خبرگزاری «حوزه»، در دل حوزه علمیه قم(مدرسه فیضیه)، به بهانه اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور، مراسمی برگزار و خبرساز شده است. سخنران جلسه(رحیمپور ازغدی)، حوزه را به سکولار شدن و مراجع را به بیگانگی از فقه سیاسی و تمدنی متهم کرده و درسهای حوزه را تکراری خوانده است. دیروز آیت الله مکارم شیرازی علیه این تجمع بیانیه داده و ساحت حوزه را از سکولاریسم و نیز از تهدید دولتمردان به استخر فرح مبرا دانستهاند. آیت الله نوری همدانی و چند تن دیگر از بزرگان حوزوی هم اعتراض کردهاند.
مایلم چند مسئله را یادآوری کنم:
یک. از اوایل دهۀ هشتاد، سخنرانیهای نامبرده(رحیمپور ازغدی) تقریبا هر هفته از پربینندهترین شبکۀ تلویزیون و در بهترین روز و ساعت پخش میشود و او در این سخنرانیها بسیاری از جریانهای فکری و شخصیتهای علمی کشور را نقد و مسخره میکند، بدون اینکه هیچ یک از آن جریانها و شخصیتها یکبار امکان دفاع از خود را در صداوسیما یافته باشد. اگر حوزه یک بار به این شیوۀ ظالمانه اعتراض کرده بود، امروز افراطگرایی تا قلب حوزه پیشروی نمیکرد.
دو. سخنران محترم، حوزه را به سکولار شدن متهم میکند؛ با این استدلال که دروس تخصصی حوزه نسبتی با تمدنسازی و علم اقتصاد و جهان سیاست و روابط بین الملل و... ندارد. سپس میگوید: ریشۀ سکولاریسم در حوزه است نه دانشگاه.
ریشۀ سکولاریسم نه حوزه است و نه دانشگاه؛ بلکه عقلانیت و تجربۀ بشری و حتی متون دینی است. وقتی پیامبر اسلام(ص) میفرمایند بعثت من برای بهبود اخلاق و معنویت است، یعنی خدا امور عرفی را به عقل و دانش بشری سپرده است و اولیای دینی نیز اگر در سیاست و مدیریت اجتماعی دخالت کنند، از موضع شخصیت عرفی آنان است، نه به اقتضای بعثت و رسالت. به باور من، ریشۀ سکولاریسم، قرآن است که میفرماید: از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید. اولی الامر یعنی کارشناسان و متخصصان. یعنی در هر فنی، گوش به دهان متخصص آن فن بسپارید. در فقه از فقیه، در اقتصاد از اقتصاددان، در طب از طبیب و در سیاست از سیاستمداران حرفهای استفاده کنید. «امر» در آیۀ «اولی الامر منکم»، بر هر چیزی دلالت میکند که به خدا و توحید ربط مستقیم ندارد؛ چون تکلیف آن دو را پیشتر روشن کرده است: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
سه. خلاصۀ نقد سخنرانان جلسه به مراجع و دروس حوزوی این است که باید بیش از این در سیاست و امور اجتماعی و داستان تمدنسازی و مسائل روز دخالت کنند. بسیار خوب! اما مسئلۀ برگزارکنندگان جلسۀ کذایی، اصل دخالت حوزه در مسائل روز نیست؛ چون آنان تنها مواضعی خاص را میپسندند و اگر مجتهدی در حوزه بخواهد سخنی بگوید که باب میل ایشان نباشد، او را خاموش میکنند. فرض کنید مجتهدی در حوزه به توصیۀ این گروه عمل کرد و خواست درس خارج «نسبت دین و تمدن» برگزار کند؛ اما نظر او این بود که تمدن امری عرفی است. آیا پایداریچیهای حوزه او را تشویق و تحسین میکنند که در چنین مسئلۀ مهمی وارد شده و نظریهپردازی کرده است؟ هرگز! اگر خواستۀ آنان، سیاسیتر شدن دروس حوزوی با گرایشی خاص است، برای این منظور هم که چندین و چند مؤسسه با بودجۀ کافی وجود دارد. آن مؤسسات بسیار بزرگ و گسترده، چه محصولی به بار آوردهاند که حالا میخواهند همۀ حوزه مشغول همین کار شود؟ به جای اینکه تقصیر را گردن این و آن بیندازند، بیایند بگویند خودشان تا امروز چه کردهاند، با بیشترین امکانات و فرصتها و بودجهها و حمایتها.
رضا بابایی
یادآوری : انتشار مقالات و یادداشتهای رسیده، با هدف تضارب آراء و گفتگوی علمی نشر می شود و درج این یادداشتها در خبرگزاری حوزه به معنای تایید یا ردّ آن از سوی خبرگزاری نیست.
نظر شما