به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله مصباح یزدی در دیدارحجت الاسلام والمسلمین محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری بیان داشت:اگر گفته شود تقریبا غالب اوقات، حق با فقر و سختی توام بوده است، خیلی حرف گزافی نیست. اگر زمان حضرت سلیمان را کنار بگذاریم؛ زندگی ائمه اطهار و انبیاء عظام با سختی – یا از جهت زندگی شخصی یا از جهت مسئولیت نسبت به دوستان و یاران – همراه بوده است.
ایشان بیان داشت: مروری در تاریخی که در قرآن و روایات آمده و مورد اعتماد است داشته باشیم، هر جا صحبت از پیشرفت در دین ومعنویات شده، غالبا بحث فقر و سختی هم شده است. افرادی مثل حضرت سلیمان نادر است؛ البته ایشان هم خود زاهد بود و حصیر بافی می کرد و از آن طریق کار میکرد اما بالاخره دستگاهی داشت.
استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: کمک به هر ضعیفی را حتی اگر کافر باشد خدا دوست دارد. - «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ اَلْمِسْکِینِ» (و [چرا] یکدیگر را بر اطعام بینوایان ترغیب نمیکنید؛ فجر/18) نگفت مسکینِ مومن! - چه رسد به مسلمان چه رسد به شیعه و چه رسد به طلاب! کاری از دستمان بر بیاید نباید کوتاهی کنیم.
مشکل اصلی در حوزه که باید برای رفع آن تلاش کنیم
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه گفت: آیا همین که سعی کنیم یک نان و آبی فراهم شود تمام است؟ یا نه مشکلات دیگری در همین حوزه داریم که اینها در مقابل آنها چیزی نیست! گاهی آدم از کسانی که به ذهنش هم نمیرسد که ممکن است چنین مشکلاتی را داشته باشند، چیزهایی میبیند که تعجب میکند!.
ایشان با بیان این که همه این ها به ضعف اخلاقی ودنیا طلبی بر میگردد و هر قدر آن وسائل مادی فراهمتر شود زمینهی اینها قویتر میشود گفت: برای مقابله با این مشکلات اخلاقی چه کار میکنیم ؟ تقریبا صفر! یک وقتی مرحوم آقای مشکینی بود یا آقای میانجی درس اخلاقی داشتند اما حالا معلوم نیست چیزی در همان اندازه هم باشد!. آن ایمان امام (ره) را از کجا پیدا کنند؟ آن زهد و بی اعتنایی به دنیا را از کجا یاد بگیرند؟ این اولین مشکل اساسی است که اگر درست نشود نتیجه معکوس میدهد.
درسی هم برای این نداریم!
آیت الله مصباح یزدی عدم موضعگیریهای سیاسی اجتماعی را از دیگر مشکلات در حوزه برشمرد و افزود: این مشکل غالبا از لحاظ ضعف اخلاقی و ضعف ایمان به خدا و قیامت نیست؛ بلکه به جهت ضعف شناخت نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی و دشمنان داخلی و خارجی است.
ایشان ادامه داد: برخی روحانیون قبل از انقلاب فکر میکردند: «اگر آمریکا بیاید منافع مادیاش را از نفت ما تغذیه کند دیگر کاری به ما ندارد و یک آفرین هم به ما میگوید! آمریکا چه کار به ما دارد که مسلمانیم یا کافر! او دنبال نفت است، نفت را به او بدهید برود -چطور از شاه حمایت میکرد و منافعش را تأمین میکرد- شما هم کوتاه بیایید!».
این استاد حوزه بیان کرد: غربیها اصلا چرا دشمنی میکنند؟ دشمنان ما چه کسانی هستند؟ چه دستههایی هستند؟ با چه انگیزههایی دشمنی میکنند؟!؛ جز فرمایشهای مقام معظم رهبری که گاهی در سخنرانیها نکاتی را بگویند، جایی برای پاسخگویی به این مسائل نداریم؛ درسی هم [در این باره] نیست که ما اینها را یاد بگیریم.
خدا فطرت پاکی به جوانهای ما داده است
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: نیازهای دینی مردم را چگونه پاسخ بدهیم؟! مردم دینشان را می خواهند از روحانیت یاد بگیرند؛ پس از چه کسی یاد بگیرند؟! امروز در این رسانههای مجازی دائما ، افکار کفر و الحاد و شبهات درباره دین را در ذهن بچههای ۷-۸ ساله تزریق میکنند.
ایشان ادامه داد: ما چه کار میکنیم برای اینها؟، خوبهایمان در حوزه برای اینها چه فکری کردهاند؟ آیا همین روش [رفتار کنونی] صحیح است؟ نباید فکری کرد؟ نباید دور هم بنشینیم ببینیم نیازها چطور است و جواب اینها را چطور باید داد و چه مسئولیتی در مقابل بیدینی برخی مردم داریم؟!.
استاد حوزه علمیه گفت: خدا عنایت فرموده و یک فطرت پاکی به جوانهای ما داده است و آقا این همه از آن یاد میکنند و خدا را شکر میکنند و بالاخره جای شکر هم دارد. اما بالاخره کنارش اینها هم هست، وظیفه ما چیست؟
ایشان ادامه داد: شما اگر در کنار این سه تا مشکل اساسی، مشکل مادی را در نظر بگیرید، اصلا با اینها قابل مقایسه نیست! در ابتدای طلبگی معمولا شام من یک دانه نان کسمه بود که آن هم سی شاهی بود. یک خشکه پزی در مسیر فیضیه بود؛ از آن یک نان کسمه میگرفتم و در راهِ کتابخانه میخوردم! گاهی پول همین را هم نداشتم. اما بالاخره زندگی کردیم!
آیت الله مصباح یزدی گفت: آن چیزی که عمر سعد را عمر سعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرفها نبود؛ عشق به ملک ری بود. [مثال امروزیش میشود عشق به] نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیز هایی از این قبیل!.