به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان، در دومین جلسه سخنرانی خود در حسینیهٔ آیتالله علوی، اظهار داشت: یکی از بزرگترین عالمان، فقیهان و متکلمان گذشتهٔ ما شیخ مفید است که در دالان ورودی حرم حضرت موسیبنجعفر و حضرت جواد(علیهماالسلام) دفن است. در یکی از کتابهای معروفش که در دسترس است و بارها در ایران و عراق چاپ شده، نقل میکند که حضرت ابیعبداللهالحسین(ع) در شب عاشورا فرمودند: «والله یعلم أنی احب تلاوة کتابه»، خدا آگاه است، خبر دارد و میداند که من عاشق تلاوت قرآن او هستم.
مؤمن به قرآن کسی است که میخواند، می فهمد و عمل می کند
استاد اخلاق، تهذیب و تربیت حوزه های علمیه ادامه داد: دانشمندان قرآنشناسی که لغات قرآن را با زحمت فراوان بررسی کردهاند، دربارهٔ کلمهٔ تلاوت نوشتهاند: تلاوت معنای مرکبی دارد و ترکیبی از سه حقیقت خواندن، فهمیدن و عمل کردن است. در آیهٔ صدوبیستویکم سورهٔ بقره میخوانیم: «اَلَّذِینَ آتَینٰاهُمُ اَلْکتٰابَ یتْلُونَهُ حَقَّ تِلاٰوَتِهِ أُولٰئِک یؤْمِنُونَ بِهِ»، آنهایی که کتاب خدا را آنگونه که شایسته است، تلاوت میکنند، مؤمن به کتاب خدا چنین کسانی هستند. در حقیقت مؤمن مقید به این است که تلاوت داشته باشد؛ یعنی مؤمن به قرآن کسی است که هم میخواند، هم در مقام فهمیدن و هم در مقام عمل است.
بهانه وقت نداشتن برای تلاوت قرآن قابل قبول نیست
وی به بهانه های عده ای برای نخواندن قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: برخی می گویند ما کاسب و اداری هستیم و وقت نمی کنیم قرآن را بفهمیم، اگر روزگاری این حرف را میزدند که ترجمههای دقیقی از قرآن در دسترس نبود، قابلقبول بود و میگفتیم حق با شماست. شما وقت ندارید در حدّی درس بخوانید که بتوانید قرآن را بفهمید. جایی که نیاز دارید، از عالم بپرسید؛ به همهٔ قرآن که نیاز ندارید، اما آنجایی که احساس میکنید باید به قرآن عمل کنید، مثلاً شُبهه دارید کاری که میخواهید انجام دهید، حلال یا حرام است؛ پولی که میخواهید بهدست بیاورید، مشروع یا نامشروع است؛ نمیدانید و نمیتوانید از قرآن بهدست بیاورید، بروید و بپرسید، خدا هم امر کرده است که بپرسید.
استاد انصاریان افزود: امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) می فرمایند: مردم روزی بیست یا 10 آیه را بخوانند و معنی آن را در حدی بفهمند که لازم است عمل کنند؛ یا به فرموده حضرت باقر(ع)، 10 آیهٔ اوّل سورهٔ مؤمنون را بفهم، 10 آیهٔ اوّل سورهٔ معارج یا 10 آیهٔ وسط سورهٔ معارج را بفهم، 10 آیهٔ وسط یا اواخر سورهٔ فرقان را بفهم؛ این سی آیه را که بفهمید، اسلام کامل است، وقت و تحصیل هم نمیخواهد؛ خواندن، فهمیدن و عمل کردن طریق بهشت است. مرحوم طبرسی صاحب «مجمعالبیان» روایت جالبی را نقل میکند و میگوید: وقتی 10 آیهٔ اوّل سورهٔ مؤمنون نازل شد، پیغمبر اکرم(ص) مردم را جمع کردند و فرمودند: «انزلت علیّ عشر آیات» 10 آیه بر من نازل شده و هرکسی - مرد یا زن- به این 10 آیه عمل کند، وارد بهشت میشود.
وی در مورد 10 آیه مورد سفارش پیامبر(ص) گفت: در آیات مورد سفارش پیامبر(ص) مسائل اخلاقی، مالی و عبادی اسلام و همچنین پاداش و اجر این سه نوع مسئله وجود دارد. این معجزهٔ قرآن است که مسائل مالی، مسائل اخلاقی و مسائل عبادی را گفته، پاداش آن را هم اعلام کرده است. کتابی هم که نقل کرده است، کتاب کمی نیست. کتاب «مجمعالبیان» در قرن نهم در ده جلد نوشته شده و اینقدر این کتاب باعظمت است که حدود شصت سال پیش، مقداری کمتر یا بیشتر، بزرگترین مرجع تقلید اهلتسنن در مصر دستور داد تا این ده جلد در کشور مصر چاپ شود و به دانشمندان اهلسنت ارائه داد که ببینید شیعه از چه مایهٔ علمیای در تفسیر قرآن برخوردار است.
تا عمرتان نگذشته بیش از پیش برای قرآن وقت بگذارید
محقق، مفسر و پژوهشگر علوم و معارف قرآن با بیان اینکه در گذشته مردم به تلاوت قرآن بیشتر اهمیت می دادند ، تأکید کرد: تا وقتمان تمام نشده و فرصت از دست نرفته یک مقدار از وقتمان را برای کتاب خدا یعنی قرآن مجید قرار دهیم. 10 آیه را بخوانید، ترجمهاش را برای همسر و فرزند هم بخوانید؛ اگر هنر توضیح دادن هم داشته باشید، توضیح دهید و اگر یکوقت زن و بچه گفتند حوصلهاش را نداریم، با محبت ایجاد حوصله کنید؛ یعنی آدم باید هنر داشته باشد که در زن و بچه ایجاد حوصله کند؛ البته ممکن است یک مقدار طول بکشد، اما انسان بالاخره تحت تأثیر مسائل معنوی قرار میگیرد و اینطور نیست که روح انسان خیلی زود کشته شود و قلبش هم خیلی زود بمیرد. آدم ممکن است پنجاه سال اهل گناه و غفلت باشد، ولی ممکن است قلبش نمیرد و چراغ روحش خاموش نشود.
هیچ گاه از بازگشت یک گنهکار نا امید نباشید
وی ادامه داد: هیچ گاه از بازگشت یک گنهکار نا امید نباشید، اگر کسی گناهکار و مریض است، تو به او غضبآلود نگاه نکن، با نفرت با او برخورد نکن، تو که مسجدی، مؤمن و امام حسینی هستی، از کجا میدانی اگر به من محبت کنی، من معالجه نشوم؟ از کجا میدانی اگر چند روز دنبال من را بگیری و من را یکبار در مجلس ابیعبدالله(ع) ببری، من علاج نشوم؟ مگر غیب میدانی که پیش خودت میگویی فایدهای ندارد؟! از کجا میگویی فایدهای ندارد؟ این «فایدهای ندارد» را باید یک پیغمبر بگوید که از عاقبت من خبر داشته باشد. خدا از عاقبتها خبر دارد، امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: از گنهکار ناامید نباشید، اما نگفتهاند از کدام گنهکار!
استاد انصاریان با تأکید بر اینکه فرصت بازگشت و توبه برای همگان وجود دارد، تصریح کرد: خداوند می فرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 213)، انبیا را فرستادم تا به گنهکاران مژده بدهند که ای گنهکاران من، درصورتیکه شما خواستههای من را قبول کنید، بهشت را برای شما قرار دادهام و درصورتیکه در این گناهانتان بمانید، نمیگوید شما را به جهنم میبرم، ولی اخطار میکند که به خطر دچار میشوید. «منذرین» یعنی به انبیا گفتم که به کافران، مجرمان و مشرکان هشدار دهید که با این عقاید و اخلاق و اعمالی که دارید، عاقبت خوشی در انتظارتان نیست؛ بنابراین انبیا اوّل برای بدها مبعوث به رسالت شدند.
روش اسلام برای هدایت مردم
وی به روش اسلام برای هدایت مردم اشاره و خاطرنشان کرد: وجود مبارک ابیعبدالله(ع) بعد از نماز صبح روز عاشورا به این 72 نفر فرمودند: به یک نفر از شما حق انداختن یک تیر را به لشکر عمرسعد نمیدهم و اجازهٔ شروع جنگ ندارید. با آنها حرف میزنیم، اگر توبه کردند، جزو ما میشوند و جنگی نداریم؛ اما اگر توبه نکردند، ما شهید میشویم و آنها مجرم میمانند و اهل جهنم میشوند. این روش اسلام برای هدایت مردم است.
این مبلغ عرصه بین الملل اظهار کرد: جنگ جمل هنوز شروع نشده بود که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: یک نفر را میخواهم که برود و با این لشکر و طلحه و زبیر حرف بزند. جوانی به نام هاشم مرقال که خیلی جوان باحال و بانشاطی بود، به امیرالمؤمنین(ع) گفت: علی جان! مسئولیت حرف زدن با اینها را به من بده. فرمودند: من حرفی ندارم که بروی و امربهمعروف و نهیازمنکر کنی و حرف خدا را به اینها بزنی، اما زنده برنمیگردی. گفت: علی جان! من از جانب تو به نمایندگی بروم که قرآن را برای اینها بخوانم و اینها توبه کنند، من زنده برنمیگردم؟ فرمودند: نه، زنده برنمیگردی. گفت: علی جان! عجب خبری به من میدهی. تو اجازه بده که من بروم؛ امام فرمودند برو، رفت و شهید شد.
وی افزود: امیرالمؤمنین(ع) به لشکر خودشان فرمودند: من قصد شروع جنگ را نداشتم و میخواستم اوّل با قرآن، زبان خوش و امربهمعروف و نهیازمنکر با اینها حرف بزنم که اینها به جهنم نروند؛ اما خودشان گوش ندادند و آنها جنگ را شروع کردند. جنگ شروع شد، بعد هم آتش جنگ خوابید و ارتش جمل شکست خورد. امیرالمؤمنین(ع) به دوستشان فرمودند: برویم و در کنار کشتههای دشمن قدم بزنیم. امیرالمؤمنین(ع) برخلاف تمام فرماندهان جنگ دنیا اجازه نداد که شیرینی پخش کنند، نه طاق نصرت بزنند، نه نقل بپاشند و نه چراغانی کنند! امیرالمؤمنین(ع) کنار کشتههای دشمن آمدند و زارزار با صدای بلند شروع به گریه کردند. به ایشان گفتند: علی جان! کسی را در اینها داشتی که داغش برای تو سنگین بود؟ فرمودند: نه برای همهٔ کشتههای دشمن گریه میکنم؛ اینها با بودن من کنارِ در بهشت بودند و به بهشت نرفتند، به جهنم رفتند و دلم میسوزد. ما چنین امامی داریم! همین گریه را ابیعبدالله(ع) در روز عاشورا کرد. گنهکار به اختیار خودش به جهنم میرود و علی(ع) گریه میکند. دشمن به اختیار خودش به جهنم میرود و حسین گریه میکند که چرا به جهنم میرود!
مردم مسجدی و هیئتی از کجا میدانند که گنهکارِ در خانه یا محله هدایت نمیشود!؟
نویسنده کتاب ارزشمند «سیدالشهدا تجلی عبودیت» در پایان گفت: مردم مسجدی و هیئتی از کجا میدانند که گنهکارِ در خانه یا محله هدایت نمیشود!؟ قرآن که اینهمه آیه برای توبه دارد و یک باب عظیمی در روایات در باب توبه داریم؛ بعد هم خدا مایهٔ فطرت، مایهٔ عقل، مایهٔ نفس لوامه را به همهٔ بندگانش داده است که اگر آدم اینها را هنرمندانه تلنگر بزند، از خواب بیدار میشود؛ مخصوصاً اگر این تلنگر همراه با نور ابیعبدالله(ع) باشد، این بیداری سریع است؛ چون این تلنگر همراه با این نور قویترین تلنگر است، این زخم تمام تارهای وجودی انسان را به صدا درمیآورد.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷