شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۵
خسروپناه و افق های جدید در حکمت و فلسفه ایران

حوزه/ اگر خسروپناه طی مدت مدیریتش، هیچ کار دیگری غیر از این تصلب شکنی و گشودن افقهای جدید برای این موسسه و فلسفه و حکمت ایران نکرده باشد، به نظرم توانسته خدمت بزرگی بکند، گرچه فعالیت هایش بیش از اینها بوده و هست.

خبرگزاری «حوزه» بی توجهی به عرصه هایی که مورد تاکید و حمایت رهبری هستند یا مدیریت هایی که کارنامه قابل قبول و قابل دفاعی داشته اند، پیش زمینه می خواهد و بی نتیجه کردن (بخوانیم تعطیلی) فعالیت های شورای تحول در علوم انسانی و تغییر عبدالحسین خسروپناه از ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نیز زمینه سازی هایی نیاز داشته و دارد؛ گذشته از این باید چنان این موضوع/ فرد را بی آبرو و بی حیثیت کرد که کسی جسارت دفاع را به خود ندهد.

ابتدا فیلسوفی که خود کتاب "فلسفه در دام ایدئولوژی" نوشت و ورود اغراض سیاسی و سیاستمداران در این زمینه را بارها به نقد کشید، خود در دام سیاستمداران و معاونان سیاسی خود در فرهنگستان علوم افتاد و از بی نتیجه بودن تلاشها در تولید علم دینی گفت. سپس با سخنان سخیف و توهین آمیز رییس جمهور عضو مجلس خبرگان درباره علم دینی وارد فاز جدیدی شد و سروش دباغ با وارث شدن روحیات خودبرتربین و تحقیر منتقدان از پدر، نیز به تحقیر و توهین و بیسواد خواندن خسروپناه پرداخت و جمعی از اعضای هیات علمی موسسه با گرایشات سیاسی اعتدالی و اصلاح طلبی، نیز وارد معرکه شدند تا این پروژه با حمایت رسانه های همسو تکمیل گردد و زمینه برای برکناری یا استعفای دکتر خسروپناه فراهم شود. اگرچه وزیر علوم در فکر تبعات این تغییر است، ولی هجمه ها به نوعی است تا استعفای اجباری خسروپناه را رقم بزند...

هفته های اخیر اظهارنظرات متفاوتی درباره عملکرد دکتر عبدالحسین خسروپناه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شد. له و علیه او سخن رفت، ولی کمتر کسی درباره کارها و افقهای جدیدی که ایشان در موسسه گشود، سخن گفت. موسسه پیش از وی، با یک مدیریت بسیار سنتی و صلح کلی، عمدتا" با اساتید معدود و دوره ها و همایش های محدود، کارهایش را پیش می برد و به همان اندک فعالیت ها راضی و دلخوش بود. هم وجه شان حفظ بود و هم اعتبار و حیثیت شان در نزد هر گروه و دولتی محفوظ.

خسروپناه با پذیرش مسئولیت این موسسه، شاید نوعی انتحار علمی دست زد و حیات خلوت عده ای را برهم ریخت و پای در فضایی گذاشت که با انواع خطرها و بی آبرویی ها می توانست مواجه شود. او آرام آرام و با مشورت و همفکری با بزرگان فلسفه اسلامی و قدمای موسسه، فعالیت های موسسه را با رویکردها و افقهای جدید آغاز کرد.

ابتدا با رویکرد انتقادی خودش، فضای تحجر و تصلب موجود در موسسه را شکست و افق های جدیدی را به روی اساتید و محققان و مخاطبان این موسسه گشود. اعضایی جدید و تازه نفس، جذب موسسه شدند. شعبه قم موسسه راه اندازی شد تا موسسه از ظرفیت های حوزه در زمینه فلسفه و حکمت اسلامی غافل نشود. انتشارات و توزیع آثار این موسسه در این دوره بسیار فعال شد و تنوع موضوعات و نویسندگان خوبی را نسبت به دوره های قبلی، رقم زد و باعث شور و نشاطی در موسسه شد؛ البته شور و نشاط برای کسانی که قصد کار علمی و پژوهشی در موسسه داشتند، نه افرادی که موسسه را پایگاهی برای اهداف خودشان می خواستند.

خسروپناه با توجه به جایگاه حوزوی خود و شناختش از ظرفیت های حوزویان، دانشگاهیان را با اساتید و فضلای سنتی و باسواد حوزه علمیه قم آشنا ساخت و آنها را با فضل و دانش فلسفه اسلامی آنها آشنا ساخت و از سویی دیگر به اساتید و فضلای حوزوی جسارت داد و هم برایشان بستری فراهم ساخت تا با فضای دانشگاهی فلسفه و حکمت و موضوعات روز فلسفه غرب بیشتر آشنا شوند؛ اساتیدی مثل عابدی شاهرودی، فیاضی، مصطفوی، یزدان پناه، پارسانیا، رمضانی، برنجکار، رشاد، نصری و... که پیش از این در برنامه های موسسه نقش و جایگاهی نداشتند، در کنار دیگر اساتید موسسه، در همایش ها و نشست ها حضور می یافتند و در کنار اساتید موسسه، به اظهارنظر و سخنرانی می پرداختند.

اگر خسروپناه طی مدت مدیریتش، هیچ کار دیگری غیر از این تصلب شکنی و گشودن افقهای جدید برای این موسسه و فلسفه و حکمت ایران نکرده باشد، به نظرم توانسته خدمت بزرگی بکند، گرچه فعالیت هایش بیش از اینها بوده و هست. دور از انصاف و مروت است که همه فعالیت های ارزشمند موسسه در دوره ریاست وی را نادیده بگیریم و غرض ورزانه و با نگاه سیاسی و غیرعلمی تحلیل کنیم.

یاسر عسگری

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha