به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان در یادداشتی به برگزاری همایش تصوف از سوی دفتر تبلیغات اسلامی انتقاد کرده بود.
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی رئیس این همایش نیز به یادداشت مزبور واکنش نشان داد و نوشت:
متن کامل پاسخ حجت الاسلام والمسلمین سبحانی به این شرح است:
قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع تاریخی به دولت صفوی و مشابهسازیِ شرایط کنونی با اواخر دوره صفویه، دقیقا دچار همان خطائی شدید که خود بارها در باب تحلیل های تاریخیِ سیاستپیشگان تذکر دادهاید.
اما در خصوص، آنچه در باب همایش تصوف، نوشتید:
۱.تعجب می کنم که شما چگونه میان یک کار علمی انتقادی با جنگ و ستیزهای زبانی و فیزیکی تفاوت نمی گذارید و هر گونه نقد را بر تفرقه حمل می کنید؟ راستی اگر چنین است، جنابعالی با نوشتههای سراسر انتقادی و غالبا اهانت آمیز خود که سالهاست به خُرد و کلان از فقیهان و فیلسوفان تا عالمان ومداحان به یکسان روا می دارید، خود یکی از اسباب تفرقه افکنی در جامعه ایران هستید! ای کاش شما هم به جای نوشته های پراکنده انتقادی در مورد آسیبهای این عالمان و عملکرد آن گروه، یک نشست یا همایش علمی برپا می ساختید تا معلومشود که این مطالب شما تا چه اندازه از سوی جامعه علمی مورد حمایت قرار می گیرد؟
۲.در خصوص آنچه در باب همایش نوشتید، حاضرم در یک جلسه علنی به گفت و گو با شما بنشینم تا معلوم شود که از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز، آگاهی چندانی ندارید و با قیاسهای تاریخی، در مورد شرایط کنونی داوری می کنید. یکی از رسالتهای این همایش و آثار ونمایشگاههائی که در ادامه عرضه خواهد شد، آگاهی بخشی به همین دوستان کمآگاه است.
۳.پایهگذاران همایش «تصوف؛ شاخصهها و نقدها» با رعایت همه ضوابط علمی و با ثبت این همایش در سایت علمی پژوهشی وزارت علوم(isc)، در یک فراخوان عمومی و آزاد به دنبال بررسی انتقادی ریشهها و عملکرد فرقه های تصوف در ایران هستند. حال بفرمایید که اگر کسانی امروز همچون عالمان گذشته، تصوف را یک مخاطره جدی برای فرهنگ شیعه بدانند، با چه روش و زبانی باید مطالب خویش را به جامعه علمی عرضه کنند تا امثال جنابعالی -که بسیار نگران واگرائی و تفرقه در جامعه هستید و همواره در عمل هم این روحیه خود را نشان داده اید! - نگران و دلواپس نشوند؟! شما که این همایش را «به اسم کار علمی» می خوانید، بفرمایید جنابعالی که عضو محترم فرهنگستان علوم هستید، چه کاری را علمی می دانید که در این همایش صورت نگرفته است؟
۴.وقتی که صوفیان در کنار برخی حکومتیان، سالهاست که با برگزاری همایشهای پرخرج از جیب بیتالمال، یک طرفه به قاضی می روند و خرافیترین اندیشهها و آداب را در پناه نام و نشانهای زیبا و غالبا دروغین، به ذهن و ضمیر نسل جوان و بیدفاع ما می ریزند و بر محور قطببازی و کرامتسازی، دکان دغلکاری راه انداخته اند، چگونه است که اگر یک نهاد حوزوی با حمایت مستقیم همه مراجع عظام به مسئولیت اصلی اش که دفاع از حریم تشیع و روشنگری نسبت به خطوط انحرافی است، اقدام کند، به «جریانهای تفرقه انگیز» متهم می شود؟! راستی اگر قاطبه حوزه تشیع و مراجع تقلید و علما و صدها استاد حوزه و دانشگاه که در نقد تصوف می نویسند و بحث می کنند، تفرقه انگیزند، نمی دانم نام چند نفر در حوزه را که در حمایت از این گروهکهای باطل، سرناسازگاری می گذارند، چه باید گذاشت؟!
۵. نقطه تمرکز فعالیتهای انتقادی علیه فرقههای انحرافی در دفتر تبلیغات، از قضا تلاش برای همگرائی جامعه شیعه و بازگردندان پاره های پراکنده به پیکره اصلی تشیع بر محور مرجعیت و بازنمائی راه های متفرق در برابر میراث حقیقی و عقلانی است. مشکل همین است که صوفیان با پنهان ساختن عقاید و آثار اصلی خویش، خود را در پشت کتابها و گفتههای بزرگان ما پنهان می سازند و به تدریج شیعیان ناآگاه را به سمت آراء و آداب خردستیز و شریعتگریز صوفیانه می کشانند و آنان را از پیکره تشیع جدا می سازند. اشتباه جنابعالی این است که این فرقهها را همسو و همراه با جامعه عمومی شیعه می دانید و از عمق شکاف تصوف فرقه ای با تشیع اصیل در ایران امروز اطلاع ندارید.
راستی چه کسی باید به همین مردمانی که با ادبیات عرفانی تنفس می کنند و ناآگاهانه اسیر دام آنان می شوند، نشان دهد که در کنار زبان شیرین و پندهای نیکو، چه اندیشههای ناصوابی ترویج می شود؟ اگر کسانی بیان حق و روشنگری عالمانه را تفرقه انگیز می دانند، خوب است که به پیامبران الهی اعتراض کنند که عامل اصلی تفرقه در جوامع بشری بوده اند!
۶. در پایان توصیه فرمودید:«تجربه نشان داده است که اگر آدم چیزی را باطل هم می داند، کم باید یادش کند تا از بین برود»
از نادرستی این سخنان از منظر تاریخ و جریان شناسی معاصر می گذرم و نمی گویم که خردمندان در هیچ فرهنگ و مکتبی، به چنین اصلی باور ندارند و بدان تن نمی دهند و باز نمی گویم که این سخن برخلاف منطق قرآن و سیره و سخنان صریح پیامبران است و فرض بر این می گیرم که شما یا این باورها و آداب صوفیانه را بدعت نمی دانید و یا لزوم روشنگری در برابر اهل بدعت را قبول ندارید، آری همه اینها را کنار می گذارم و دست کم بنابه همین قاعده خودتان،
دو توصیه به شما می کنم:
۱) ای کاش دست کم این تجربه را در حق این همایش که باطل می دانید، اجرا می کردید و یادش نمی کردید تا از بین برود. البته چون این برنامه همچنان ادامه دارد، در مورد برنامه های بعدی نقد تصوف، این تجربه در ذهن شریفتان باشد
۲) بنابر همین تجربه، زین پس به جای این که شبانه روز به فکر نقد اباطیل عالم و عامی باشید، لطفا در برابر آنها سکوت کنید تا یادشان به کلی از میان برود؛ طرفه آن که شما از باطل های زنده و تازه هم فراتر می روید و از حاشیه نسخهها و گورنوشتهها باطل هائی را نبش قبر می کنید که بشر قرنهاست آنها را به فراموشی سپرده است!