به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «نقش باورهای دینی در رفع نگرانی ها» اثری از حبیب الله طاهری است که فصول چهارده گانه این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم حضور شما فرهیختگان می گردد.
فصل دوم: سبب شناسی (علل و عوامل بیماری های روانی)
اضطراب، افسردگی، اختلالات روانی و نگرانی های روحی یکی از معضلات جامعه بشری در قرن حاضر است. دردهه های اخیر از زوایای مختلف به تحلیل و بررسی عوامل تسهیل کننده، پیش گیری کننده و درمان این نوع بیماری پرداخته شده است که دستاوردهای آن تئوری های مختلف: شناختی، رفتاری، روان پویایی و زیست شناختی بوده که البته نتایج و ثمرات ارزش مندی داشته است.
عواملی که در پیدایش و یا تشدید این نوع بیماری روانی مؤثر باشد فراوان است. دانشمندان در تحقیقات و تجربیات خود به تأثیر چند عامل از عوامل ارثی، جسمی، اجتماعی، عاطفی و شناختی رسیده اند. عواملی از قبیل: عدم تعادل بین نوعی از مواد بیوشیمیایی در مغز به نام ناقل های عصبی ناشی از بیماری، عفونت، الکل، تغذیه نامناسب و ناکافی، دارو به ویژه داروهای فشار خون و ضد بارداری، ضربه های ناگهانی و اختلالات تیروئید، طرز تلقی غیرمنطقی از وقایع، کشمکش های خانوادگی، اختلال در روابط اولیه کودکی، حوادث ناگوار مانند از دست دادن شغل، یامرگ عزیزان، احساس ناامنی و تنهایی و فشارها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و.... این مبحث در دو قسمت مورد توجه و بررسی قرار می گیرد.
قسمت اول: از دیدگاه روان شناسان
روان شناسان و روان کاوان هر یک به شیوه ای عوامل بیماری روانی را دسته بندی کردند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف: دکتر جعفر بوالهری در کتاب بهداشت و روان خود، عوامل بیماری روانی را به شش نوع تقسیم کرده است که عبارت اند از:
1. تغییرات مغزی
هر نوع تغییری که در ساختار یا کارکرد مغز ایجاد می شود می تواند باعث بیماری روانی گردد. تغییرات بیوشیمیایی درد سطح سلول های عصبی عامل اکثر اختلالات روانی شدید و پیسکوزها است. دراین گونه مواقع مغز در معاینه طبیعی است. امروزه دلایل بسیاری وجود دارد که عامل نوروزها و سایر اختلالات روانی نیز تغییرات بیوشیمیایی است. ضایعات ساختمانی مغز به دلایل زیر نیز می تواند باعث اختلال روانی شود: عفونت، ضربه، نرسیدن خون، خون ریزی و تومور مغزی، مصرف حشیش و الکل، کمبودغذایی، صرع درمان نشده و بیماری های پیش رونده مغزی.
2. عوامل ارثی
در تعدادی از بیماری های روانی دیده می شود که افراد دیگری هم از فامیلِ بیمار، به همان بیماری مبتلا باشند. بنابراین گفته می شود که استعداد ابتلا به بیماری روانی از والدین به کودکان منتقل می شود، اما بروز و ظهور بیماری با عوامل زیادی ارتباط دارد که ممکن است فرد مستعد، مبتلا به بیماری بشود و یا نشود. به بیان دیگر استعداد زمینه ابتلا به بیماری منتقل می شود نه بیماری.
3. تجارب دوران کودکی
برای رشد سالم یک فرد محبت و عشق متعادل، راهنمایی مناسب، تشویق، نظم و انضباط از ضروریات دوران کودکی اوست. اگر در دوران کودکی چنین عواملی نباشد و یا اینکه کودک به فراوانی در برابر تجارب ناخوشایندی قرار گیرد امکان این که در آینده دچار ناراحتی روانی شود زیاد است.
4. فضای خانوادگی
نزاع خانوادگی، سوءتفاهم مستمر در بین اعضای خانواده، عدم وجود صمیمت و صداقت، باعث ایجاد آثار نامساعد بر افراد و بخصوص کودک می شود. چنین افرادی در برخورد با فشارهای روانی و مشکلات بعدی احتمال دارد دچار اختلال روانی شوند، زیرا که درطول دوران گذشته مهارت های لازم برای تطابق و کنترل هیجانات خود پیدا نکرده اند.
5. عوامل اجتماعی
اگر فرد در جامعه امکانات و واجبات یک زندگی معمولی را نداشته باشد و هم چنین نتواند خود را با فشارها و شرایط نامناست سازگار کند، دچار رنج و ناراحتی می شود و ممکن است مبتلا به بیماری روانی شود. فقر، بی کاری، بی عدالتی، ناامنی، چشم هم چشمی های شدید و نبود ارزش های معنوی، انسانی، اعتقادی و مذهبی در جامعه ممکن است باعث آشفتگی روانی افراد گردد.
6. عوامل شناختی
امروزه روان شناسان نقش عمده ای را برای عوامل شناختی در ایجاد بیماری های عصبی و روان تنی قائل هستند. آنان معتقدند وقتی در فکر، باور و شناخت های افراد انحراف پایدار و مداومی ایجاد شود، او به تدریج دچار بیماری روانی می شود. مثلاً اگر دانش آموزی به این باور رسید که معلم او را تنبیه می کند و یا در امتحان مردود می کند، او دچار اضطراب از مدرسه می گردد. یا اینکه اگر فردی به این نتیجه رسید که او توان درس خواندن یا ابراز وجود ندارد و قیافه و لباس او از دیگران زشت تر است به تدریج افسرده می شود.
ب: در بعضی از کتاب های مربوطه عوامل بیماری روانی تحت عناوین ده گانه ذیل جمع آوری شده است.
1. برهم خوردن تعادل حیاتی بدن؛ به خاطر خستگی مفرط، ناخوشی، بیمارانگاری، استرس زایمان و بیماری مزمن.
2. نقش سازمانی؛ مهم ترین عوامل فشار روانی در سازمان ها و موءسسات عبارت اند از:
موقعیت شغلی، منزلت اجتماعی، پیشرفت حرفه ای و منزلت اجتماعی ناگهانی.
3. بحران های خانوادگی؛ طلاق، سوگ همسر، مرگ فرزند، سوگ والدین و مسایل اقتصادی و معیشتی.
4. عوامل محیطی؛ عوامل اضطراب و نگرانی در محیط عبارت اند از: سروصدا، آلودگی هوا، قوانین و مقررات حاکم بر زندگی، محیط کار و مهاجرت (تغییر محیط فرهنگی).
5. مسایل سیاسی؛ یکی از عوامل فشار روانی و نگرانی ها درطول تاریخ سیاست و مسایل سیاسی است، لذا عوامل اصلی استرس و نگرانی در جهان سیاست عبارت اند از: عطش قدرت و مقام، که قرار و آرامش را از سیاست مداران می گیرد، رابطه سلطه گر و سلطه پذیر، جنگ روانی و شایعه پراکنی و بحران ها سیاسی و اقتصادی.
6. ساختار شخصیتی؛ ساختار شخصیتی افراد می تواند از عوامل فشار روانی به شمار آید؛ زیرا تیپ شخصیتی انسان در برخوردها و کنش ها و واکنش ها موءثر است. تعبیرقرآن کریم در این رابطه چنین است:
«قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِهِ؛ هر کس بر اساس خُلق و خوی و ساختار شخصیتی خود عمل می کند».
اگر انسان شخصیت بدبین داشته باشد، هر صدایی را هر جا بلند شود علیه خود می پندارد.
«یحْسَبُونَ کلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم» زیرا فرد بدبین از آن جهت که از رابطه خود، اجتماع و هستی، توجیهی عقلانی و منطقی ندارد، حوادث را امور تحمیلی می داند و سنگینی فشار روانی را بر وجود خود هموار می کند، و در رویارویی با مشکلات نومید می شود و توان مقاومت را از دست می دهد. چه زیبا فرمود قرآن کریم: «إذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یوءُسَاً».
در حالی که خدای مهربان می فرماید به بندگانم بگو هرگز از رحمت من نومید نشوند: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّه» ی ولی موءمنِ خوشبین در دشواری ها و بلاها، نه تنها ناامید نمی شود، بلکه مشکلات و حوادثِ به ظاهر ناخوشایند، باعث استواری و ثابت قدمی او می شود: «لِیثَبِّتَ الَّذینَ آمَنُوا...».
7. شک و دودلی؛ هنگام تصمیم گیری در باره انتخاب های مهمی چون ازدواج، شغل، رشته تحصیلی و امثال اینها تردید، سبب ایجاد فشار روانی می شود، شک، علت بسیاری از بیماری های عصبی و روانی است و ریشه آن حس خود کم بینی و احساس نقص است.
8. احساس خلأ اخلاقی؛ از قبیل: احساس گناه، یادآوری خاطرات تلخ زندگی، حسادت و کینه توزی، غیبت و تهمت های ناروا از عوامل نگرانی انسانند. خداوند برای رفع این نوع نگرانی ها به پیامبر می فرماید:
«وَاصْبِرْ عَلَی مَا یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هِجْراً جَمیلاً؛ در برابر یاوه گویان شکیبا باش و از آنان دوری کن».
9. احساس خلأ معنوی؛ تمدن بشر در کنار گسترش رفاه نسبی و ارتباطات، فشار روانی و نگرانی های روحی و اضطراب را نیز توسعه داده است. احساس خلأ معنوی از عوامل هم این پدیده به شمار می آید. انسان در این جهان پهناور از بی هدفی و نداشتن تکیه گاه مطمئن رنج می برد. به هر حال مصادیق خلأ معنوی عبارت است از: خلأ وجودی، احساس پوچی و بی هدفی، احساس تنهایی و طردشدگی، احساس بی پناهی و نبود پشتیبان (ضعف ایمان)، خرافات و تصورات باطل.
10. باورهای اعتقادی و دینی؛ باورهای دینی در عین اینکه وسیله ای برای رفع نگرانی هاست، ممکن است از جهتی باعث فشار روانی نیز باشد؛ زیرا ره آورد آن عبارت است از: احساس مسوءلیت و تکلیف، ترس از مرگ و قیامت و امثال اینها که احیاناً عملی برای اضطراب و فشار روانی هستند.
قسمت دوم: از دیدگاه قرآن و احادیث
چنان چه ملاحظه گردید، عوامل نگرانی، بعضی جنبه شناختی و برخی عاطفی و بخشی انسانی دارند. ما نیز با بررسی آیات و روایات وارده از طریق اهل بیت علیه السلام عواملی را می آوریم که عمدتاً جنبه شناختی دارند که اگر انسان، آگاه باشد نباید مضطرب، افسرده و نگران باشد.
در بین عوامل یادشده و آنچه بعداً یاد می شود، عوامل شناختی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا بیشترین عوامل موءثر در پیدایش یا تشدید بیماری های روانی عوامل شناختی هستند و یا ریشه شناختی دارند، نگرشی منفی نسبت به خود، دیگران، خدا و آینده، مطلق بینی، منفی دیدن و عدم توجه به امور مثبت، احساس را عین واقعیت دیدن و باورهای نامعقول دیگر، شناختی هستند و احساسات منفی، ناامیدی، سرزنش کردن خود، و اموری مانند آن هم ریشه شناختی دارند. هم چنین احساس گناه، احساس تنهایی و پوچی جنبه شناختی دارند. به همین علت است که در منابع اسلامی بر اصلاح معرفت ها و باورهای وهمی و تغییر آن به معارف حق و افکار رشاد تأکید شده است. روشن است که با تغییر باورهای نادرستِ شخصِ افسرده و مضطرب، احساسات، عواطف و رفتارهای نابسامانش نیز تغییر می یابد و به تدریج علایم افسردگی کاهش پیدا می کند.
بزرگان دین برای پیش گیری و درمان اختلال های روانی در زمینه شناخت و نگرش صحیح افراد نسبت به خود، هستی، خدا، زندگی، دنیا، افراد دیگر و سنت های حاکم بر جریان تکوینی، آموزش های لازم را داده اند. چنان چه اشاره شد بررسی ها نشان داده اند که شناخت درمانی بیش تر و سریع تر از روش های دیگر نظیر روان درمانی، دارودرمانی، رفتاردرمانی، شوک درمانی، و دیگر روش ها در درمان افسردگی و نگرانی های روحی و عدم عود آن تأثیر دارد. به همین دلیل است که در منابع اسلامی بر آن، بیش از سایر روش ها تکیه شده است.
به هرحال با دقت در آیات و روایات و مراجعه به منابع دینی عوامل ذیل که یکی پس از دیگری بیان می شود به عنوان علل و عوامل نگرانی، اضطراب، افسردگی و سایر بیماری های روحی، مطرح می شود که بیشتر جنبه شناختی دارند. هر چند عوامل دیگر نیز وجود دارند که به آنها اشاره می شود.
1. کفرو بی ایمانی
هر چند کفر در بینش اسلامی خود نوعی بیماری روانی است، لکن به نوبه خود یکی از علل بیماری روانی است؛ زیرا کفر یکی از موانع شناخت و درک صحیح واقعیات و حقایق است. به واسطه کفر، ابزار اصلی شناخت یعنی قلب، چشم و گوش از کار می افتد «خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهِم وَ عَلی سَمْعِهِم وَ عَلی اَبْصَارِهِم غِشَاوَة؛ خداوند بر دل ها و گوش ها و چشم های شان پرده افکنده است» و این یعنی ظلمت و گمراهی مطلق که در آیه دیگر فرمود: «وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ نُورَاً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ؛ کسی که برای خدا برای او نوری قرار نداده برای او نور نیست» و این تاریکی و ظلمت مطلق همان ایجاد زمینه بالقوه برای اضطراب، تشویش درونی و نگرانی های روحی است.
2. فراموشی یاد خدا و اعراض از آن
کسی که از یاد خدا غافل گردد و از آن دل بگرداند علاوه بر عذاب اخروی، در دنیا نیز به زندگی سختی مبتلا خواهد شد:
«مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِکرِی فَإنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ اَعْمَی؛ هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت) و تنگی خواهد داشت و در روز قیامت هم، نابینا محشور می شود».
درهای زندگی به کلی بر وی بسته می شود و این همان معیشت سخت است؛ زیرا کسی که خدا را فراموش کند برای او چیزی غیر از دنیا نمی ماند که آن را کمال مطلوب خود سازد. قهراً همه کوشش ها معطوف به آن می شود و این نوع زندگی هیچ گاه او را آرام نمی کند و چنین کسی به آرامش نخواهد رسید؛ چرا که همیشه یا برای از دست دادن چیزی و یا برای دست نیافتن چیزی در حال افسردگی، اضطراب و نگرانی و تشویش خاطر و غمگینی بسر می برد.
3. خود فراموشی
به دنبال خدا فراموشی، انسان مبتلا به خود فراموشی می شود. «وَ لاتَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللهَ فَاَنْسَیهُمْ اَنْفُسَهُمْ؛ هم چون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد». کسانی که مبتلا به خود فراموشی هستند ارزش ها، استعدادها و لیاقت های ذاتی خود را فراموش می کنند وکسی که جز به نفس خویش بپردازد، خود را در تاریکی ها سرگردان ساخته و به هلاکت رساند.
4. دل بستگی به امور مادی و غیرالهی
دل بستگی شدید به امکانات فردی و اجتماعی از قبیل ثروت، فرزند، پست، مقام، عشیره و امثال این ها که زینت حیات دنیایی است انسان را از ذکر و یاد خدا غافل می کند، لذا قرآن در این باره هشدار می دهد و می فرماید:
«یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوُا لاتُلْهِکمْ اَمْوَالَکمْ وَ لا اَوْلادَکمْ عَنْ ذِکرِاللهِ وَ مَنْ یفْعَل ذَلِک فَأُولئِک هُمُ الْخَاسِرُون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اموال و فرزندان تان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیان کارند».
غفلت از یاد خدا یعنی از دست دادن یکی از مهم ترین ابزار آرامش انسان، چرا که آرامش انسان تنها با یاد خداست:
«ألا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبِ».
5. حرص و طمع
یکی از اولین انگیزه هایی که انسان را به صفات رذیله از قبیل اعراض از یاد خدا و جمع و کنز اموال وا می دارد صفتی به نام (هُلْع) است. انسان هلوع هرگاه دچار تنش و فقدانی بشود، عجز و لابه می کند و چون خیری (نفعی) به او برسد بخل می وزد و حاضر نیست دیگران از آن منافع حظی داشته باشند:
«إنَّ الإنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إذَا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً؛ به یقین انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده است. هنگامی که بدی به او می رسد بی تابی می کند و هنگامی که خوبی به او می رسد، مانع دیگران می شود(بخل می ورزد)».
لازمه این حرف این است که در برخورد با شداید متزلزل و مضطرب و نگران می شود.
6. بی توجهی به نماز
چنان چه در مطلب دوم گفته شد یادخدا مایه آرامش دل هاست و نماز موجب تداوم یاد خداست تا جایی که گفته شد: «أقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکرِی؛ نماز را به خاطر این که یاد من است بپا دارید» و نماز طبق صریح آیه قرآن از هر عمل عبادی دیگر برتر است: «أنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللهِ أکبَر؛ نماز فحشا و منکرات را از جامعه و از امن اهل نماز دور می سازد و هیچ فریضه ای بالاتر از نماز نیست». حال بی توجهی به برترین عامل آرامش در انسان، نتیجه آن جز اضطراب، استرس و هیجان نخواهد بود.
7. آرزوهای طولانی
هنگامی که پرده های غفلت و غرور آرزوهای دور و دراز برقلب و تمامی وجود انسان سایه افکند، دیگر توانایی درک حقایق و واقعیت را نخواهد داشت و همین باعث به فراموشی سپردن یاد خدا می شود. چه زیبا فرمود قرآن کریم درباره کافران که:
«ذَرْهُمْ یأکلُوا وَیتَمَتَّعُوا وَ یلْهِهِمُ الأمَلُ فَسُوفَ یعْلَمُونَ؛ بگذار از آنها بخورند و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد، ولی به زودی خواهند فهمید».
یعنی نتیجه بد این آرزوهای طولانی را (چون اصل آرزو بد نیست، آرزوهای طولانی مذموم است) بزودی خواهند دید.
8. دنیاطلبی و دل بستگی به آن
انسان دل بسته به دنیا همیشه در اضطراب و نگرانی به سر می برد؛ زیرا دنیا قرین با انواع فقدان هاست و فشارهای روانی ناشی از این فقدان ها اضطراب زاست.
امیرالمومنین علیه السلام خطاب به اهل دنیا سخن زیبایی دارد که یک قسمت آن به بحث ما مربوط می شود و آن اینکه:
«مَا بَالُکمْ تَفْرَحُونَ بِالْیسیرِ مِنَ الدُّنْیا تُدْرِکونَهُ وَلایحْزُنکمُ الْکثِیرُ مِنَ الآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ، وَ یقْلِقْکمُ الْیسِیرُ مِنَ الدُّنْیا یفُوُکمْ حَتَی یتَبَینَ ذَلِک فِی وُجُوهِکمْ وَ قِلَّةِ صَبْرِکمْ عَمَّا زُوِی مِنْهَا عَنْکم؛ چه شده است شما را، که اندکی از دنیا را که می یابید شاد می شوید، و بسیاری از آخرت که محروم مانده از دست می دهید، شما را اندوهناک نمی کند؟ و چون کمی از متاع دنیا از دستتان برود شما را مضطرب و نگران می نماید، به طوری که حالت اضطراب و بی تابی از آنچه از دست شما رفته در چهره های شما ظاهر می گردد وکمی صبر و شکیبایی تان ظهور و بروز می نماید.» این کلام نورانی امام ناظر به همین عامل است که دل بستگی و علاقه مفرط به دنیا باعث اضطراب و نگرانی است. در حدیث دیگری علی علیه السلام می فرماید:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ الْفِتَنِ وَ أصْلُ الْمِحَنِ؛ دوستی دنیا، سرِ همه فتنه ها و ریشه همه اندوه ها و محنت هاست»
یعنی عاشق دل باخته دنیا، تمامی عوامل اندوه گینی و اضطراب را دارد چون ریشه همه این نگرانی ها محبت دنیا است.
این فصل ادامه دارد ...
نظر شما