پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
مصاحبه امام خمینی(ره) با بی بی سی

حوزه/ مـن بـه هـيـچ وجـه احـسـاس خـصومت شخصى با شاه ندارم. براى مبارزه نه شـخص خودم مطرح است و نه پسرم و من هيچ گاه احساس ناراحتى شخصى از او نكرده ام. من بـراى خـيـانـت هـائى كـه شـاه در ايـن ۵۰ سـال كـرده ، جناياتى كه به ملت من وارد كرده مخالفم.

خبرگزاری «حوزه»؛  مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. «خبرگزاری حوزه» در 30 شماره به صورت روزانه به انتشار برخی از این مصاحبه ها می پردازد.

 

* مصاحبه امام خمينى(ره) با خبرنگار تايمز لندن در تاريخ 18/10/1357

سـؤال: مـايـلم كـه قـدرى دربـاره دوران كـودكـى شـمـا و شـغل شما در آن زمان بدانم و شايد هم مختصرى از دوران طفوليت شما و طريقى كه از آن طـريق به اعتقاد كنونى راه يافتيد. كيفيت ها و ارزش هائى كه براى شما مهم بوده و هستند چـيـسـت؟ و بـه عـنـوان يـك مـسيحى درباره فرهنگ شما زياد نمى دانم؛ از اين رو اولين سؤالم اين است كه اعتقادات شما چيست؟ كجا و چگونه اين اعتقادات را فرا گرفتيد؟ و چگونه آنها را عمل مى كنيد؟ و به عنوان سؤالى تكميلى لطفا مختصرى از شرح كار خود را بيان كنيد.

جـواب: زنـدگى شخصى من هم مانند همه افراد حادثه اى است جزئى از تمام حوادثى كه در جـهـان مـى گـذرد كـه نـيـازى به شرح و توضيح آن نمى بينم؛ ولى اعتقادات من و همه مـسـلمـين همان مسائلى است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام (ص) و پيشوايان بـحـق بـعـد از آن حـضـرت بـيـان فـرمـوده انـد كـه ريـشـه و اصـل هـمـه آن عـقـايـد كـه مـهـمـتـريـن و بـا ارزشـتـريـن اعـتـقـادات مـاسـت ، اصل توحيد است . مطابق اين اصل ما معتقديم كه خالق و آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انـسـان ، تـنـهـا ذات مقدس خداى تعالى است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز اسـت و مـالك هـمـه چـيز. اين اصل به ما مى آموزد كه انسان ، تنها در برابر ذات اقدس حق بـايـد تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد. براين اساس هيچ انسانى هم حق ندارد انسان هاى ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور كند و ما از اين اصل اعتقادى ، اصل آزادى بشر را مى آموزيم كه هيچ فردى حق ندارد انسانى و يـا جـامعه و ملتى را از آزادى محروم كند، براى او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بـنـا بـه درك و شـنـاخـت خـود كـه بـسـيـار نـاقـص اسـت و يـا بـنـا بـه خـواسـتـه هـا و امـيال خود تنظيم نمايد و از اين اصل ما نيز معتقديم كه قانونگزارى براى پيشرفت ها در اختيار خداى تعالى است ، همچنان كه قوانين هستى و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است و سـعـادت و كـمال انسان و جوامع ، تنها در گرو اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيا بـه بـشـر ابـلاغ شـده اسـت و انـحـطـاط و سـقـوط بـشر به علت سلب آزادى او و تسليم دربـرابر ساير انسان هاست . بنابراين انسان بايد عليه اين بندها و زنجيرهاى اسارت و در برابر ديگرانى كه به اسارت دعوت مـى كـنـند قيام كند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگى تسليم و بنده خدا باشند و از ايـن جـهـت اسـت كه مقررات اجتماعى ما عليه قدرت هاى استبدادى و استعمارى آغاز مى شود و نـيـز از هـمـيـن اصـل اعـتـقادى توحيد ما الهام مى گيريم كه همه انسان ها در پيشگاه خداوند يـكـسـانـنـد، او خـالق هـمـه اسـت و هـمـه مـخـلوق و بـنـده او هـسـتـنـد، اصـل بـرابـرى انسان ها و اينكه تنها امتياز فردى نسبت به فرد ديگر بر معيار و قاعده تـقوا و پاكى از انحراف و خطاست . بنابراين با هر چيزى كه برابرى را در جامعه بر هـم مـى زنـد و امـتـيازات پوچ و بى محتوائى را در جامعه حاكم مى سازد بايد مبارزه كرد. البـتـه ايـن آغـاز مـسـاله اسـت مـيـان يـك نـاحـيـه مـحـدود از يـك اصل و اصول اعتقادى كه براى توضيح و اثبات هر يك از بحث هاى اسلامى دانشمندان در طول تاريخ اسلام كتاب ها و رساله هاى مفصلى نوشته اند.

سؤال : مى خواهم كه توانائى آن را بيابم تا اين تناقض مشهود بين نقش شما به عنوان يـك رهـبر مذهبى و نقشى را كه به عنوان محور مخالفين به عهده داريد توجيه كنم. رژيم شاه چگونه منجر به تبعيد شما گرديده؟ و دولت هاى اين رژيم چه كرده كه شما را به مـخـالفـت وا داشـتـه اسـت؟ مـن شما را به عنوان صخره مى بينم كه مستحكم در ميان حوادث كـوبـنده ايستاده ايد. پايگاهى هستيد در ميان حوادث گذرا و از اين رو من فكر نمى كنم كه صحيح باشد كه شما را به عنوان يك شخصيت انقلابى توصيف كنم . اهميت شخص شما در حـوادثـى كـه مـى گـذرد چـه انـدازه است؟ و فكر مى كنيد چه اندازه نفوذ شخصى بر اين حوادث داشته باشيد؟

جـواب: اگـر شـمـا بـتـوانـيـد مـفـهوم مذهب را در فرهنگ اسلامى ما درك و دريافت كنيد، به روشـنـى خـواهـيـد ديـد كـه هيچ گونه تناقضى بين رهبرى مذهبى و سياسى نيست؛ بلكه هـمـچـنـان كـه مبارزه سياسى بخشى از وظايف و واجبات دينى و مذهبى است، رهبرى و هدايت كـردن مـبـارزات سـيـاسى گوشه اى از وظايف و مسئوليت هاى يك رهبر دينى است. كافى اسـت شـمـا بـه زنـدگى پيامبر بزرگ اسلام (ص ) و نيز زندگى امام على عليه السلام نـگاه كنيد كه هم يك رهبر مذهبى ماست و هم يك رهبر سياسى و اين مساله در فرهنگ شيعه از مـسـائل بـسـيـار روشـن است و هر مسلمان شيعى وظيفه يك رهبر مذهبى و دينى مى داند كه در سـرنـوشـت سـيـاسـى و اجتماعى جامعه مستقيما دخالت كند و هدايت و نقش تعيين كننده خود را انـجـام دهـد. مـفـهـوم مـذهـب و رهـبر مذهبى در فرهنگ اسلامى بسيار تفاوت دارد از مفهوم آن در فـرهـنـگ شـما كه مذهب صرفا يك رابطه شخصى و معنوى است بين انسان و خدا. از اين رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام هاى حاكم در جامعه بوده است و خود داراى سيستم و نـظـام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى است كه براى تمامى ابعاد و شؤ ون زندگى فـردى و اجـتـماعى قوانين خاصى وضع دارد و جز آن را براى سعادت جامعه نمى پذيرد. مذهب اسلام همزمان با ايـنـكـه بـه انـسـان مـى گـويد كه خدا را عبادت كن و چگونه عبادت كن ، به او مى گويد چـگـونـه زنـدگى كن و روابط خود را با ساير انسان ها بايد چگونه تنظيم كنى و حتى جـامـعـه اسـلامـى بـا ساير جوامع بايد چگونه روابطى را برقرار نمايد. هيچ حركتى و عـمـلى از فـرد و يـا جـامـعـه نـيـسـت مگر اينكه مذهب اسلام براى آن حكمى مقرر داشته است . بـنـابـراين طبيعى است كه مفهوم رهبر دينى و مذهبى بودن ، رهبرى علماء مذهبى است در همه شؤ ون جامعه ، چون اسلام هدايت جامعه را در همه شوون و ابعاد آن به عهده گرفته است . و امـا ايـنـكـه چـرا امـروز تـمـامى علماء مذهبى عليه رژيم شاه و دولت هاى او قيام كرده اند بـسـيار واضح است . امام على (ع) مى گويد: خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه بـر سـيـرى سـتمگر و گرسنگى مظلوم سكوت نكنند. و اين شاه ستمگر و دارودسته اوست كه با همه فقر طاقت فرساى مردم ما، ميلياردها دلار ثروت كشور را به خود اختصاص داده اسـت و نـيـز اگـر بـدعـت هـا در ديـن ظاهر شود، بر علماست كه دانش خود را آشكار كنند و نـگـذارنـد فـريـب هـا و نـيـرنـگ هـا و دروغ بدعت گذاران در دين و در مردم اثر كند و باعث انحراف شود.

ايـن شـاه اسـت كـه بـا انـواع دروغ هـا و حـيـله هـا هم دين خدا را تحريف كرده و خواسته هاى شـيـطـانـى خـود و اربـابـانـش را بـه عنوان قوانين منطبق با اسلام ، بر ملت مظلوم ايران تـحـمـيل مى كند و همه حقايق و واقعيات را وارونه جلوه مى دهد. بر علماء دينى و مذهبى است كـه چـهـره واقعى او را به ملت معرفى كنند. مثلا ببينيد شاه كشاورزى ما را نابود كرده و كشور را در مواد غذائى وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضى خود افتخار مـى كـنـد. آيـا اين يك تحريف نيست؟ و يا مثلا نفت ايران را تا آنجا كه مى تواند استخراج مـى كـند و با پول آن براى اجانب پايگاه نظامى تاسيس مى كند و يا به بهانه صنعتى كـردن كـشـور، صـنـايـع مـونـتاژ، آن هم اكثرا با سرمايه هاى خارجى و بدون هماهنگى با شرايط اقتصادى كشور، ايران را بازار مصرف اجناس تجملى خارج ساخته و از اين طريق ثروت كشور را به هدر مى دهد و بعد ادعاى مدرنيزه كردن كشور را دارد و صدها تحريف و خـيـانـت ديـگر كه بر هر مسلمانى و در درجه اول بر علماء دينى و مذهبى واجب است كه قيام كنند و خود و ملت را از اين ستمگرى ها نجات دهند.

سؤال: درباره موقعيت كنونى كه بايد اقرار كنم كه ممكن است خيلى سريع پيش از آنكه من بتوانم شاهد آن باشم تغيير كرده باشد، نخست وزير جديد از شما دعوت كرده است به ايران برگرديد، در تحت چه شرايطى شما چنين خواهيد كرد؟

جـواب: نخست وزير هر دولتى كه با وجود شاه به سركار بيايد غير قانونى است و از نـظـر ملت ايران اعتبار ندارد و بازگشت من به ايران متوقف بر اين است كه در انجام بهتر بتوانم به وظائفم در زمـيـنـه خـدمـت بـه اسـلام و نـهـضـت اسـلامـى مـلت ايـران عمل كنم و دعوت يا عدم دعوت آنان در تصميم من هيچ گونه نقشى ندارد.

سـؤال: شـمـا از كـاركـنـان صـنـعـت نفت خواسته ايد كه توليد نفت را متوقف كنند، آيا اين خواسته شما با يك پاسخ رضايت بخش مواجه شده؟

جـواب: بـله، طـبـق گـزارشـات حـتـى يك قطره نفت هم استخراج نمى شود و بعد ما براى تـامـيـن مـصـرف داخـلى هـيـاتى اعزام نموديم، به اين مساله رسيدگى كرديم و عده اى از كاركنان را براى تامين همين مقدار دعوت كردند كه به سركار خود برگردند.

سؤال: آيا نگران اين نيستيد كه مردمى كه با انگيزه سياسى وارد اين نهضت شده اند در پس آنچه كه شما به خاطرش قيام كرده ايد، پنهان شده و از موقعيت شما براى مقاصد خود استفاده كنند؟

جـواب: امـروز هـر كـس كـمـى مـطـالعه در ماهيت نهضت ايران كند خواهد ديد كه نهضتى است صـددرصد اسلامى و هر كس بخواهد در اين حركت شركت كند بايد خود را با آن تطبيق دهد كـه در غـيـر ايـن صـورت مـطـرود ملت خواهد بود. البته اشخاصى هم هستند كه عليه شاه مبارزه مى كنند و مسلمان هم نيستند ولى تعداد آنان خيلى كم است .

سـؤال: آيـا هيچ گونه شرايطى وجود خواهد داشت كه شما در تحت آن بتوانيد وجود شاه را و يا جانشينان وى را بر تخت قبول كنيد؟

جـواب: بـا وجـود شاه و جانشينانش هيچ راه حلى براى بحران ايران وجود ندارد و شاه جز كنار رفتن چاره اى ندارد.

سؤال: چه نوع حكومتى را مايليد در ايران ببينيد آيا شما خواستار چنين حكومتى هستيد كه اكنون در ايران روى كار آمده و يا مايليد در چنين حكومتى شركت كنيد؟

جـواب: مـا جمهورى اسلامى را اعلام كرده ايم و ملت با راهپيمائى هاى مكرر به آن راى داده است، حكومتى است متكى به آراء ملت و مبتنى بر قواعد و موازين اسلامى .

سـؤال: و بـالاخـره دربـاره آينده فكر مى كنيد چه اتفاقى خواهد افتاد؟ آيا جنگ داخلى راه حل كم ضـررتر خواهد بود؟ و آيا واقعا احتمال صلح وجود دارد؟ وقتى كه زندگى در ايران به حـالت عادى برگردد، زندگى يك فرد متوسط را چگونه مجسم مى كنيد؟ اميد شما و آنچه كـه مـى خـواهـيـد بـدان بـرسـيـد چـيـسـت ؟ و آيـا بـه چـنـيـن چـيـزى در خـارج از ايـران نائل خواهيد آمد؟

جـواب: بـه خـواسـت خـداى تـعـالى مـلت ايـران راه خـود را يـافته و به پيش مى رود و ما معتقديم كه پس از پيروزى ملت با اجراء قوانين اسلامى جامعه اى بوجود آيد كه الگو و نمونه باشد براى ملت هاى جهان ، براى نجات و سعادت خود. جنگ داخلى صورت نخواهد گرفت. دير يا زود ارتش به ملت خواهد پيوست و اصولا به غير از تنى چند از ارتشيان بـقيه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفكر خيلى از آنان آگاهى دارم . بارها سياسيون ايـران مـرا از ارتـش بـيـم داده ولى آنـان اشتباه مى كنند براى آنكه جو كاذب بوجود آورده اند.

سـؤال: اگـر چـپـى هـا از نارضايتى هاى عمومى استفاده كنند و قدرت را تصاحب كنند آيا شما فكر مى كنيد بتوانيد كه چنان اثرى روى آنها بگذاريد كه آنچه را كه شما برايش ارزش قـائليـد رعـايت كنند؟ و آيا با توجه به اينهمه كه شما بايد به انجام برسانيد آرزو نمى كرديد كه مرد جوانترى بوديد؟

جواب: چنين چيزى در ايران امكان ندارد. در يك كشور مسلمان كه مردم آن به نام قرآن و به خـاطـر خـدا خـون مـى دهـنـد مـمـكـن نـيـسـت حـكـومـتـى سـركـار آيـد كـه از اول پـرچـم ضـد خـدا و ضـد اسـلام را در دسـت گـرفـتـه است . شاه با همه رياكارى ها و تـظـاهـر بـه اسـلام بـالاخره چهره واقعى او آشكار شد و ملت او را عقب راند. ملت ايران از نـظـر ايمان و عقيده محتاج نيست تا به مكتب هاى ضد خدائى پناه ببرد. ملت ايران خواستار عـدالتـنـد و آزادى و اسـتـقلال و معتقدند جز در سايه اسلام و با قوانين اسلام به آن نمى رسـند. اگر از چندين بچه اى كه به علت نداشتن تجربه به چپ گرايش پيدا كرده اند بـگـذريـم ، چـپ بـه مـعـنـى واقعى اش در افراد روشنفكر كه از جامعه ايران شناخت داشته باشند وجود ندارد. در ايران اسلام حاكم است و بس .

سؤال: شما نقش و وظيفه خودتان را در شرايط فعلى چه مى بينيد؟

جـواب: مـا نـقـش هـدايت داريم ، هميشه همين نقش بوده است . مسائلى را كه مى بينيم مفيد است بـراى مـلت ايـران طـرح مى كنيم چيزهائى را كه مضر است نفى مى كنيم و كوشش مى كنيم براى پيشبرد مقاصد اسلامى .

سؤال: آيا آماده هستيد كه براى جهاد مسلحانه فرمان بدهيد، اگر تمام راه ها بسته شود؟

جـواب: اگـر تمام راه ها بسته شود، مورد مطالعه قرار خواهيم داد ولى با شناختى كه من از ارتش دارم به اين مرحله نخواهد رسيد.

سـؤال: شـمـا شـخـصـا به واسطه رژيم شاه رنج هاى بسيار برده ايد، تبعيد شده ايد، زنـدانـى ديده ايد، پسرتان به نحو اسرارآميزى كشته شده است ، آيا با تمام اينها شما هيچ خصومت شخصى اى در مورد شاه احساس مى كنيد؟

جـواب: ابـدا. مـن بـه هـيـچ وجـه احـسـاس خـصومت شخصى با شاه ندارم. براى مبارزه نه شـخص خودم مطرح است و نه پسرم و من هيچ گاه احساس ناراحتى شخصى از او نكرده ام. من بـراى خـيـانـت هـائى كـه شـاه در ايـن 50 سـال كـرده ، جناياتى كه به ملت من وارد كرده مخالفم.

سـؤال: شـما از (ملت من) صحبت مى كنيد و واقعيت اينست كه شما رهبر اين حركت عظيم شده ايـد، آيـا شـمـا نگران اين نيستيد كه سياسيون ممكن است از اين موقعيت استفاده كنند و سعى كنند كه در پس پرده از شما سوء استفاده كنند و پس از پايان يافتن مساله ظاهر شوند و بهره بردارى كنند؟

جـواب: مـا تـا بـتـوانـيـم كـوشـش مـى كـنـيـم كـه مـسـائل را خـودمـان حل كنيم و آنچه در اختيار داريم عمل مى كنيم و ملت هم پشتيبان ماست . اميدوارم كه آنانى كه امـروز و يـا ايـن روزهـا مـبـارز شـده انـد، واقعا معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نـبـاشـنـد. البـته در هر مبارزه ، آن هم مبارزه ايران كه دامنه اش بسيار وسيع است فرصت طـلبان در آينده كارهائى مى كنند كه امروز نمى توانند انجام دهند ولى ملت ما به اميد خدا بعد از پيروزى دير يا زود همه را سر جايشان مى نشاند، ان شاءالله.

* مصاحبه های بعدی امام راحل با رسانه های خارجی را در شماره های بعد مطالعه کنید.

 

منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha