به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، حضرت آیت الله سبحانی، در جلسه دوم از سلسله دروس اندیشه اسلامی با موضوع «الدراسات الفلسفيه بين الرفض و القبول» که در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد برگزار شد گفتند: سخن در بحث با کسانی بود که نسبت به آموزش کلام، منطق و مسائل فلسفی اعتراض دارند.
معظم له با اشاره به شبهه سوم معترضان، گفتند: معترضان معتقدند اهل منطق و کلام و فلسفه میخواهند عقل را حاکم بر خداوند قرار دهند، یعنی عقل حاکم و خدا محکوم باشد که به نوعی تعیین تکلیف برای خداوند است.
ایشان توضیح دادند: ریشه این شبهه در بحث حسن و قبح عقلی است و اینکه خلّاق متعال در انسان دو ادراک قرار داده است؛ گاهی چیزی را ادراک میکند که باید انجام بگیرد یا انجام نگیرد و گاهی چیزی را ادراک میکند که باید بداند یا نداند؛ اولی را عقل عملی و قوه اماره میگویند و دومی را عقل نظری و قوه علامه.
این مرجع تقلید تصریح کردند: مثلا خداوند در انسان این ادراک را قرار داده که عدل را رعایت کند، پیمان را عمل کند و خوبی را با بدی جواب ندهد که عقل عملی است، در عین حال ادراک میکند که الله موجود است و محمد، نبی است و سه زاویه مثلث مساوی با دو زاویه قائمه است که مسائل نظری است.
ایشان توضیح دادند: البته دو عقل نداریم، یک عقل داریم که ادراکش دو گونه است، گاهی جنبه عملی دارد و گاهی جنبه نظری و به تعبیر کلامی، حسن و قبح عقلی به عقل عملی برمیگردد که امامیه قائل به آن است و اشاعره و غیر آن منکر عقل عملی هستند.
معظم له تأکید کردند: حال که عقل عملی درک میکند که عدل از هر فاعلی سر بزند حسن است و ظلم قبیح است بدون اینکه به فاعل کاری داشته باشد که کیست، در مورد خداوند گفته میشود که عدل بر او واجب و ظلم برای او قبیح است و در اینجا اشکال میشود که وقتی فاعل را در نظر نمیگیرید، عقل را حاکم بر خدا قرار دادهاید؛ بشر چه کاره است که برای خداوند تعیین کند که چه کار کند و چه کار نکند؟
حضرت آیتالله سبحانی با اشاره به اینکه این شبهه از طرف اشاعره طرح میشود، گفتند: شیخ اشاعره در کتابش میگوید: معتقدم اگر خداوند بچه را به دوزخ ببرد عین عدل است چون بچه ملک خدا است و او در ملک خود آزاد است و ما حق اعتراض نداریم.
ایشان در مقام پاسخ گفتند: در اینجا عقل در مقام استکشاف است نه ایجاب بر خداوند، یعنی صفات خدا را در نظر میگیریم و از روی آن، مسئله را کشف میکنیم، مثلا خداوند حکیم است و حکیم غیرمجرم را نمیسوزاند، اگر بگوییم خدا باید چنین کند البته کفر است اما اگر بگوییم از صفات خداوند اموری را کشف میکنیم کفر نیست.
حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به آیه «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» (الرحمن، 60) و بیان فطریبودن پاسخ خوبی با خوبی، گفتند: مثلا وقتی عددی را بر عددی ضرب میکنیم بر طبیعت حکمی نکردهایم بلکه طبق قوانین طبیعت کشف کردهایم که ضرب دو عدد در طبیعت چه پاسخی دارد؛ پس «یجب علی الله» به معنای حاکمیت نیست بلکه به معنی استکشاف مسئله است با ملاحظه صفات خداوند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم در بخش دوم سخنانشان در خصوص شبهه چهارم، گفتند: میگویند کسی که بگوید طبع آتش سوزاندن است و آتش علت سوزاندن، نزد اهل شریعت کافر است؛ یعنی در دنیا یک سبب بیشتر نداریم و آن خدا است و بقیه حتی سببیت ناقص هم ندارند، چنانکه قرآن میفرماید: غیر از خدا خالق دیگری وجود دارد؟ پس کسی که بگوید آتش علت است خالقیت را از خدا گرفته و به مخلوق داده و منکر توحید در خالقیت شده است.
ایشان با اشاره به سخنی از علامه طباطبایی گفتند: کسانی برخلاف قول امام صادق(ع) که خداوند برای هر چیزی سببی قرار داده، توحید در خالقیت را مطرح میکنند، اینها عقل را کنار گذاشتهاند، زیرا آیا میشود افعالی که از انسان سر میزند مثل غذاخوردن را به خدا نسبت داد؟
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه پاسخ شبهه در جلسه بعد خواهد آمد، گفتند: مرحوم کلینی در آخر خطبه جلد اول کافی عبارتی دارد که میفرماید: اولین باب را کتاب عقل قرار دادم زیرا با آن احتجاج میشود و...؛ این نشان از عظمت جایگاه عقل دارد، البته به این معنی نیست که عقل تنها کافی است، زیرا عقل چند کیلومتر را روشن میکند و وحی همه جا را روشن میکند و عقل را نباید از وحی جدا کرد.
انتهای پیام/۳۱۳/۲۵