به گزارش خبرگزاری «حوزه» از اصفهان، آیت الله العظمی مظاهری در ادامه سلسله جلسات درس اخلاق خود گفتند: اگر انسان در گرفتاریها، از خدا و از فضل خدا، کمک بخواهد و با دعای «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ» خدا را بخواند، پروردگار متعال گرفتاری مادی او را اصلاح میکند.
متن کامل سخنان این مرجع تقلید در ادامه تقدیم می گردد:
روایت مشهوری در کتب حدیثی، از جمله در امالی شیخ صدوق«رحمتاللهعلیه» وارد شده که در آن، امام باقر«سلاماللهعلیه» از قول پدرگرامیشان امام سجاد«سلاماللهعلیه» و ایشان از حضرت سیّدالشّهداء، امام حسین«سلاماللهعلیه» و آن حضرت از لسان مبارک امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نقل میکنند که فرمود: دِین و قرضی داشتم و برای آن به محضر رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» عرض حال کردم. پیامبر گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند بگو: «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ»؛ قرض تو هرچقدر هم که زیاد باشد، پروردگار متعال آن را ادا میفرماید.[1]
معنای این دعای مجرّب این است که: پروردگارا، من را بهوسیلۀ حلالت، از حرام خویش بی نیاز کن و با فضل و بخشش خود، مرا از هرچه غیر توست، بینیاز فرما.
این دعا، در برخی کتب با یک جملۀ اضافهتر نقل شده که آن هم جملۀ خوبی است. میفرماید: «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِطاعَتِکَ عَنْ مَعْصیَتِکَ وَ بِفَضْلِكَ عَنْ مَّنْ سِوَاكَ».[2]
به هر حال، روایت بسیار ارزنده است و محتوای والایی هم دارد. مرحوم شیخ بهایی«رحمتاللهعلیه» در چهل حدیث، این روایت را نقل کرده و به دنبال آن میگوید: بدهکار بودم، قرض من هم خیلی زیاد بود و مبالغ سنگینی برای آن ذکر میکند. بستانکارها هجوم آورده بودند و سختگیری میکردند. من راه و چارهای نداشتم و به ذکر: «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ» متوسّل شدم، بهصورتی که هر روز صبح بعد از نماز صبح و گاهی بعد از سایر نمازها این دعا را میخواندم. سپس خداوند متعال از راهی که گمان نداشتم، بدهی و قرضهای من را ادا کرد.[3]
حکایت دیگری نیز از تأثیر این دعا برای ادای دیون و پرداخت قرض، نقل میکنند که آن هم جالب است. میگویند شخصی بدهکار بوده و همۀ راهها به روی او بسته بوده است. بالأخره به دعای: «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ» متوسّل میشود. تعریف میکند که شبی مشغول مطالعه بودم، دیدم یک بچه موش آمد و از بس موشها به من اذیّت میکردند، عصبانی شدم و کلاهم را روی این بچه موش گذاشتم. صدای بچه موش بلند شد و مادرش آمد. یک مقداری اطراف کلاه گشت و با حرکات خود برای نجات بچهاش التماس کرد، ولی من اعتنا نکردم. رفت و برگشت و یک اشرفی آورد. فهمیدم پول دارد، لذا کلاه را بر نداشتم. مرتب اطراف من میگشت و میرفت اشرفی میآورد تا اینکه هفده اشرفی آورد. بعد دید رها نمیکنم، رفت و کیسۀ خالیاش را آورد گذاشت در مقابل من، یعنی من دیگر ندارم. میگوید کلاهم را برداشتم، بچهاش را برداشت و برد و از راه بیگمان، قرض من ادا شد.
پس علاوه بر نقل در روایت، به تجربه نیز اثبات شده است که اگر انسان در گرفتاریها، از خدا و از فضل خدا، کمک بخواهد و با دعای «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ» خدا را بخواند، پروردگار متعال گرفتاری مادی او را اصلاح میکند. البته خداوند مطلق گرفتاریهای او را اصلاح میکند. از متن روایت نیز همینطور استفاده میشود. بنابراین این دعا، برای کسانی که دختر دارند و در خانه مانده یا برای کسانی که پسر بزرگ دارند و نمیتوانند او را زن بدهند، برای کسانی که خانه ندارند، برای کسانی که مقروضند، برای کسانی که در مخارج و هزینههای زندگی ماندهاند و بالاخره برای حل همۀ مشکلات و رفع مطلق گرفتاریها تأثیر دارد.
معلوم است که اگر انسان واقعاً به فضل خدا متوسّل شود، اگر مقدّر باشد، اگر مانعی در کار نباشد، حتماً پروردگار عالم به فریادش میرسد. به تجربه هم اثبات شده است که در مطلق گرفتاریها فریادرس اوست و در بن بستها نجاتش میدهد؛ البته باید مؤمن باشد و از گناه و معصیت اجتناب ورزد تا بتواند نتیجه بگیرد. قرآن کریم میفرماید:
«وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنين»[4]
«كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين»[5]
خداوند وعده داده است كه آدم متّقى را يارى مىرساند و از راهى كه گمان ندارد، گرۀ مشكلات او را باز كند: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[6]
روایتی از امام صادق«سلاماللهعلیه» داریم که در آن، شبیه دعای پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» را بیان فرمودهاند. آن روایت هم خیلی آموزنده است. مردی در مدینه عاشق کنیزک همسایۀ خود شده بود. چون عفت نفسش اجازه نمیداد به کسی بگوید، خدمت امام صادق«سلاماللهعلیه» رسید و موضوع را به ایشان گفت. حضرت فرمودند: وقتی چشمت به او افتاد، مواظب باش گناه نکنی و چشمت را پایین بینداز و بهجای نگاه بگو: «أَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ». آن مرد مدتی به توصیۀ امام«سلاماللهعلیه» عمل کرد و علاوه بر کنترل نگاه و خودداری از گناه، آن دعا را میخواند. اتفاقاً روزی صاحب همان کنیز نزد آن شخص آمد و گفت: من قصد سفر دارم و چون تو مطمئنترینِ افراد نزد من هستی، میخواهم این کنیز را به تو بسپارم و بروم. او گفت: من تنها هستم و زنی در خانه ندارم. همسایه گفت: من کنیز را به تو میفروشم و در این مدت مال تو باشد و هرگاه برگشتم، از تو میخرم. بالأخره کنیز مال او شد و مسافرت نیز مدتها طول کشید و او به آنچه میخواست، رسید. بعد هم عشق او فروکش کرد و کنیز را فروخت.[7]
یعنی در اثر خواندن آن دعا و اجتناب از گناه و حسن نیّتی که داشت، حاجتش روا شد.
اگر امید انسان به خداوند باشد و به غیر از فضل خدا و کرم خدا، امیدی نداشته باشد، خدا گره از مشکلات او باز میکند. امّا اگر به عکس شد، یعنی برای رفع مشکلات، به غیر خدا امید بست، حتماً امیدش ناامید میشود.
یکی از اصحاب امام صادق«سلاماللهعلیه» میگوید: خیلی بدهکار و مقروض بودم و طلبکاری داشتم که مرتب طلب خود را مطالبه میکرد. از روی ناچاری به سمت خانۀ یکی از آشنایان که وضع مالی خوبی داشت راه افتادم تا از او کمک بخواهم. در راه، «محمّدبن عبداللَّهبن علىبن الحسين» را دیدم و از احوال من با خبر شد. گفت: به چه کسی امید بستهای؟ گفتم: فلانی. میخواهم نزد او بروم تا قرضم را ادا کند. گفت: بدان که حتماً امیدت نا امید میشود و به خواستۀ خود نخواهی رسید. بعد گفت: از پسر عمویم امام صادق«سلاماللهعلیه» شنیدم که از قول پدرش و آن حضرت از قول اجداد خود تا رسول گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَيْرِي بِالْإِيَاسِ»[8]
خداوند به عزت و جلالش قسم خورده و فرموده است: «امید و آرزوی هرکه به غیر از من امید داشته باشد را حتماً ناامید میکنم».
به تجربه هم اثبات شده است که اگر انسان چشم داشتی، امیدی به کسی داشته باشد، همان کس موجب گرفتاری او میشود. چه بسیار دیدهایم که امید به غیر خدا، نه تنها امید را نا امید میکند، بلکه به جاهای خیلی بد میرسد. از آن طرف هم چه بسیار دیدهایم که امید به فضل خدا، فقط خدا، که یک نحو توکّل است، موجب میشود پروردگار عالم کارها را اصلاح کند و چه خوب اصلاح میکند. حالا هر نوع گرفتاری که باشد، گرفتاری معنوی باشد، گرفتاری مادی باشد، اگر راستی انسان متوسّل به فضل خدا بشود، پروردگار عالم گرفتاریش را اصلاح میکند. ممکن است دیر و زود داشته باشد، امّا بالاخره گرفتاریش اصلاح میشود.
البته باید توجه داشته باشید که بعضی اوقات صلاح نیست گرفتاری رفع شود. وقتی صلاح نباشد، مثل استجابت دعاست که حتمی است: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[9]، امّا گاهی صلاح نیست مستجاب شود. قرآن میفرماید: حتماً دعا مستجاب است، معنا ندارد، ولو از فاسق، از فاجر، و نمیشود دعا مستجاب نشود. امّا گاهی آن چه او میخواهد، نمیشود؛ زیرا یا صلاحش نیست، یا مانع در کار است. در این صورت، در روایات داریم که پروردگار عالم بدل میدهد. مثلاً بعضی اوقات مصلحت یک خانواده در آن است که بچۀ آنها بمیرد، هرچه دعا کنند، میمیرد. گاهی دعا میکند خانه بخرد، امّا صلاح نیست خدا به او خانه بدهد. این دعاها مستجاب نمیشود، امّا خداوند متعال بدل آن را میدهد و مثلاً بلایی از آنها دفع میکند و حتی بهترش را میدهد.[10] گاهی هم در آن زمان استجابت دعا به مصلحت نیست و بعد به آنچه از خدا میخواسته خواهد رسید که در این صورت خداوند متعال در قیامت، برای او جبران میکند. باز در روایات میخوانیم کسانی که در دنیا دعا کردهاند و دیر مستجاب شده، در روز قیامت بدل آنچه میخواستهاند را با پاداشهای فراوان دریافت میکنند و آرزو میکنند که ای کاش اصلاً دعای ما مستجاب نشده بود تا الان بهرۀ بیشتری داشتیم.[11]
خدا آقای نخودکی را رحمت کند. فرموده بود: این بندهها همیشه نق میزنند، در دنیا نق میزنند، خدایا چرا نمیدهی؟ در آخرت نق میزنند خدایا چرا دادی؟
خلاصۀ بحث این شد که دعا حتماً مستجاب میشود و چنانچه مانع داشت یا مصلحت نبود، حتماً نتیجه دارد و خدا بدل آن یا بهتر از آن را عطا میفرماید. یکی از دعاهای مجرّب، دعای: «اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ» است که برای رفع گرفتاری و غم و غصّۀ دنیوی بسیار مؤثر است و به تجربه اثبات شده است که برای ادای قرض و بدهی، برای خانهدار شدن و برای ازدواج تأثیر دارد، البته اینگونه دعاها و اذکار، با اجتناب جدی از گناه نتیجه میدهد.
[1]. امالی الصدوق، ص 388
[2]. مصباح الکفعمی، ص 170
[3]. شرح اربعين شيخ بهايى، ص220
[4]. الروم،47
[5]. يونس، 103
[6]. الطلاق،3- 2: «و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند، و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد.»
[7]. الكافي، ج5، ص 559
[8] . الأمالي(للطوسي)، ص 584
[9]. غافر، 60: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»
[10] . ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، ص152
[11]. الكافي، ج2، ص490