حجت الاسلام والمسلمین ایوب رنجبری، امام جمعه منطقه آزاد ماکو، از جمله ائمه جمعه موفقی است که توانسته با رویکرد مردم مداری، خدمات قابل توجهی را در دومین منطقه آزاد بزرگ جهان به مردم ارائه کند و تصویری کارآمد از نهاد نماز جمعه ارائه نماید.
وی، امام جمعه را خادم و نوکر مردم می داند و هیچ گاه خود را از مشکلات مردم جدا نکرده و همواره تلاش داشته و دارد که باری از روی دوش مردم بردارد، به طور مثال به رئیس دادگستری ماکو پیشنهاد داده که خانواده های متقاضی طلاق را پیش از فرستادن به دفترخانه طلاق، به دفتر او هم بفرستند تا با آنها صحبت کند و جلوی از هم پاشیدن بنیان خانوده را بگیر، در این راستا به لطف خدا در این مدت موفق شده از وقوع حدود 160 مورد طلاق قطعی که دادگاه حکم صادر کرده بود، جلوگیر کرده و زمینه سازش آنها را فراهم نماید.
او همچنین با ارائه طرح تاسیس حوزه بین المللی در این منطقه با توجه به هم مرز بودن با کشورهای آذربایجان و ترکیه تلاش دارد تا به تحقق وحدت امت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی کمک کند و علاوه بر آن سفیران بین المللی رابرای ترویج مکتب اهل بیت(ع) در دنیا تربیت کند.
گفتگوی خبرنگار خبرگزاری «حوزه» را با امام جمعه مردمی ماکو را در ادامه بخوانید:
با توجه به اینکه استان آذربایجان غربی و خصوصا شهرستان ماکو در منطقه استراتژیکی واقع شده که اقوام و مذاهب مختلفی در جوار مرز کشورهای ترکیه و آذربایجان با یکریگر زندگی می کنند، بفرمائید که وظیفه ائمه جمعه در چنین مناطقی چه تفاوتی با وظایف ائمه جمعه سایر مناطق کشور دارد؟
همانطور که می دانید رسالت ائمه جمعه، رسالت پدری است و ما هم تلاش کرده ایم محور اتحاد و انسجام باشیم. استان آذربایجان غربی رنگین کمان اقوام و مذاهب است. خصوصا منطقه آزاد ماکو به عنوان بزرگترین منطقه آزاد ایران و دومین منطقه آزاد بزرگ جهان که به دلیل هم مرزی با کشورهای ترکیه، آذربایجان و با یک واسطه با کشور ارمنستان، دارای موقعیت ژئوپولوتیک استراتژیکی برای کشور می باشد، در عین حال موطن برادران و خواهران شیعه و سنی قرار گرفته و این مذاهب در اوج صفا و صمیمیت، آن هم بدون هیچگونه اغراقی در کنار یکدیگر زندگی می کنند و کمتر اجازه داده شده نغمه های شوم استکبار و معاندین در جهت اختلاف افکنی ها شنیده شود.
ما سعی کرده ایم رابطه صمیمانه و پدرانه ای با همه داشته باشیم و به جای دست گذاشتن روی نقطه های اختلافات و خوشحال کردن دشمنان، تلاش کرده ایم با محور قرار دادن قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) از سیره همان بزرگواران پیروی کنیم و امیدواریم که رو سپید بوده باشیم.
همانطور که اشاره داشتید، ائمه جمعه به شکلی نماینده ولی فقیه در شهرها هستند. سبک زندگی امامان جمعه و نوع تعامل آنها با مردم و مسئولین تا چه حد می تواند در جذب افراد و حتی دفع آنها نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و دین مبین اسلام تاثیرگذار باشد.
مستحضرید که آموزه های دینی ما می گوید «سید القوم خادمهم». مردم هم نکته سنج هستند و اگر ببینند آقایان برای خود پرستیژ خاصی قائل هستند، از آنها روی بر خواهند گرداند. اما زمانی که ببینند ما به راحتی در اختیارشان هستیم دلگرم خواهند شد. خصوصا ائمه جمعه که حلقه وصل هستند و از طرفی دغدغه های مردم را به مسئولین منتقل و با استفاده از تریبون مقدس نماز جمعه خدمات مسئولین را برای مردم تبیین می کنند.
امام جمعه باید خادم مردم باشد، یا بهتر بگویم «نوکر مردم» باشد و دربِ دفترش همیشه به روی مردم باز باشد تا آنها بتوانند بیایند و گفتگو کنند و مسائل و مشکلات خود را با ما در میان بگذارند. ما باید مسئولیت طلبگی خود را در سطح عالی انجام دهیم چون فرق ائمه جمعه با دیگر طلاب این است که درجه خادمی شان بالاتر است و بیشتر باید در خدمت مردم باشند. ما محل مراجعه آحاد مختلف مردم هستیم، مثلا برخی از جوانان برای اشتغال می آیند. درست است شاید از دست ما کاری در این زمینه بر نیاید، اما حداقلش این است که حرف و درد دل جوانان جویای شغل را می شنویم و همین امر باعث تخلیه روحی و روانی آنها می شود.
وقتی شما با یک جوان با روی گشاده یک استکان چای می نوشید، فضای فکری قبل و بعد او خیلی متفاوت خواهد شد. حال اگر بتوانیم با ادارات و شرکت های دولتی و خصوصی صحبتی می کنیم و این جوانان را به آنها متصل می کنیم که چه بهتر، اما اگر هم نتوانستیم حداقل باید گوش شنوایی برای صحبت هایشان باشیم.
در همین صحبت ها به جوانان امید می دهیم. جوانان ما امروزه بیش از هرچیز باید امید به آینده شان آسیب نبیند چون سرمایه کشور ما همین جوانان هستند. جوان تحصیل کرده ای که گاها با چند مدرک به دنبال شغل است، بسیار آسیب پذیر می شود. در شهر ماکو دو دانشگاه و 5000 دانشجو وجود دارد. حال اهالی شهرستان ماکو که در شهر های دیگر تحصیل می کنند را کاری نداریم، همین تعداد دانشجو یعنی سالانه بیش از هزار فارغ التحصیل دانشگاهی.
به هر حال ما تا حدی که بتوانیم از همه ظرفیت ها برای کمک به جوانان بهره می بریم. خدا را هم شاکریم که موفقیت هایی حاصل شده است و خدای متعال به برکت این جایگاه و لباس مقدس به ما لطف فرموده و اندک آبرویی عنایت کرده است و ما باید آن را در راه مردم به کار بگیریم.
بنده معمولا از صبح زود تا ساعت 12 یا 1 شب مشغول فعالیت هستم. بعضی روز ها حتی در وقت ناهار هم به منزل نمی آیم و یکسره از صبح تا نیمه شب بیرون هستم. به هر حال کار و فعالیت خستگی دارد اما وقتی می بینیم که ثمر می دهد و گِرهی از کار مردم عزیز گشوده می شود، باز هم روحیه می گیریم و به تلاش مضاعف می پردازیم.
در سالهای اخیر ما با ریزش نمارگزاران جمعه و جماعات روبرو بوده ایم. این اتفاق از علل مختلفی مانند تخریب های هدفمند رسانه ای دشمنان درونی و بیرونی و همچنین عملکرد ائمه جمعه نشئت می گیرد. شما تا چه اندازه این علت ها را در کاهش تعداد نمازگزاران موثر می دانید؟
این سؤال بسیار دقیق و فنی است و نیازمند پاسخی جامع است. این مسئله تک بعدی نیست و بصورت یک پازل است. به هر حال یکی از مشکلات به عملکرد ائمه جمعه باز می گردد. هر وقت که ما از مردم فاصله گرفتیم، مردم هم از ما دور شدند.
یک بخش هم به پمپاژ منفی استکبار و دشمنان و شانتاژ های فضای مجازی باز می گردد. متاسفانه اگر امروز شایعه ای در جامعه منتشر شود، دیگر قابل جمع شدن نیست و مردم پیگیر صحت یا کذب اخبار و شایعات نمی شوند و بعد از انتشار آن هم هر کاری که انجام دهید، جبران نخواهد شد، چون خبر اولیه در ذهن مردم جایگاه پیدا می کند و این هم از ضعف های رسانه ای ما در مقابل معاندین نشئت می گیرد. ائمه جمعه نیز چون وابسته به ولایت هستند بیش از دیگران مورد خشم و غضب دشمنان قرار می گیرند. دشمن می داند که اگر ریشه را بزند، شاخ و برگ ها راحت تر می ریزند.
یک بحث هم تغییر ذائقه مردم است. متاسفانه ذائقه مردم رفته است به سویی که با معنویت فاصله گرفته اند. شما یک علم جلیل القدر بسیار خوش صحبت و متفکر را به یک شهر بیاورید و در مقابل یک کنسرت موسیقی برگزار کنید، خواهید دید که با کمال تاسف مردم کمی علم گریز و معنویت گریز شده اند.
این همان نتیجه فعالیت های مجرمانه رسانه های معاند است. البته باید گفت مردم ما در بزنگاه ها همیشه در صحنه هستند و برای مراسمات روتین و عادی احساس خطر نمی کنند و فکر می کنند که اگر ما هم نرویم، دیگران مراسمات را پر خواهند کرد. وگرنه شما می بینید همان مردمی که در نماز جمعه شرکت نمی کنند، روز قدس یا بیست و دوم بهمن یا سایر مواقعی که باید در صحنه باشند حضورشان حداکثری است.
مردم در حالت عادی احساس می کنند که نیازی به فعالیتشان در جامعه نیست. مانند فرزندی که به والدین سر نمی زند و احساس می کند برادران و خواهران دیگر به آنها سر می زنند، اما توجه نمی کند که هر فرزندی باید وظابف خود را نسبت به والدین در نظر داشته باشد و هیچکس جای او را برای آنها نخواهد گرفت.
راهکار شما برای جذب مردم به نماز جمعه و جماعات چیست؟
راهکار، ارتباط بیشتر با مردم است. من مرتب با ورزشکاران در ارتباط هستم. ورزشکاران هم اگر مشکلاتی داشته باشند با بنده در میان می گذارند و همیشه هم در صحنه ها حضور دارند. با خانواده های معزز شهدا و ایثارگران و همچنین جامعه فرهیختگان ارتباط تنگاتنگی دارم. مرتب و بصورت هفتگی به مدارس سر می زنم، سر صف هم هیچوقت صحبت نمی کنم بلکه دانش آموزان دو سه کلاس را در یک جا جمع می کنم و یک ساعت جلسه پرسش و پاسخ برگزار می کنم که بسیار هم مورد استقبال نوجوانان واقع شده است. سپس به سراغ معلم ها می روم و در خدمتشان هستم.
بنده مرتبا به زندانها سر می زنم. زندانی ها هم بالاخره عضوی از جامعه ما و نیازمند گفتگو و سرکشی هستند. یکی از آقایانی که در شهر شهره به خلاف بود، وقتی به زندان افتاد من به ملاقاتش رفتم. او همان اول خیلی با تحکم گفت که حاج آقا مرا می شناسی؟ به من می گویند فلانی. من هم بلافاصله گفتم به من هم می گویند ایوب. بعد که گفتگو را شروع کردیم، صحبت ها خیلی مثمر ثمر واقع شد و الحمدلله او امروز حافظ کل قرآن است.
با نهادهای نظامی مانند بسیج و سپاه و ارتش هم رابطه خوبی داریم و همیشه به دوستان بسیجی می گویم من بسیجی هستم و هر وقت نیاز باشد دوباره پوتین هایم را می پوشم و دوباره کنارتان خواهم بود.
راهکار دیگر ارتباط خوب با مسئولین است، بنده بطور مداوم و بصورت سرزده به ادارات می روم و یک خسته نباشید و صحبت کوتاهی با آنها دارم. یک ارتباط صمیمی نیز با اهل سنت، عشایر و روستایی ها برقرار کرده ایم. خصوصا با ماموستاها خیلی رفاقت داریم. هیچوقت از هیچ مراجعه کننده ای نمی پرسم که شیعه هستی یا سنی، و دربِ دفتر به روی همه باز و ارتباط با همه یکسان است.
ارتباط بسیار خوب ما با خیرین باعث شده انجمن خیرین بهداشت و سلامت تاسیس شود و یک ساختمانی هم ساخته شده به نام ساختمان دیالیز که 9 طبقه است و اخیرا درمانهای مربوط به سرطان هم به این ساختمان آورده شده است.
با علما و طلاب هم که رابطه بسیار خوبی داریم. به هر حال تلاش کرده ایم با همه رابطه خوب برقرار کنیم. هر وقت ببینم بنده خدایی از دنیا رفته است، حتما در مجلس ختم شرکت می کنم و اصلا توجهی ندارم که وی را می شناخته ام یا نه، یا مسجدی و اهل نماز بوده یا نبوده. کسی به زیارت برود خدمتش می رسیم. اگر بشنویم مومنی مریض شده است حتما به عیادتش می رویم. وظیفه نوکری و خادمی هم همین را اقتضا می کند.
اگر بخواهید از ائمه جمعه ای که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران در منصب امامت جمعه حضور داشته اند یکی را به عنوان الگو معرفی کنید،کدام یک از بزرگواران را در نظر دارید و علت اینکه ایشان را الگو می دانید چیست؟
در جواب این سوال نمی شود یک شخص خاص را نام برد. برخی بزرگواران الگوی علمی اند و برخی الگویی اخلاقی و عملی. مقام معظم رهبری که در راس همه ائمه جمعه از ابتدای انقلاب درخشیده اند و الگوی همگی ما هستند. شهید دستغیب و مرحوم آیت الله طالقانی هم برای بنده بسیار الگو بوده اند. مظلومیت آیت الله علم الهدی هم برای من دردآور است. دشمنان روی مواضع انقلابی ایشان حساسیت دارند و سعی می کنند همه صحبتهای ایشان را با برش دادن و پس و پیش کردن و شیطنت های خاصی تحویل مردم بدهند که صبر ایشان هم برای بنده درس آموز بوده است.
در رابطه با حوزه های علمیه شهرستان ماکو توضیحی بفرمایید و پیشنهادی که اخیرا مبنی بر تاسیس یک حوزه علمیه بین المللی مطرح کرده بودید را تشریح نمائید.
همانطور که عرض کردم ما در شهرستان ماکو با کشورهای ترکیه و آذربایجان مرز مشترک داریم و باید از این فرصت بسیار خوب استفاده برد و حتما حوزه علمیه بین المللی و تقریبی ایجاد نمود. پیشنهاداتی هم مطرح شده است و در حال پیگیری هستیم.
ما یک حوزه علمیه خواهران تاسیس کرده ایم که شهرستان های اطراف ماکو را هم پوشش می دهد و مرکزیت خوبی پیدا کرده است و بسیار هم موفق عمل نموده. در تلاش هستیم که سطح 3 را هم در این حوزه علمیه راه اندازی نماییم. الحمدلله این خواهران هر کدام شده اند یک شمعی که در خانه ها و مدارس و جلسات بانوان، نقش بسیار پررنگ هدایتگری و روشنگری خود را به خوبی ایفا می کنند.
اگر بزرگواران از دست بنده ناراحت نشوند باید عرض کنم اهمیت حوزه علمیه خواهران از حوزه علمیه برادران بیشتر است. همه ما تربیت شده مادران هستیم، هر چقدر خانم ها بتوانند رشد علمی، معنوی و تربیتی داشته باشند، جامعه هم در این زمینه ها رشد خواهد کرد و مادر است که نقش بهشتی کردن جامعه را بر عهده دارد. ما چهارده مدرسه امین را هم در نظر گرفته ایم که خواهران طلبه در آن مدارس مشغول فعالیت هستند.
حوزه علمیه برادران را هم مجهز کرده ایم که برادران عزیز بتوانند بهتر از گذشته رسالت خود را پیگیری نمایند.
شما در بحث ازدواج جوانان بصورت جدی در حال فعالیت هستید، عمده کار شما در این بحث معطوف چه مواردی است؟
خدا را شاکرم که فرصتی ایجاد شده و می توانم در این زمینه خدمتی ارائه کنم. بنده خودم واسطه شده ام و برای بسیاری از جوانان خواستگاری رفته ام و یا عقدشان را خوانده ام و تاکنون حدود 5000 جوان را به هم رسانده ام. اگر بخواهند چه در خانه خودم، چه در دفتر و چه در خانه آنها عقدشان را می خوانم و به قول دوستانی که دفتردار هستند با اینکه دفترخانه ندارم اما از آنها بیشتر عقد می خوانم.
در مقابل ازدواج، واقعه تلخی که عرش خدا را به لرزه می اندازد، طلاق است. من با مدیر دادگستری صحبت کرده ام که خانواده های متقاضی طلاق را پیش از فرستادن به دفترخانه طلاق، به دفتر بنده هم بفرستند که با آنها صحبت کنم و به لطف خدا در این مدت موفق شده ایم حدود 160 مورد طلاق قطعی که دادگاه حکم صادر کرده بود را برگردانده ایم.
طلاق فقط جدایی دو شخص نیست، بلکه جدایی جامعه است. در یک طلاق از طرفین گرفته تا فرزندان، خانواده ها، فامیل، آشنایان و جامعه اثر منفی خواهند پذیرفت. گاهی اینها فقط نیاز به یک پا درمیانی دارند. یک ریش سفید میخواهند که با طرف مقابل یا خانواده ها صحبت کند و این را به عنوان وظیفه خود پی گیر بوده ام.
خیلی کم پیش می آید طرفین بیایند و من ببینم که چاره ای جز طلاق وجود ندارد. غالب اینها روی مسائل کوچک به طلاق فکر می کنند. من سالهاست که مشاور خانواده هستم و وقت های عصر را برای همین کار خالی کرده ام. مردم نیز می آیند و در خدمتشان هستیم. همین جلسات باعث جلوگیری از خودکشی های زیادی بوده است.
بحث گذشت از قصاص را نیز به جد پیگیری می کنم. همین ساختمان دیالیزی که عرض کردم ثمره دو گذشت از قصاص و رضایت به دریافت دیه بوده است که اولیای دم بدون برداشت یک ریال، کل مبلغ دیه را در راه ساخت این ساختمان اهدا کردند.
برای این بحث حتی در میان اهل سنت هم فعالیت دارم. یکبار در یکی از روستاهای کردنشین برای یک مادر گریه کردم و وقتی او حالت مرا دید، با آن که مرا نمی شناخت اما دلش نرم شد و از حق خود گذشت.
تمام تلاش ما این است که با مردم باشیم و اصلا هم دوست نداریم که این مسائل مطرح شوند. اما دوستان ما را توجیه کرده اند که برای مقابله با توطئه های دشمنان، این مسائل را باید به عنوان خدمات جمهوری اسلامی عرضه نماییم.
متاسفانه کارهای رسانه ای ما بسیار ضعیف است. کوچکترین اشتباه یک طلبه مدتها روی زبانها می افتد اما بزرگترین خدمات آنها نادیده گرفته می شود و این از ضعف ما در استفاده از رسانه هاست.
اگر ما با مردم ارتباط بگیریم و مردم خدمات ما را ببینند بسیاری از مشکلات حل می شود. من برای خرید وسایل منزل همیشه خودم به بازار می روم به همین دلیل نیز از همه قیمت ها مطلعم و از مشکلات مردم با خبرم. متاسفانه برخی افراد فکر می کنند ما تافته جدا بافته ای از مردم هستیم و سبک زندگی های خیلی ویژه ای داریم.
یک روز آقایی با من تماس گرفت و گفت حاج آقا این چه وضع شهر است. گفتم چه شده؟ گفت چرا برق اینقدر قطع می شود؟ گفتم برادر برق خانه و دفتر ما هم قطع است. او اصلا باور نمی کرد که دفتر و خانه امام جمعه برق نداشته باشد و این مسائل ساخته و پرداخته رسانه های معاند است که در ذهن مردم ما ورود پیدا کرده است.
برای حضور هر چه بهتر مردم در نماز جمعه چه راهکارهایی اندیشیده اید؟ گاهی شنیده می شود که برخی ائمه جمعه برای پر شدن نماز جمعه از نهاد ها می خواهند که سربازها و کارمندان خود را به نماز بفرستند، آیا شما این مسئله را تایید می کنید؟
اصلا اینطور نیست و در این صورت اصلا خطبه ها برای خود بنده دلچسب نخواهد بود. ما سعی کرده ایم در خطبه دوم اصلا تقویم نگوییم و تحلیل مسائل روز را بیان کنیم. بخش اول در خطبه دوم هم تحلیل صحبت های آن هفته رهبری است و اگر ایشان در آن هفته سخنرانی نداشته باشند، به شعار سال می پردازیم. همیشه هم به دنبال این هستیم که ببینیم چگونه می شود در راستای اقتصاد مقاومتی فعالیت مثبتی انجام داد. با بسیاری از تولید کننده های اقتصادی نیز ارتباط برقرار کرده ایم، بطوری که اگر آنها با مسئولین کاری داشته باشند، بنده را واسطه می کنند.
بحث ارتباط ائمه جمعه با مسئولین و اختلافات احتمالی مدیریتی نیز یکی از چالش های امامان جمعه محسوب می شود. شما در این زمینه چه چاره ای اندیشیده اید.
بنده از ابتدا به مسئولین می گویم می خواهید رفتار ما دیپلماتیک باشد یا برادرانه؟ آنها هم غالبا گزینه برادری را انتخاب می کنند. اگر هم بحثی پیش بیاید، در جمع مردم صمیمیت خود را حفظ کرده و بحث را می گذاریم برای جلسات خصوصی. اگر نیاز هم باشد گاهی با صدای بلند با مسئولین صحبت می کنم اما نه در جمع، بلکه در خلوت. اما خدمات و تشکر ها همیشه در خطبه های نماز جمعه و بصورت عمومی انجام می شود تا باعث امید مردم بشود، زیرا هر جا اختلافی باشد باعث نا امیدی مردم خواهد شد. اگر ما دعوایی هم داریم برای مردم است، لذا نباید آن را به میان مردم بکشانیم. این توفیق بزرگی برای نظام است اگر همه مسئولین خود را اعضای یک خانواده بدانند و شکست یک مسئول را شکست کل خانواده ببینند.
متاسفانه برخی از مسئولین در جلسات خصوصی شان مرتب لبخند می زنند اما در جامعه و در مقابل رسانه ها به هم حمله می کنند. یکی از بزرگترین نعمت های ما اعتماد عمومی است و ما با این اشتباهات این اعتماد را از مردم سلب می کنیم و باعث دل آزردگی دلسوزان نظام، خصوصا خانواده شهدا و ایثارگرانی می شویم که جوانان خود را برای این نظام هدیه کرده اند.
شما در باب مسئله وقف نیز فعال بوده اید، به عنوان مطلب آخر جریان وقف منزل های قم و سلماس خود را بیان کنید.
بنده قبلا یک منزل در نیروگاه قم داشتم که با مادر همسرم بصورت شراکتی خریده بودیم و بنده کم کم سهم ایشان را پرداختم و وقتی خانه به نامم شد، سپس آن را وقف نمودم.
یک باب منزل پدری هم در شهر سلماس داشتیم که بنده یک وام گرفتم و سهم برادران و خواهران خود را پرداخت نمودم و خودروی خود را نیز فروختم و آن منزل را تجهیز کردم و سپس آن را وقف کردم. وقف یکی از خدمات ماندگاری است که امیدواریم در جامعه ما همگانی شود.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
بنده هم از شما و خبرگزاری تشکر می کنم.
انتهای پیام
نظر شما