لذا ما هر یک از بچه ها که بخواهد به مغازه ما بیاید توصیه میکنیم با کتاب بیاد و مطالعه کند. برخی والدین آمدن و میگویند که فرزند ما منحرفشده و حرفهای ما تأثیری روی او ندارد، دلیل را که بررسی میکنیم میبینیم که این خانواده اصلاً محبت و توجهی به فرزند خود نداشتند که او با آنها رفیق شود.
یکی از کارهای بنده این است که تلاش میکنم با ارتباطگیری با بچهها آنها را به سمت حوزه علمیه جذب کنم، یک سرباز امام زمان(عج) هم تربیت شود، ارزش آن بسیار بالا است.
*فضای مجازی هم هستید؟
صبح از هفت تا غروب سر کلاس هستم، بعد از نماز عشاء می آیم مغازه تا آخر شب و فرصت فضای مجازی نیست. تلاش میکنم وقت آزادم را مطالعه کنم.
*دروس دانشگاه سختتر بود یا حوزه؟
اصلاً این دو باهم قابل مقایسه نیستند، دانشگاه درس میخوانیم برای مدرک، اما حوزه با عشق و علاقه درس میخوانیم، وقتی روایتی از ائمه اطهار میخوانیم کیف میکنم، لذت میبرم.
*اینکه میگویند دشمن به دنبال روحانیت هراسی است را قبول دارید؟
بله. این مسئله الآن نیست از همان دوره قبل از انقلاب هم بوده است، چون روحانیت در بین مردم ضریب نفوذ بالایی دارد، شما ببینید در دوره مشروطه وقتی فرمان حرام بودن تنباکو اعلام میشود حتی همسر شاه هم تنباکوی خود را میشکند، بعد از انقلاب هم که ضربه شدیدی توسط روحانیت به استکبار زده است. الآن هم که میبینیم مقام معظم رهبری چقدر محکم و استوار در مقابل دشمن ایستادند و نقشههای آنها را نقش بر آب میکنند، لذا دشمن گرگصفت میخواهند هر طور شده به روحانیت ضربه بزنند، اما نتوانستند و نخواهند توانست.
*حرف آخر اینکه از انتخاب حوزه برای ادامه تحصیل راضی هستید؟
بله چون با عشق و علاقه انتخاب کردم این مسیر را و امیدوارم خداوند کمک کند تا سرباز خوبی برای امام زمان(عج) باشیم.
انتهای پیام/
نظر شما