به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، یکی از فرقه های مذهبی اسلام، فرقه علوی است که پیروان آن امروز در ترکیه، سوریه و لبنان زندگی می کنند و اعتقادات و احکام شرعی ویژه خود را دارند.
شیخ شادی عبدمرعی از روحانیون علوی در یادداشتی ضمن معرفی مختصری از فرقه علوی به بیان دیدگاه فقهی علویون درباره ازدواج پرداخت. ترجمه متن یادداشت بدین شرح است:
علوی ها شیعه اثناعشری هستند
علوی ها که بنا دارم در این یادداشت درباره موضوع ازدواج نزد آنها با شما سخن بگویم، مسلمان و امامیه اثناعشری هستند که در برخی مسائل اساسی ولایت با برادران شیعه تفاوت دارند، اما در زمینه احکام عمومی اختلاف قابل توجهی با شیعیان ندارند و اگر هم اختلافی باشد در زمینه اجتهاد است که افق های جدیدی را برای بحث و پویایی باز می کند و در مورد موضوع مورد بحث یعنی ازدواج نیز باید گفت که علویون از چهارچوب کلی شیعه در این زمینه خارج نیستند و البته اختلاف اندکی نیز وجود دارد.
در ابتدای بحث دوست دارم درباره فتوای شیخ سلیمان الاحمد(ره)(1864 ـ 1942) علامه علوی ها و عضو مجمع علمی زبان دمشق و پدر بدوی الجبل شاعر بزرگ توضیح بدهم.
وی می گوید: «علوی ها مذهب مستقلی در عبادات و معاملات ندارند و البته در احکام طبق مذهب امامی جعفری عمل می کنند که برای علویون اصل است و آنها از این اصل متفرع شده اند و از این رو در اصول فقه و فروع به مذهب جعفری مراجعه می کنند. این ارتباط میان دو مذهب گرچه در طول سال ها به خاطر عوامل سیاسی قطع شده است، اما در عصر ما مورد توجه قرار گرفته و مسائلی از این فروع باقی مانده که علویون آن را از اجتهاد علمای سابق به ارث برده اند و من در دوره خود مشاهده کردم که برخی از مشایخ بزرگ علوی به صورت همزمان با یک دختر و خاله او یا با یک دختر و عمه او ازدواج کرده اند. برادرانی که این کار را جایز نمی دانند دلیل محکمی ندارند و فقط به تقیه استناد می کنند، زیرا آنها احکام ارث و برخی آداب را بر حسب شرایط زمان خود از اهل سنت فرا گرفته اند و از آنجا که ما بر این باوریم ائمه ما هدایتگران و رهبران و راه ما به سوی خدای متعال هستند و از کتاب خدا جدا نمی شوند؛ بر ما واجب است از آنها پیروی کنیم و اقوال فقهای مخالف آنها را ترک کنیم و این چیزی است که من باور دارم و به آن معتقدم».
علوی ها ازدواج موقت ندارد اما آن را حرام نمی دانند
پس ازدواج با احکام آن نزد علوی ها در همان چهارچوب کلی فقه شیعه قرار دارد، اما باید در ابتدا خاطر نشان کرد که ازدواجی که ما از آن سخن میگوییم ازدواج دائم است، اما در مورد ازدواج موقت ما نظر دیگری داریم و البته در این مجال ما وارد جزئیات مباحث نمیشویم و فقط به بیان کلیات در این زمینه بسنده می کنیم و به عنوان مقدمه نکاتی را بیان می کنم تا پس از آن وارد صلب موضوع شویم.
اکنون علوی ها در ازدواج چیزی جز ازدواج دائم ندارند که تعدد درآن جایز است (با کراهت اجتماعی نه کراهت مبتنی بر نص) و احکام ازدواج علویون از چهارچوب فقه شیعه خارج نیست، اما در مورد متعه ما نظر دیگری داریم و به آن قائل نستیم، البته آن را حرام نمی دانیم اما از باب بسنده کردن به ازدواج دائم از متعه صرف نظر می کنیم.
هنگام ازدواج سه دوره آشنایی، خواستگاری و ازدواج وجود دارد و در برخی موارد ازدواج ها به طلاق منجر می شود.
علوی ها به دو شرط ارتباط دختر و پسر برای ازدواج را جایز می دانند
دوران آشنایی پسر و دختر معمولا بدون اطلاع مردم صورت می گیرد؛ مانند اینکه پسر و دختر در دانشگاه یا مدرسه با هم آشنا می شوند و این رابطه میان آنها باقی می ماند تا به خواستگاری منجر شود.
در مورد این آشنایی باید گفت: شرع اسلام آشنایی میان مرد و زن را حرام نمیداند به ویژه اگر طرفین قصد ازدواج داشته باشند و اسلام هیچ دیواری میان آشنایی و گفتگوی میان مرد و زن قرار نداده است. البته در این میان برخی موازین اخلاقی و احکام شرعی هست که باید رعایت شود تا عفت و طهارت در این گونه روابط حفظ شود و به انحراف کشیده نشود.
همچنین باید توجه داشت که هرگونه ارتباط و ملاقات میان مردو زن ممنوع نیست و به عنوان مثال در مناسک حج، مردان و زنان در کنار هم هستند و در زمان رسول خدا و ائمه نیز مردان و زنان در مساجد و بازارها با هم ارتباط داشته اند اما در این رابطه دو شرط اساسی باید رعایت شود که شرط اول حجاب و پوشش و شرط دوم این است که این ارتباط در خلوت نباشد.
جامعه علوی به عنوان یک جامعه اسلامی به نظر می رسد که مقداری بیش ازسایر جوامع اسلامی پیرامون خود پیشرفت داشته در حالی که متاسفانه برخی این جامعه را خارج از اسلام می پندارند و گرداگرد اندیشه خود نیز دیواری کشیده اند که راه را بر هر نوری از خارج می بندد و این پیشرفت علویون به این خاطر است که در فضای بسته دینی رشد نکرده اند و اکنون این پیشرفت در نوع نگاه علویون به زن نمایان است؛ آنها ارتباط با جنس مخالف را جایز می دانند و نزد ما زن و مرد و پسر و دختر می توانند با هدف ازدواج باهم ارتباط برقرار کنند و به همدیگر نگاه کرده و صحبت کنند البته با همان دو شرطی که ذکر شد.
یکی دیگر از ویژگی های علویون در این زمینه این است که زن و مرد نامحرم اجازه دارند با هم مصافحه کنند و دست بدهند با اینکه نصوص شرعی همچنان این مسئله را حرام می داند و سایر مذاهب اسلامی نیز آن را حرام می دانند.
پس از آشنایی نوبت به مرحله خواستگاری می رسد که خانواده ها نیز با هم آشنا می شوند و مقدمات ازدواج فراهم می شود و خواستگار و دختر در این مرحله هروقت بخواهند می توانند انصراف خود را اعلام کنند چون هیچ عقدی بسته نشده است.
سن ازدواج
در مورد سن ازدواج نزد علوی ها با وجود اینکه نصوص شرعی ازدواج را هنگام رسیدن دختر و پسر به سن بلوغ جایز می دانند، اما جامعه علویون با ازدواج به محض رسیدن به تکلیف کاملا مخالفند.
ازدواج نزد علوی ها عقدی محکم است که تکالیف و واجباتی بر آن مترتب می شود که در اینجا از بیان جزئیات آن خودداری می کنیم اما باید گفت که علوی ها از ازدواج با فامیل و بستگان خودداری می کنند، زیرا معتقدند بیماری های زیادی به خاطر این گونه ازدواج ها در میان فرزندان پدید می آید و از این رو علوی ها معمولا ترجیح می دهند با افراد دور و غریب ازدواج کنند.
احکام و آداب آمیزش نزد علوی ها
علوی ها در رابطه زناشویی آدابی دارند که گاه به مرحله تحریم عرفی نیز می رسد به عنوان مثال آنها نزدیکی از پشت را حرام قطعی و نزدیکی از راه دهان را عملی قبیح و زشت می دانند و از لحاظ شرعی آمیزش هنگام کسوف و خسوف و هنگام زلزله و وزش باد سیاه و باد سرخ و زرد و هر حادثه زمینی و آسمانی ترس آور و همچنین آمیزش در بین الطلوعین و فاصله غروب خورشید تا اذان مغرب و آمیزش رو به قبله و پشت به آن را مکروه می دانند.
علوی ها تعدد همسر را جایز می دانند، اما در میان آنها کار ناپسندی است و کسی آن را نمی پذیرد.
مهریه نزد علوی ها مالی است که پس از عقد نکاح به زن تعلق می گیرد.
طلاق نزد علویون مبغوض ترین حلال نزد خداوند و جامعه علوی طلاق را نمی پذیرد و هرکس بخواهد زن خود را طلاق بدهد، باید خود را برای پاسخ دادن به سؤالات فراوان و مخالفت اطرافیان آماده سازد.
احکام طلاق
طلاق نزد علوی ها فقط با یک صیغه "أنتِ طالق" اجرا می شود و اگر این صیغه پشت سر هم گفته شود بدون اینکه میان این صیغه ها رجوعی باشد، تمام آنها یک صیغه تلقی می شود. و هرگاه کسی زوجه خود را سه بار با فاصله شدن رجوع میان آنها طلاق دهد، پس از طلاق سوم زن برد مردم حرام می شود و دیگر نمی تواند با او زاداج کند مگر اینکه آن زن با مرد دیگری ازدواج کرده و بعد با سببی مانند مرگ مرد یا طلاق از او جدا شود که به این مرد دوم محلل می گویند و پس از جدایی از مرد دوم و رعایت عده، زن می تواند با مرد اول خود ازدواج کند؛ اما روی آوردن به محلل با اینکه شرعا جایز است، جامعه علوی به این راه متوسل نمی شوند.
عده طلاق نزد علویون همان عده طلاق در فقه شیعه است و این عده از تاریخ وقوع طلاق شروع می شود نه تاریخ آگاهی زن به وقوع طلاق.
عده طلاق برای زن غیر حامله سه دوره پاکی است که در این صورت پس از مشاهده خون سوم تمام می شود و طهارت فاصل میان طلاق و حیض نیز هرچدر کم باشد یک طهر محسوب می شود.
اما عده زن حامله که طلاق داده شده به تمام شدن مدت حمل است و با وضع حمل عده تمام است؛ خواه دوره حمل او کامل یا به صورت سقط باشد.