به گزارش خبرگزاری حوزه، ۴۳ سال قبل در چنین روزی مردم انقلابی و شهیدپرور آمل حماسه ای آفریدند که پرچم هزار سنگر به نام آنها در تاریخ کشور به اهتزاز در آمد.
سازمان انقلابیون کمونیست در سال ۱۳۴۸، پیرو تشکیل یک محفل دانشجویی در خارج از کشور که به عقاید الحادی مارکسیستی روی آورده بود ایجاد شد. این گروهک عمده فعالیت خود را در خارج از ایران سازمان داده و به طور کلی در میان دانشجویان ایران مقیم خارج از کشور فعالیت تبلیغاتی و تشکیلاتی انجام می داد.
طی سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۵ این گروهک در شرایط فقدان حضور فعال نیروهای انقلابی و مکتبی اسلامی در کشورهای غربی توانست تعدادی از دانشجویان مقیم خارج از کشور را به دور خود جمع کند.
یکی از عناصر متشکله اتحادیه کمونیستهای ایران در بر گیرنده چند نفر از اعضاء محفل "گروه فلسطین" بودند که از ایران در زمان طاغوت به خارج از کشور گریخته و مدتی در عراق و سپس در لبنان فعالیت داشتند. گروهک پویا با ارتباط با گروهک " سازمان انقلابیون کمونیست در تابستان سال ۵۵ عجین شده و اتحادیه کمونیستهای ایران را بنا کرد. این اتحادیه برای تبلیغ نظرات خود دست به ایجاد تشکیلات گوناگون برای جذب جوانان کرده که می توان به تشکیل سازمان توده انقلابی و دانش آموزان موسوم به "استاد"، جمعیت زنان به اصطلاح مبارز و تشکیلات پیشمرگان زحمتکش در کردستان نام برد.
تحلیل های کاذب و مارکسیستی با تقویت توده های دانش آموزی و مارکسیستی آغاز و اتحادیه کمونیست های ایران به این نتیجه رسید که گروه های ضد انقلاب را برای مخدوش کردن عقاید دینی و ارزشی مردم بسیج کند.مقامات دادستانی انقلاب اسلامی از اظهارات صریح متهمان در آن دوران نیز متوجه شدند که هیچگونه هدف و برنامه مشخصی و امید واقعی برای تحلیلهای مارکسیستی در کشور نیست و واقعیت جامعه سخت تر از آن است که این از خدا بی خبران را از این اقدام باز دارد به همین دلیل تصمیم می گیرند که در تهران دست به قیام زنند.
مدت زمانی را برای فراهم کردن طرح قیام و تخریب افکار در تهران صورت داده اما نتوانستند تحلیلهای کاذب کمونیستی و توده های واهی تشکیل یافته را برای مردم بازگو کنند.
بنابراین اتحادیه کمونیست ایران مجبور شد تا اقدامات کمونیستی خود را از تهران دور کرده و به شهرهای دیگر کشور تسری دهد و برای ایفا رسالت واهی خود به اعماق جنگلهای شمال و پیاده سازی ترفند خود در آمل عزیمت کرد.
این گروه از اواخر شهریور ۱۳۶۰ جمعیتی در حدود ۱۸۰ نفر از اعضا را از سراسر کشور به جنگل فراخوانده و در پایگاهی در حوالی «منگل دره» در ۲۰ کیلومتری آمل به طور مخفیانه مستفر شدند آنان قصد حمله غافلگیرانه به شهر در ۱۸ آبان ۱۳۶۰ را داشتند اما به علت درگیریهای متعددی که در مقاطع مختلف زمانی بین آنان و نیروهای نظامی به وقوع پیوست این عملیات به تعویق افتاد در نتیجه حدود ۸۰ نفر از اعضا که وعده پیروزی را شکست خورده میدیدند از گروه جدا گشتند از سوی دیگر نیروهای انقلابی از وجود افرادی در جنگل اطلاع یافتند.
در تهاجم پنجم بهمن به شهر، آنان قصد حمله به مقر سپاه، بسیج، دادگاه انقلاب، بستن جاده هراز در مدخل شهر، تصرف محله اسپه کلا و دعوت مردم به قیام را داشتندکه به فرماندهی قرارگاه ابوالفضل (علیهالسّلام) در چالوس و امداد از نیروهای سپاه و بسیج شهرهای بابلسر، محمودآباد، لاریجان و بابل با مقاومت روبرو شد.
ضد انقلابیون با مشاهده حضور یکپارچه امت اسلامی مستاصل شده و به واسطه هراسی که از قصاص امت اسلام داشته کوشیدند تا در کمترین زمان ممکن شهر را تخلیه کرده و پا به فرار بگذارند که در این اقدام تعدادی از افراد مسلح ضد انقلاب دستگیر و به هلاکت رسیدند.
گروهک معدود باقی مانده منافقین دوباره به اعماق جنگل پناه بردند که آنها نیز در کوتاهترین زمان ممکن نیروهای اسلام در جنگل آمل، این گروهک را در ۱۸ بهمن ماه سال ۶۰ در منطقه "گزنه سرا" دستگیر کرده و عده ای را به هلاکت رساندند که در این درگیری یکی از نیروهای حزب اللهی منطقه به شهادت رسید.
گروهک منافقان که دست از توطئه در آمل و بخش هایی از مازندران برنداشته بودند مجددا با ایجاد درگیری در اواسط خرداد ماه سال ۶۱ اقدام به شهادت تعدادی از سربازان خطه کردند که حزب اللهی های آمل این دوره را پایان فعالیتهای جنایتکارانه گروهک منافقین قلمداد کرده و از آن به "غائله آمل" یاد کردند.
نقش علامه حسن زاده آملی در حماسه ۶ بهمن
استاد احمد عابدی از اساتید حوزه علمیه قم در این باره گفتند: یکی از فرماندهان اصلی آن میدان، علامه حسنزاده بود. خود ایشان چند نفر از جوانها را بهعنوان فرمانده قسمتهای مختلف شهر آمل تعیین کردند و برای دفاع از شهر و مبارزه با آنها فرستادند که خیلی از آنها نیز شهید شدند، حتی خود علامه هم لباس رزم پوشیده بودند. وقتی دشمن حمله کرده و امنیت مردم در خطر است؛ وقتی دشمن مردم را میکشد، بهترین رسیدگی به مردم، دفاع از جان و امنیت آنان است. حفظ جان مردم مهمترین کار ایشان بود؛ ولی خیلیها در آن موقع بهدنبال عافیتطلبی بودند و فرار میکردند. میگفتند: به ما چه ربط دارد؟ (مصاحبه با استاد احمد عابدی، ماهنامه علوم انسانی مبلغان، شماره ۲۷۱، سال ۱۴۰۰ )
امام راحل در مورد این واقعه فرمودند:
اگر این عدهای که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند حمله به آمل نمیکردند... لکن فهماند به این دستههای غیرانسانی که این طور نیست که شما خیال میکنید که اگر یک صدایی بلند کنید مردم با شما هستند چطور یک مردم مسلمانی که دل بستهاند به اسلام و... به قرآن، و شهادت را برای خودشان افتخار «میدانند»... چطور امکان دارد... چند تا اشخاصی که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند بیایند و یک شهر مؤمن را بخواهند به هم بزنند؟
بیانات مقام معظم رهبری
قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است.
قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
خب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جملهی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همهی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجههی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم.۱۳۸۸/۶/۱۱
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضواناللهتعالیعلیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار بزرگی [کردند].۱۳۹۲/۹/۲۵
مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره حماسه تاریخی مردم آمل به چاپ رسیده، عبارتند از:
ـ حماسه مردم آمل/ ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/ ۱۳۶۱.
ـ حماسه اسلامی مردم آمل / پژوهشکده علوم دفاعی استراتژیک دانشگاه امام حسین(ع) / ۱۳۷۷.
ـ چهل خاطره / مهدی خانی / سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمل / ۱۳۸۰.
ـ آمل در گذر تاریخ/ مولف محمدرضا مداحی آملی / شلاک / ۱۳۸۱.
ـ شهر هزار سنگر (روایتی از مقاومت تاریخی مردم شهر آمل) / سیمین رهگذر / مرکز اسناد انقلاب اسلامی / ۱۳۸۵.
ـ اسناد اتحادیه کمونیستهای ایران در واقعه آمل/ علی کردی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی / ۱۳۸۶.
ـ عروس آسمان/ علیاکبری سامانی/ نشر شاهد / ۱۳۸۷.
منابع:
صحیفه امام ج۲۱ ص: ۴۳۹-۴۴۰ )
وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظر شما