به گزارش خبرگزاری «حوزه»، شناخت دین یکی از وظایفی است که بر عهده هر مسلمانی بوده که این راستا در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی از مباحث دینی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* اقدامات امام زمان(عج) هنگام ظهور
الف) اولويت هاي اقدامات حضرت در شهر مكه
1. معرفي: حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و مي فرمايند كه ايها الناس منم فلاني (مهدي) پسر فلاني (حضرت امام عسكري ـ عليه السلام ـ) منم پسر پيغمبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوت مي كنم شما را به آنچه پيغمبر خدا را دعوت مي كرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان: در ادامه حديث فوق آمده: « پس هجوم مي آورند كه او را بكشند پس سيصد و سيزده تن از او دفاع مي كنند[1]
3. نيايش: پس از دفاع، «حضرت بين دو نقطه ركن و مقام (در خانه خدا) چهار ركعت نماز مي گذارند.»[2]
4. بيعت گرفتن: حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ: «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ايشان عرض مي كنند: اكنون ديگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستيد؟ آنگاه دست او را بگيرند و براي بيعت عمومي بياورند حضرت آمده و به حجرالاسود تكيه نموده و...»[3]
5. سخنراني مراسم اخذ بيعت: «و اولين جمله اي كه ايشان با آن كلام خود آغاز مي كند اين آيه است: «بقيه الله خيرٌ لكن إن كنتم مؤمنين: باقيمانده حجت خدا براي شما بهتر است البته اگر مؤمن بودهايد: سپس بگويد: منم بقيه الله.[4]
آنگاه سيصد و سيرده نفر با او بيعت كرده و ديگران هم بيعت مي كنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهي: حضرت امام رضا ـ عليه السلام ـ: آنگاه كه مراسم بيعت تمام شود، سراغ طايفه بني شيبه(كليد داران و خادمان خائن خانه خدا ) بيايد، دست هاي ايشان را قطع كند براي اينكه ايشان دزدهاي خانه خدايند. دست و پايشان را قطع نموده ايشان را در مكه بگرداند و منادي ندا دهد: اينها دزدان خانه خدا هستند...»[5] البته حضرت چنين اقداماتي را براي قبيله قريش هم انجام مي دهند [6]
7. تكميل تعداد ياران 10 هزار نفر اصلي.
8. تعيين حاكم براي مكه.
9. خروج از مكه و عزيمت به مدينه.
ب) برخي اقدامات ديگر امام هنگام ظهور
1. ويراني مساجد.
اشاره: اگر خداوند در قرآن كريم درباره پيامبرش فرموده: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»[7] كار امام معصوم ـ عليهالسلام ـ نيز بدون حكمت و الهام گرفته از خداوند نميباشد. بنابراين، رواياتي كه درباره خرابي و ويران كردن مساجد آمده است چندنوع بوده كه به نمونههايي از آن اشاره ميشود.
الف: تخريب مساجد واصلاح آن: اصبغ بن نباته ميگويد: اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ وقتي كه وارد مسجد كوفه شد... و سپس فرمود: واي بر آنكه تو را از گل و خاك پخته بنا كرده و جهت قبله نوح را تغيير داد! و باز آنگاه فرمود: خوش بحال كسي كه شاهد ويراني تو در روزگار قائم از اهلبيت ميباشد.[8]
و همچنين از آن حضرت در مورد ديگر نقل شده است كه فرمود: (بيگمان هنگامي كه حضرت قائم، قيام كند مسجد كوفه را خراب كرده و قبله آن را اصلاح ميكند.)[9]
ب: تخريب مساجد در مسير جاده و مشرف: ابوبصير ميگويد: امام باقر ـ عليهالسلام ـ فرمود: هنگامي كه قائم ما قيام كند، چهار مسجد را در كوفه ويران ميسازد. و همچنين مسجدي كه مشرف بر ديگران باشد نميگذارد. مگر اينكه حالت اشراف آنرا برداشته و با حالت سادگي ميگذارد. و ديگر مسجدي كه در مسير جادهها قرار گيرد از بين ميبرد.[10]
بنابراين ما نمونههائي از رواياتي كه بيان گرديد و بسياري از رواياتي كه در اين رابطه ملاحظه شده است كه البته هيچ كدام حكايت از ويران كردن بسياري از مساجد ندارد. همچنين در رواياتي كه اشاره به خراب كردن مساجد دارد اولاً، مراد از اين
خرابي نابود كردن نيست. و ديگر آنكه، در برخي روايات علت خراب كردن مساجد نيزتوضيح داده شده است كه اصلاح قبله آن است و يا حالت اشرافي و تزيين دارد. وحالت اشرافي آنرا برداشته و به حالت سادگي ميگذارد. بنابراين چنين نيست كه حضرت مساجد زيادي را خراب كند، و اگر تعداد محدودي را خراب ميكند بخاطر مصالحي است.[11]
2. خونريزيها: از آنجايي كه هدف از قيام حضرت مهدي(عج) برپائي حكومت عدل الهي در سراسر جهان است. و اداره سرزميني به گستردگي دنيا، كاري بس دشوار است، كه تنها با برخورداري از رهبري الهي و حاكميت اسلام امكانپذير است. و حضرت مهدي(عج) زماني زمام امور را بدست ميگيرد كه دنيا وارث انبوهي از نابسامانيها، بيعدالتيها و عقيدههاي انحرافي ميباشند. سرانجام روزگاري فرا ميرسد كه عدل و عدالت با دست تواناي مرد الهي در روي زمينِ پر از ظلم و ستم پياده ميشود. و آثاركلام رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ : (...يحلا الارض قسطاً و عدلاً) (زمين را پر ازعدل و قسط ميكند) در همهجا نمايان و آشكار ميگردد.
چنانكه امام صادق ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: (به خدا سوگند، بطور حتم عدالت مهدي(عج) به درون خانهها نفوذ ميكند، همچنانكه سرما وگرما در آن وارد ميشود.)[12]
و از طرفي، علم، رأفت و مهرباني، گسترش فرهنگ اسلامي وآثار مذهب و دينداري در همه جا تجلي ميكند. وتمامي دنيا تحت تأثير قرار ميگيرد. و دستورات اسلامي بطور كامل اجرا ميگردد: زيرا پس از تجلي حكومت الهي عقلها بيدار و خردها سالم ميشود.[13]
بنابراين، آنچه كه از روايات بدست ميآيد، ظهور حضرت مهدي(عج)، ظهور حكومت عدل الهي، ظهور رحمت، رأفت، امنيت، آسايش، صميميت و... ميباشد. غرض از حكومت الهي جز اجراي فرامين او و هدايت به صراط مستقيم چيزي ديگر نميباشد.
با تمام ديدن اين همه خوبيها، گسترش فرهنگ دين و ديانت، اعلام عفو و رحمت، بر اثرسوء تدبير و خُبث باطن وكجانديشي و از دست دادن قدرت و منافع ظاهري، سخنان حكمتآميز وآثارعظمت الهي كه سراسرجهان آنرا درك كرده و تسليم آن ميباشند ناديده گرفته، دست به طغيان و سركشي ميزند. كه امام صادق ـ عليهالسلام ـ نيز ميفرمايد: (عدهاي بر اثر كجانديشي در هنگام ظهور قائم ما، در برابر آن حضرت ايستاده و با آن ميجنگند.)[14]
و يا اينكه امام باقر ـ عليهالسلام ـ فرموده است: حضرت براي بيعت گرفتن لشگريانش را به سراسرجهان ميفرستد. و هر كه از بيعت سر باز زند نابود ميكند.[15]
بنابراين، اگر از اين احاديث چنين برداشت شودكه حتي اين نيز خلاف عدالت اسلامي ميباشد. اينها در حقيقت از ناشي عناد، تعصّب و كجانديشي خود آنها است كه با حضرت مخالفت نمودهاند. وخود مقصّرميباشند. كساني كه بعد از اتمام حجّت و اعلام
تمامي آثار و نشانههاي الهي كه اثر عملي آن عافيّت، عدالت و آسايش است، باز هم سر از رهبري و اطاعت باز بزند، بديهي است كه در كمال عناد بوده و مانع از اجراي فرامين الهي و بر هم زدن آسايش ديگران ميباشد. از بين بردن اينگونه انسانها، علاوه بر بيان روايات، در نزد عقلايي كه عقل سليم داشته باشند خلاف عدالت اسلامي نخواهد بود. و از طرفي، اين عدّه انسانها محدود بوده كه در روايات به آن اشاره شده است. و همچنين، كار امام معصوم ـ عليهمالسلام ـ كار حكيمانه است. و براي رفع مانع از اجراي حكومت عدل الهي، خلاف عدل و عدالت اسلامي نخواهد بود. امام صادق ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: (واي بر كسي كه با قائم ما بناي مخالفت گذارد.)[16] پس، بناي حكومت حضرت مهدي(عج)بناي رحمت و اظهار عدالت است. اگر كسي مخالفت كند، در حقيقت مخالفت با دستور خداوند است. و حضرت مهدي(عج) مجري و حاكم خدايند.
3-مقابله باعالمان دين نما: نقش علما در هدايت جامعه بشري درطول تاريخ، چهره ظلم و ستم را سياه و دين و دينداري را درخشان نمودهاند، در هر روزگاري كه پردههاي سياهي و جهل، سايه خود را بر جوامع بشري گسترانده است، دانشمندان و علما ديني بودهاند كه با مسؤوليت خود انديشههاي فساد و تباهي را از دامن مردم بخوبي پاك كردهاند. آنچه كه از روايات فهميده ميشود، در آخرالزمان نيز نقش علما در هدايت جوامع بشري بخوبي مشهود است.
امام هادي ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد(عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوي او هدايت كنند و با حجتهاي الهي از دينش دفاع نمايند، كسي در دين خدا پابرجا نميماند. و همه مرتد ميشدند. ولي آنان همانند ناخداي كشتي، سكان كشتي رانگاه ميدارد. و آنان نزد خدا، والاترين انسانها هستند.[17]
و يا اينكه حضرت مهدي(عج) در اوائل غيبت كبري توقيعي بر اين مضمون صادر فرمود: (بعد از اين، به راويان حديث ما (فقهاي عادل) مراجعه نمائيد، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.)[18]
و آنچه كه نمونه از روايات درباره نقش علما در طول تاريخ وخصوصاً در آخرالزمان اشاره شد. و يا اينكه حضرت مهدي(عج) آنها را حجت خود ياد ميكند. بديهي است كه علما حقيقتاً كساني هستند كه مردم را به سوي حقيقت هدايت و راهنمائي نموده و مهدي(عج) و قيام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفي ميكنند. و اگر در حديث آمده كه اگر كسي امام خود را نشناسد و به آن حال از دنيا برود، به مرگ جاهلي اين دنيا رفته است. و اين نقش علما است كه مردم را از مرگ جاهلي نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفي نموده تا با معرفت كامل از دنيا برود و...
بنابراين، اگر احاديثي همانند اينگونه حديث مشاهده شده است كه گفته است: حضرت مهدي(عج) بعد از ظهور رهسپاركوفه ميگردد و در آنجا عدّهاي، با سلاح در برابر حضرت ميايستد و ميگويد: اي فرزند فاطمه از همان راهي كه آمدي برگرد، ما بتو نيازي نداريم.
[1] . بحارالانوار، مجلسي، 52،ب 26، ص 306، ح 79، ط بيروت، الوفاء
[2] . از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ : معجم الاحاديث، الامام المهدي ـ عليه السلام ـ ، 3/295/-831
[3] . بحار/62/26/294/43
[4] . بحارالانوار، ج 26، ص 305، ح 78ـ و مهدي منتظري ـ عليه السلام ـ ، آيت الله محمد جواد خراساني، نورالاصفياء، ص 344
[5] . عيون اخبار الامام الرضا ـ عليه السلام ـ ، ط كتابفروشي طوسي، 1/ب 28/ ص 273/فرهنگ؛ بحارالانوار، ط الوفاء، 52/27/313/6؛ مهدي منتظر ـ عليه السلام ـ ، آيت الله خراساني، 348
[6] . ر. ك: مهدي منتظر ، همان. البته بر اساس آنچه محققان پس ازتلاش وكنكاش به آن رسيده اندهيچكدام ازاحاديث دال بر خشونت وسخت گيري در زمان حضرت سند قطعي وصحيح ندارد فصلنامه انتظار ،ش14،مقاله بررسي چندحديث شبهناك درباره آفتاب عالمتاب ،ص 89- 130
[7] . شوري: آخر سوره
[8] .شيخ طوسي، ابوجعفر محمدبن حسن، كتاب الغيبة، ص 282، كتابفروشي نينوا، تهران
[9] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52،ص 364، مؤسسه الوفا، بيروت
[10] . شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، ص365، انتشارات بصيرتي، قم
[11] . مجلسي، محمدباقر، مهدي موعود، ص 941، ترجمه علي دواني، انتشارات آخوندي، تهران
[12] . بحارالانوار، ج 52، ص 362، مؤسسه الوفاء، بيروت
[13] . شيخ صدوق، محمدبن علي بابويه قمي، كمالالدين، ج 2، ص 653، مكتبة الصدوق، تهران
[14] . نعماني، محمد بن ابراهي، كتاب غيبت، ص 299، انتشارات صدوق، تهران
[15] . ابن طاووس، علي،ملاحم و الفتن، ص 46، اعلمي، بيروت
[16] . شيخ صدوق، محمد بنعلي بابويه قمي، علل الشرائع، ص 15، مكتبة الصدوق، تهران
[17] . فيض كاشاني، ملامحس، محجة البيضا، ج 1، ص 32، نشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم
[18] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 181، باب توقيعات، مؤسسه الوفاء، بيروت
@#@ در حالي كه همه، قاريان قرآن و دانشمندان ديني هستند كه پيشاني آنها از عبادت پينه بستهاند و... و امام ـ
عليهالسلام ـ شمشيركشيده همه را از دم تيغ ميگذارند.[1] همه ناظربه كساني است كه اندوخته هاي علمي ودانش خود راوسيله رسيدنبه دنيا قرارداده اند نه علماي راستين
بنابراين، واژه علما، تنها بر علماي شيعه صدق نميكند. چه بسا عالمان وهّابي و سنّي باشند. چنانكه در عصر حاضر با تمام و كمال ديده ميشود كه علما وهّابي و سنّي، با استدلال به آيات قرآن و تفسير و تأويل نادرست به آن مذهبي كه برگرفته از قرآن و انديشه اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانيت اين مذهب را منكر ميشود. چه رسد به اينكه، در زمان حضور باشد. ابوحنيفه و مالك، كه از رؤساي مذهب اهلسنتاند، هر دو از شاگردان امام جعفر صادق ـ عليهالسلام ـ هستند. در برابر مذهب امام صادق ـ عليهالسلام ـ تشكيل مذهب دادند و...
فلذا، روايات متعددي در اين باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت عدّهاي كه با آيات قرآن بر عليه آن حضرت استدلال ميكنند. و حقانيت او را قبول ندارند. و حتي عدّهاي علني از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض ميكنند. بعيد نيست كه مصداق بسياري از اينگونه روايات، علما اهل سنت و ناصبيها و وهّابيها ميباشد. و علماي شيعه، انديشهشان بر گرفته از انديشه اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ و از شاگردان آن مكتباند. به روايات متعدد، در زمان غيبت، حجّت و خلفاي اهلبيتاند. علماي كه اينگونه از آنها ياد شدهاند چگونه بروي امامشان شمشير كشيده و يا به دست آن حضرت كشته ميشوند. و البته از آنجايي كه همه انسانها حتي علما از نظر معرفت و تهذيب نفس يكسان نميباشند، انسان بعيد نميداند كه عدّه محدودي از علماي شيعه نيز در زمان ظهور با امام مهدي(عج) مخالفت كنند. آنچنان كه معلوم است انديشه علماي شيعه انديشه اهلبيت است، و علمايي كه غير از اين باشند، بسيار محدود و در اقلّيتند.
4-مقابله امام با دشمنان
براساس حكم عقل و تعاليم انسان ساز اسلام كشتن منحرفان و معاندان تنها پس از عرضه اسلام و تمام شدن حجت بر آنها جايز خواهد بود. و تا زماني كه اسلام بر آنها عرضه نشده و حقانيت اسلام و امام مهدي ـ عليه السلام ـ برايشان آشكار نشده است، كشتن آنها برخلاف حكم عقل و اصول دين اسلام خواهد بود. اصولاً اصل اوليه اسلام در مواجهه با ديگران تلاش براي هدايت آنهاست و جنگ و درگيري نيز به خاطر اصلاح آدميان است امام علي ـ عليه السلام ـ در اين باره مي فرمايد:
پيامبر مرا به سوي يمن فرستاد و به من فرمود: اي علي با هيچ كس جنگ مكن مگر پس از آنكه او را به اسلام دعوت كني. به خدا سوگند اگر خداوند به دست تو يك نفر را هدايت كند براي تو از آنچه خورشيد بر آن طلوع و غروب مي كند بهتر است.[2]
از اينرو در ابتدا تمام همّت امام مهدي ـ عليه السلام ـ صرف اصلاح و هدايت انسان ها خواهد شد و جنگ و قتل منحصر در مواردي خواهد بود كه اميدي به اصلاح نمي رود. امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره فرموده اند:
(امام مهدي ـ عليه السلام ـ و سپاهيانش) بر پيروان هيچ ديني وارد نمي شوند مگر اينكه آنها را به خداوند، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ دعوت مي كنند.[3]
و امام كاظم در حديث ديگري فرموده اند:
... چون بر يهود، نصاري، صائبين، ملحدان، مرتدان و كفار شرق و غرب عالم خروج كند اسلام را بر آنها عرضه مي كند.[4]
همچنانكه ملاحظه مي شود براساس اين روايات رويارويي امام مهدي ـ عليه السلام ـ با منكران و معاندان تنها پس از عرضه اسلام، دعوت به حقيقت و تمام شدن حجت از يك سو و اصرار ورزيدن آنها بر لجاجت و عنادشان از سوي ديگر خواهد بود.
اهتمام حضرت بر هدايت انسان ها به اندازه اي زياد است كه آن حضرت براي ارشاد مردم از تمام ابزارها استفاده خواهد كرد امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره فرموده اند:
هيچ معجزه اي از معجزات انبياء و اوصيا نيست مگر اينكه به جهت تمام شدن حجّت بر دشمنان خداوند مانند آن را بدست قائم ما ـ عليه السلام ـ ظاهر خواهد كرد.[5]
و همانطور كه گذشت دشمنان حضرت ـ كه حضرت با آنها خواهد جنگيد و آنها را به قتل خواهد رساند ـ كساني خواهند بود كه پس از آشكار شدن حقيقت و تمام شدن حجت باز بر گمراهي خود تعصب بورزند و از اطاعت حضرت سرپيچي كنند.
وقتي حضرت مهدي (عج) ظاهر شد و حقايق اسلام را به مردم جهان عرضه داشت و برنامه انقلابي و اصلاحي اسلام را به گوش آنان رسانيد، بسياري از مردم اسلام را قبول ميكنند زيرا استعداد مردم براي درك حقايق به حد كمال رسيده است. و از طرفي معجزاتي را به دست امام عصر (عج) مشاهده ميكند و اوضاع عمومي جهان را غيرعادي و فوق العاده مييابند و اعلام رهبر انقلاب جهاني به گوششان ميرسد. اين اوضاع سبب ميشود كه مردم جهان فوج فوج به دست مهدي (عج) اسلام اختيار نمايند.
حضرت باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: (وقتي قائم ما قيام نمود خدا دست لطفش را بر سر بندگان مينهد و حواسشان را جمع و غفولشان را كامل ميگرداند.)[6] و به تعبير برخي از روايات اسلام در هر خانه، كوخ و چادري رخنه ميكند؛ چنان كه سرما و گرما در آن نفود مينمايد و همان طور كه نفوذ سرما و گرما اختياري نيست، اسلام نيز در اين روزگار به همه جا و با وجود مخالفت قلبي برخي از آنان رخنه كرده و آنان را تحت تأثير قرار ميدهد.[7]
گفتني است هر چه هم سطح افكار بشر ترقي كند و افراد صالح و خيرخواه زياد گردند، و اتمام حجت به نحو احسن صورت گيرد افراد ستمگر و خودسري در بين بشر وجود خواهند داشت كه طبعاً با حق و دادگري دشمن بوده و براي دفاع از منافع شخصي خود در مقابل مهدي موعود قيام خواهند نمود و براي سركوبي اين جمعيت جز جنگ و خونريزي چارهاي نيست. از اين جهت احاديث اهل بيت، جنگ و خونريزي را حتمي دانستهاند و اين مخالفتها از باب فقدان حجت و گم كردن حقيقت نيست بلكه از باب عناد و سركشي است.[8]
بنا براين حضرت قائم (عج) همانند ديگر ائمه ـ عليهم السّلام ـ نخست به موعظه و ارشاد ميپردازد و در صورت لزوم دست به شمشير ميشوند
زيراهمه امامان معصوم عاشق حقيقت و راهنماي حقند. از نثار كردن مهر و محبت به توده مردم دريغ نكردهاند و رشد روز افزون و ترقي و تكامل بشر سرلوحه دعوتشان بوده است. و اگر امام حسن ـ عليه السلام ـ قرار داد صلح را امضاء ميكند، ولي امام حسين ـ عليه السلام ـ قيام ميكند و يزيديان را رسوا ميكند، اين تفاوت روشها به خاطر تفاوت شرايط زمان، مخاطبان و حاكمان عصر امامان است وگرنه اگر امام حسن ـ عليه السلام ـ همان موقعيت امام حسين ـ عليه السلام ـ را ميداشت حتماً عاشورايي ميانديشيد و حسيني عمل ميكرد.
حال در عصر امام عصر (عج) مردم از اطلاعات و معرفت بيشتري نسبت به ساير امتهاي قبل بهرهمند ميگردند و حق و راه حق برايشان آفتابي ميشود و امام زمان (عج) هم بر طبق واقع حكم ميكند، روش حضرت قائم (عج) نيز به تبع اين تغييرها با سيره ساير امامان تفاوت پيدا ميكند.
آري! وقتي احدي يافت نميشود كه به موعظه نيازمند باشد و صالحات با بينشي عميق و حججي تام طريق حجت (عج) را انتخاب كردهاند و طاغيان با اطلاع كافي از پذيرش حق سر باز ميزنند و به كارشكني ميپردازند آيا راهي غير از دست به شمشير شدن باقي ميماند؟
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميگردد، به طوري كه در تمام زمين فردي پيدا نميشود كه علم دين به گوشش نرسيده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور ميكند و اسباب عذاب و غضب خدا مهيا ميگردد، زيرا خدا موقعي از بندگانش انتقام ميگيرد كه حجت او را انكار نمايند.[9]
زراره از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد آيا روش و سياست حضرت قائم (عج) همانند روش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خواهد بود؟ امام ـ عليه السلام ـ فرمود: هرگز، هرگز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با ملايمت و نرمي و مهرباني رفتار ميكرد تا دلها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گيرند ولي حضرت قائم (عج) سياست قتل را در پيش ميگيرد و طبق دستوري كه دارد رفتار ميكند و توبه كسي را نميپذيرد. پس واي بر كسي كه با او مخالفت كند.[10]
حسن بن هارون ميگويد: در محضر امام صادق ـ عليه السلام ـ بودم معلّي بن خنيس از حضرت پرسيد آيا هنگامي كه حضرت قائم ظهور ميكند برخلاف روش اميرمؤمنان در برخورد با مخالفان رفتار ميكند؟ امام ـ عليه السلام ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ ملايمت و نرمش را در پيش گرفت چون ميدانست پس از او دشمنان بر ياران و شيعيان چيرگي پيدا ميكنند،
ولي سياست حضرت قائم (عج) قهر و غلبه و به اسارت گرفتن آنهاست زيرا ميداند كه پس از او كسي بر شيعيان تسلط نخواهد يافت.[11]
آري با ظهور منجي بشريت، روزگار موعظه و خواهش تمام ميشود. از قديميترين روزگاران كه پيامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه كردند، و درخواست كردند كه: مؤمن باش، و عمل صالح به جاي آر. و ديديم كه بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبياء و اوليا را از دم تيغ گذرانيد. امّا روزگار مهدي، روزگار خوار ساختن زورداران است.
[1] . طبري، ابوجعفر محمد، دلائل الامة، ص 241، انتشارات كتابفروشي رضي، قم
[2] . حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 11، (بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا)، ص 30
[3] . علي كوراني، معجم احاديث الامام المهدي، ج 4، (قم: مؤسسة المعارف الاسلامية، چاپ اول، 1411)، ص 61
[4] . همان، ج 5، ص 60
[5] . لطف الله صافي، منتخب الاثر، (قم: مؤسسةالسيدة المعصومة، چاپ دوم، 1421)، ص387
[6] . بحار الانوار، ج 52، ص 328
[7] . ابراهيم اميني، دادگستر جهان، ص 315 با تصرفي مختصر
[8] . چشم اندازي به حكومت مهدي (عج)، نجم الدين طبسي، ص 181
[9] . بحار الانوار، ج 60، ص 213
[10] . الغيبة، لغماني، ص 236؛ بحار، ج 52، ص 353
[11] . الغيبة، لغماني، ص 237؛ تهذيب، ج 6، ص 155 و كافي ج 5، ص 33
نظر شما