به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجتالاسلاموالمسلمین علی سرلک روحانی 47 ساله، متولد الیگودرز و نامآشنا و فعال در عرصه جوانان است که صحبتهایش طرفداران زیادی در میان نسل نوجوان و جوان دارد.
او دارای مدرک سطح ۴ حوزه علمیه است. از مهمترین اساتید حجتالاسلاموالمسلمین سرلک میتوان به مقام معظم رهبری، جوادی آملی، هاشمی شاهرودی، میرباقری، آدینهوند و علی دوست اشاره کرد؛ در زمینههای تعلیم و تربیت اسلامی، مشاوره ازدواج و خانواده با صداوسیما همکاری دارد.
حجتالاسلاموالمسلمین سرلک در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به ابعاد مختلف جنایت اندوهبار در یکی از مدارس منطقه ۲ تهران، شرحی بر سند 2030، ورود مقام معظم رهبری به ماجرا مدرسه غرب تهران و وظیفه مسئولان در این حوزه پرداخته که حاصل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* ضمن تقدیر و تشکر از فرصتی که با وجود مشغلههای فراوان کاری به ما اختصاص دادید، در خصوص جنایت اندوهبار دریکی از مدارس غرب تهران توضیح بفرمائید و ریشه آن در چیست و چطور میشود که چنین اتفاقی رخ بدهد؟
وقتیکه بعضی از طرفداران تفکر لاابالیگری و ترویج فساد و فضاهای جنسی فضا را آلوده میکنند بهصورت طبیعی باید منتظر چنین رفتارهایی هم باشیم.
کسانی که فساد آلوده اخلاقی را ترویج میدهند و به انواع و اقسام توجیهها از این نوع ظرفیتها در جامعه به وجود میآورند باید هم منتظر باشیم یک ناظمی که باید مواظب بچهها باشد، خودش بشود عامل خطرناکی که چنین کار زشت و غیرقابلپذیرشی را انجام بدهد.
به نظر من ریشه بسیاری از این جنایتها چه در حوزه مسائل اخلاقی، چه در حوزه مسائل اقتصادی مانند رشوه و ربا و اختلاس و امثال آن و چه در مسائل حوزه سیاسی نظیر بحثهای جناحبازی و باندبازی و ترجیح دادن مصالح حزبی به ملی، تفکر لیبرالیسم، لاابالیگری، هنجارگریزی و بهواقع اباحه گری است که متأسفانه در جامعه ما از سال ها پیش توسط کسانی که باید امین جامعه میشدند و مسئولیتی را به عهده گرفته بودند پایهگذاری شد و اینها آثار و نتایج تفکر آلوده و پلید است.
* در پی این اتفاق رخداده امام خامنهای به ریاست قوه قضاییه دستور دادند «پس از محاکمه، در اسرع وقت حدود الهی در رابطه با متهمان اجرا شود»؛ ورود مستقیم مقام معظم رهبری به این ماجرا چه پیامی را به دنبال دارد؟
دو پیام از این دستور مقام معظم رهبری را متوجه میشویم که یکی جنبه مثبت و دیگر آن جنبه منفی است.
جنبه مثبت دستور مقام معظم رهبری این است که رهبری بهعنوان پدر جامعه و کسی که جامعه مثل خانواده او هستند، وقتی چنین اتفاق زشت و پلیدی مشاهده میشود واکنششان این است که پدرانه وارد مسئله میشوند و حساسیت خودشان را نشان میدهند و توقع هم همین است. در موارد مشابه هم، می دانیم حضرت آقا روی اینجور مسائل بسیار حساس هستند، منتها خیلی وقتها تذکرات و پیامها را عمومی و رسانهای نمیکنند و به مسئولین تذکر میدهند.
جنبه منفی ماجرا این است که چهبسا نوع دادرسیها و اطلاع دادرسیها در قوه قضاییه بهگونهای است که حکم میکند شخص مقام معظم رهبری در چنین مسائلی ورود کنند و تذکر بدهند.
میزان پروندهها در قوه قضاییه فراوان است و مقدار نیروی انسانی و قضات که باید به اینها رسیدگی کنند تناسبی با حجم ورودی پروندهها ندارد و خودبهخود جریان دادرسی و قضاوت اسلامی را دچار اختلالات و ضعفهایی کرده که مثل این مورد لازم است گاهی مقام معظم رهبری تذکر بدهند، ورود کنند و نامه بنویسند.
ما امیدواریم سیستم قضایی علیرغم زحماتی که قضات شریف زحمت میکشند، این خلاء را با تدابیری که باید بیندیشند، برطرف کنند و در مواردی مثل مدرسه غرب تهران، نیاز به ورود رهبری نداشته باشد، هرچند ورود رهبری مایه دلگرمی جامعه است.
* در پی رخداد اتفاق جنایت اندوهبار دریکی از مدارس غرب تهران برخی از افراد در فضای مجازی مطرح میکنند که اگر سند 2030 اجرا میشد در کشور با چنین مشکلاتی مواجه نمیشدیم؛ نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
من مطمئنم اکثر کسانی که راجع به سند 2030 اظهارنظر میکنند چه مخالف و چه موافق، این سند را نخوانده اند و صرفاً در مناسبات سیاسی و فضاهای تبلیغاتی موافق و مخالف میشوند.
در سند 2030 موادی که ما مطالعه کردیم اتفاقاً در واحدهای ترویج و مشروعیت بخشیدن به همچون فضاهایی است و البته در این سند حرفهای خوب و مطالب درست و صحیحی هم وجود دارد، ولی برآیند کلی به سمت آموزش مسائل جنسی نیست، بلکه به سمت تحریک مسائل فضای جنسی و عادیسازی روابط جنسی است؛ بله ما هم معتقدیم که باید مسائل جنسی و مسائل اصلی آموزشی توسط خانوادهها و مراکز تربیتی آموزش داده شود، اما نه مانند سند 2030 که پر از فاجعههای اخلاقی است.
بنده بازهم تأکید میکنم آگر چه نکات مثبتی هم در سند 2030 هست، اما فاجعههای اخلاقی آن بیشتر است. مثلاً همجنسبازی، دقیقاً همین اتفاقی که الآن در مدرسه منطقه ۲ غرب تهران افتاده و همه از آن ناراحتیم و برآشفته شدیم جزو مواردی است که در سند 2030 بهعنوان حقوق طرف تلقی میشود.
درست است که ما باید آموزش بهموقع جنسی را در خانوادهها و رسانه و مراکز آموزشی جدی بگیریم، البته آموزش جنسی مبتنی بر آموزهها و حمایت دینی خودمان باشد نه مبتنی بر فرهنگ لیبرالیسم که خودشان به لحاظ مسائل جنسی به پایان راه رسیدهاند؛ همین بیماری ایذر که چند سالی است گریبان گیر شده از طریق همین روابط آدمها را گرفتار و میکشد و مرگ خاموش را برایشان به وجود می آورد.
ما باید کار اشباعی کنیم. اگر می گوییم سند 2030 نه، با قاطعیت هم می گوییم نه، پس باید خودمان با روشهای درست آموزشی مبتنی بر فرهنگ دینی و ایرانی، بستههای آموزشی را در اختیار فراگیران قرار بدهیم.
نکته پایانی
ما یک کشور به لحاظ رسانهای پر از امکانات ارتباطی هستیم، ولی سوگمندانه باید اعتراف کنیم که بسیاری از کاربران رسانه سواد رسانهای کافی را ندارند و بسیاری از اخبار و مسائل غلط فضای رسانهای ما را پر میکند.
به دلیل اینکه سواد رسانهای کافی نداریم، نظام حساسیت بههمخورده و در برابر یک خبر گاهی اوقات همه کشور به هم میریزد و در برابر اخبار بسیار مهمتری ممکن است واکنشی نشان ندهند، چون متغیرهای دیگری نظام حساسیتش از را فعال میکنند و کنشگری را با یک نگاه رفرنس و مرجع و جایگاه دیگری تنظیم و مهندسی میکند.
این نکته را باید یادآوری کنیم تعداد زیادی از جمعیت کشور به گوشیهای هوشمند دسترسی داشته و نیاز به سواد رسانهای دارند. این هیجانات زودگذر نباید مبنای بعضی از حرفهای رسانهای ما شود. نقل وانتقال خبرها، کامنتها، فالو و لایک کردنها فضایی است که متأسفانه عمدتاً متأثر از فضای هیجانی است که امیدواریم برطرف شود.
* از فرصتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید تشکر میکنیم.
سپاسگزارم، موفق باشید.
گفتوگو از ناصر مؤمنیان