به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه » از آذربایجانغربی،حجت الاسلام صابر اعتمادی، روحانی مستقر در روستای ولیآباد شهرستان میاندوآب با استفاده از بستر و ظرفیت ورزش ۷۰ جوان را به مسجد کشانده است، وی معتقد است که نباید تبلیغ را محدود به سخنرانی و نماز کنیم، بلکه روحانی باید از تمام ظرفیتهای موجود جهت جذب مردم خصوصا جوانان به مسجد و معارف دینی استفاده کند و در کنار تبلیغ دین که مهمترین وظیفه روحانیت است از گرهگشایی از کار مردم هم غافل نباشد،
او علی رغم برخی بیمهریها که دیده هدف خود را با قدرت ادامه میدهد و در محل مسجد تبلیغ با استفاده از ظرفیت ورزش جوانان را با مهدویت، قرآن، معارف دینی و اخلاق آشنا میکند.
به سراغ وی رفتیم و از فعالیتهای او در این روستا پرسیدیم:
از کی ورزش را شروع کردید؟
ورزش را از دوران نوجوانی شروع کرده بودم و با ورود به حوزه در کنار تحصیل، ورزش را به صورت آماتور ادامه دادم، با انتقال محل تحصیل خود به مدرسه علمیه تهران مدرسه امام رضا (ع) و امام القائم (عج) طلاب آن مدرسه مرا با استاد حاج محمد بیات که از فرماندهان و جانبازان دوران دفاع مقدس بود آشنا کردند که خود یکی از بنیانگذاران رشته کیک بوکسینگ بود و زیر نظر وی در سه رشته کاراته، کیک بوکسینگ و دفاع شخصی را آموزش دیدم و در دوره بینالمللی مربیگری دفاع شخصی و کیک بوکسینگ شرکت کردم.
بعد از اخذ مدرک مربیگری در تهران، در یکی از باشگاه های ورزشی، کلاس آموزش رزمی را راهاندازی و مدتی هم آنجا فعالیت کردم منتها چون روحانی بودم و در حال تحصیل، برخیها قبول نداشتند که یک طلبه معمم وارد عرصه مربیگری ورزش شود و بخاطر همین هم برخی مشکلات سر راه به وجود آمد.
از شروع فعالیتهای خود به عنوان روحانی مستقر بگویید و از ورزش در زمینه تبلیغ دین استفاده کردی؟
از سال 93 به عنوان روحانی مستقر در روستای ولیآباد شهرستان میاندوآب مشغول به فعالیت شدم، در موقع ورود به روستا جوانان زیادی را دیدم که در روستا هستند، اما حضورشان در مسجد کم رنگ است، با توجه به اینکه روستا هم یک جو خاصی داشت و راهاندازی یک ورزش رزمی آن هم توسط روحانی روستا کار مشکلی بود به همین دلیل به سراغ امام جمعه شهرستان و مدیر اسبق مدرسه علمیه حاج آقا بایرامی رفتم و از ایشان کسب تکلیف کرده و اجازه گرفتم، و موافقت کردند؛ شش ماه در زمینهای خاکی ورزش را دنبال کردیم اول کار با پنج نفر شروع کردیم تا رسید به ۷۰ نفر، بعدها با کمک خیرین و ریشسفیدهای روستا و دهیاری توانستیم ضمن خرید تجهیزات، سالنی که در روستا بود را آماده کنیم و ورزش خود را در آنجا ادامه دهیم.
واکنشهای اهالی روستا و والدین نوجوانان جوانان به اینکه فرزندانشان در کنار یک روحانی ورزش رزمی یاد میگیرند چه بود؟
ابتدای کار برخیها مخالفت میکردند که فرزندانشان از تحصیل میمانند اما بعدها که اثرات کارها را دیدند و مشاهده کردند که با ورود فرزندانشان به ورزش باعث شده آنها هم مسائل اعتقادی و حضور در نماز پررنگ تر و هم اخلاق و دروس آنها تقویت میشود تشویق هم میکردند، البته برخی از ریش سفیدان هم بودند که فعالیت روحانی و تبلیغ را محدود در مسجد میدانستند و از اینکه روحانی روستا با جوانان ورزش میکند ناراضی بودند حتی نزد مسئولین امر تبلیغ رفته و گلایه کرده بودند.
با توجه به اینکه روستا مهاجر پذیر بود اهل سنت هم به روستا مهاجرت میکردند و چون بنده روحانی شیعه بودم، خیلی راغب نبودند که فرزندانشان با بنده کار کنند، لذا به آنها بیان کردم که هدفم سلامتی جسم و روان نوجوانان است و برای اطمینان ایشان اول کار برای آنها حتی فقه شافعی را بیان کردم، تا اینکه دیدگاه همان جوانان اهل سنت به شیعه تغییر کرد و باعث دوستی و صمیمیت و اتحاد در بین نوجوانان وجوانان روستا شد تا جائی که در روزهای مهم مثل جشن نیمه شعبان کمک میکردند و یا روز عاشورا همراه شیعیان بودند.
آیا ورزش به تحصیلات آنها آسیبی نمیرساند؟
یکی از مهمترین دغدغده ما این بود که بچهها افت تحصیلی نداشته باشند لذا شرط حضور در باشگاه بالا بودن و رشد تحصیلی بچهها قرار دادیم و در ایام درسی هم کلاسهای ورزشی را محدود میکردیم، اما در ایام تابستان برای پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان مدت زمان کلاسها افزایش مییافت و این رشد تحصیلی بچهها و متخلق شدن آنها به اخلاق دینی خود بزرگترین دلیل و توجیه بود که والدین را ملزم میکرد فرزندانشان را در کلاسها ثبت نام کنند
تاثیر ورزش در شناخت دینی و ترویج روحیه دینداری چه بوده است؟
ما همیشه قبل از شروع کلاس به صورت دسته جمعی یکی از سوره ها مثل سوره والعصر را قرائت کرده و در آخر با دعای فرج و سلامتی آقا امام زمان ختم میکردیم، اعضای باشگاه موظف بودند به حفظ سورههای کوچک قرآن و احادیث و عمل به آنها ومهم تر اینکه شرط ارتقاء فن و یا آموزش سلاح سرد هم حفظ و عمل به آیات قرآن و احادیث بود و همین امر آنها را تشویق به معنویت میکرد، با کمک این جوانان و نوجوانان ما در روستا مراسمها دینی، فرهنگی ایستگاه صلواتی راهاندازی میکردیم و بچهها خود جوش هزینه آن را خودشان پرداخت میکردند، این فرهنگ در بین بچهها راه افتاده بود که هر کس باید قدمی در راه امام زمان (عج) بردارد یک سال در جشن نیمه شعبان پسر بچه 7 سالهای آمد و گفت: که پدرم راننده کامیون است و الان در خانه نیست که از او پول بگیرم اما دو کیلو شکر داریم در خانه، اجازه آن را از مادرم گرفتم میخواهم در راه امام زمان (عج) هزینه کنم.
از دیگر اقداماتی که به عنوان یک روحانی برای این روستا انجام دادید هم توضیح بفرمایید؟
در کنار تبلیغ مهمترین وظیفه روحانیت گرهگشایی از مشکلات مردم است و باید از تمام ظرفیتها برای تبلیغ دین استفاده کنیم، آب آشامیدنی روستا مشکل داشت و سالها بود که این مشکل اهالی را رنج میداد و هزینه زیادی هم داشت و چند بار مسئولین روستا پیگیر شده بودند اما بینتیجه مانده بود، بنده و گروهی متشکل از ریش سفیدان و بزرگان روستا شورا و دهیاری را تشکیل دادم و پیگیریهای مختلفی انجام دادیم به مسئولین استانی مراجعه کرده و آنها را متقاعد کردیم که این مشکل را حل کنند و اهالی و ما هم تا حد توان کمکشان میکنیم و خدا رو شکر مشکل سختی آب هم با اضافه کردن خط لوله آب از روستای مجاور حل شد.
انتهای پیام
نظر شما