به گزارش خبرگزاری«حوزه» از اصفهان، آیت الله حاج شیخ علی عبودیت، استاد اخلاق حوزه علمیه اصفهان که اغلب طلاب، روحانیون و فضلای اصفهان او را به خنده رویی می شناختند. چهره ای ماندگار که برخی از شاگردان او هم اکنون از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه هستند، شب گذشته در شام میلاد حضرت زینب(س) به علت کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
این عالم ربانی و شخصیت نام آشنای اصفهان عمر خود را وقف تبیین احکام و اخلاق اسلامی در جامعه کرد
آیت الله حاج شیخ علی عبودیت، استاد اخلاق حوزه علمیه اصفهان، پیرمردی که اغلب طلاب، روحانیون و فضلای اصفهان او را می شناسند. عالمی که برخی از شاگردان او هم اکنون از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه هستند و چندی قبل در همایشی با حضور علما و مسئولین استانی از ایشان به عنوان چهره ماندگار تبلیغ اصفهان تجلیل شد.
خوش اخلاقی و خنده رویی از صفات بارز ایشان بود. درب منزل قدیمی و ساده شان به روی همه باز بود و حتی در این ایامی که سخت در بستر بیماری بودند. در اولین لحظات حضور در منزل با همان گزها و شکلات های ساده و خوشمزه پذیرایی می کنند.
بر طبق شنیده ها ، سه چهار سال قبل فردی به ایشان عرض کرد آقا شنیده ام که مرحوم دولابی فرموده اند که در اصفهان سه نفر از اولیاء خدا را می شناسم و نام شما را برده اند؟! فرمودند (قریب به این مضامین) بعید می دانم ایشان این را گفته باشد ولی مرد بزرگی بود و به من هم لطف داشت. کمتر کسی می تواند چنین تواضعی داشته باشد، با اینکه ده ها بار کتب فقهی سطوح حوزه را تدریس کرده و بسیاری از شاگردان ایشان از مدرسین سطوح عالی حوزه هستند. در این سال های اخیر برای طلاب سال اول حوزه درس می گویند و گاهی هم به صورت عمومی درس اخلاق می دهند.
خاطرم هست در یکی از دفعاتی که به منزلشان رفته بودم در اوج تواضع و فروتنی از شاگردی مرحوم امام خمینی قدس سره می گفتند و اینکه با حضرت آیت الله سبحانی حفظه الله هم درس و هم بحث بوده اند. گاه دیده بودم سحرهای ماه مبارک رمضان به زحمت خودشان را برای شرکت در مراسم دعای ابوحمزه به مسجد جامع اصفهان می رسانند و یک بار هم خودم این افتخار را داشتم به کمک یکی از دوستان نیمه های شب ایشان را به مسجد جامع برسانم و از نزدیک اشک های سحرگاهی و خضوع ایشان را نظاره کنم.
قسمتی از شرح زندگی آن مرحوم:
خودش می گفت یک شب با پاهایم دعوایم شد. سحر بود و به قول خودش در اثر سن بالا بی خواب شده بود. می گفت: می خواستم نمازشب بخوانم دیدم برایم سخت است از پله های حیاط پایین بروم. به پاهایم گفتم می خواهم عبادت کنم چرا با من همراهی نمی کنید. از شما شکآیت می کنم. پایم گفت: به ما چه؟ آن وقت که سالم بودیم پله ها را سه تا یکی می کردی حالا که خرابمان کردی تازه می خواهی شکآیت هم بکنی اصلاً ما از تو شکآیت می کنیم. گفتم برای چی؟ پا گفت: ما را سالم تحویل تو داده اند که درست استفاده کنی. خرابمان کردی… ما شکآیت می کنیم. دیدم بد شد. من می خواستم شکآیت کنم حالا شده ام مجرم. به پا گفتم بیا مصالحه کنیم. نه من شکآیت می کنم نه شما. گفتند ما مجبوریم. اگر قاضی از ما پرسید ما همه چیز را اعتراف می کنیم. دیدم حق با آنهاست. رفتم سراغ صاحبشان گفتم خدایا یک کاری کن وقتی ازشان سؤال می کنی، یادشان برود و الا آبرویم می رود
آیت الله حاج شیخ علی عبودیت، استاد اخلاق حوزه علمیه اصفهان، پیرمردی که اغلب طلاب، روحانیون و فضلای اصفهان او را به خنده رویی می شناختند. چهره ای ماندگار که برخی از شاگردان او هم اکنون از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه هستند