خبرگزاری «حوزه» - مشهد/ موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، از سال ۱۳۸۱ فعالیت محتوایی خود را شروع کرد؛ در سال ۱۳۸۶به طور رسمی به عنوان یک سازمان مردم نهاد (NGO) از استانداری خراسان پروانه فعالیت گرفت و در سال ۱۳۹۲ از وزارت کشور، پروانه فعالیت در سطح ملی دریافت کرد.
این کانون تحقیقاتی، آموزشی و ترویجی با هویت حوزوی بر این باور که « در صورتی که آرمانشهر اسلام با زبان سیستمها و مدلهای تمدنساز ارائه شود، برتری نگرش، قانون و فرهنگ اسلام بر موارد مشابه و تجربیات بشری قابل لمس شده، زمینه لازم برای تحقق تمدنی که «علاوه بر کارآمدی در پاسخ به شبکهی نیازها، احساس حضور خدا را مستمرا افزایش میدهد»، فراهم خواهد شد. اقامه این تمدن آرمانی ترین فلسفه انقلاب اسلامی می باشد. برای تحقق این آرمان بلند باید دولت اسلامی و جامعه اسلامی محققشود و این نیاز به تولید محتوا برای سیستم ها و مدلهای تمدن اسلامی دارد. » تاسیس شد.
این موسسه که در مشهد فعالیت دارد، دارای دو نمایندگی در قم و تهران است که در شاخه های مختلف علمی فعالیت می کنند. در واقع بر اساس تعریفی که در اساسنامه مرکز آمده، دکترین این موسسه «تلاش برای تولید آرمانشهر اسلام (تولید نظری و تفصیلی) و کمک به نظام اسلامی و ارکان آن جهت تحقق این آرمان شهر در ظل ولایت مطلقه فقیه عادل» است.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد محسن دعایی، مدیرعامل موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به تشریح فعالیت های این موسسه پرداخته است که در ادامه آن را می خوانید:
با تشکر از شرکت در این گفت وگو، از چگونگی و اهداف تاسیس این موسسه بگویید.
بنده به همراه حجت الاسلام والمسلمین واسطی، موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام را در سال ۱۳۸۶ در مشهد مقدس پایه گذاری کردیم و بر اساس اساسنامه و سند چشم انداز این موسسه وارد دهه دوم فعالیت ها شدیم.
خلاء اساسی که احساس شد باید نسبت به آن به عنوان یک مسئولیت واجب ورود کنیم، پاسخگویی حوزه های علمیه در رابطه با حل مشکلات اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود.
انقلاب اسلامی ایران، انقلاب سیاسی مبتنی بر فقاهت توسط یک فقیه عارف عظیم الشان یعنی امام خمینی(ره) بود، به وقوع پیوست و اداره جامعه بر اساس نگاه دین و اسلام، را به عنوان مهمترین هدف خود بیان کرد.
اگر یک جامعه و یک حکومت می خواهد بر اساس اسلام اداره شود، نیازمند دستورالعمل و برنامه و سیستم های دینی استخراج شده از فقاهت ارزشمند اصیل حوزوی یعنی فقه جواهری است که متاسفانه در انقلاب ما، از چنین عقبه تئوریک مدون پیشرفته ای برخوردار نبوده و نیست.
باید بدانیم حکومت اسلامی در خلأ روی نمی دهد و سیستم های حکومتی و سازه های یک دولت پیشرفته نیز بر اساس سایر نظریه های دولت سازی و جامعه سازی و ملت سازی اداره می شوند و خروجی آن نیز همینی است که در کف صحنه جامعه می بینیم.
فلسفه وجودی موسسه ای که دغدعه آن پشتیبانی سیستمی از نظریه حکومت و دولت اسلامی است، بسیار واضح و مبرهن است.
فقه عظیم الشان و عمیق، پربار، روش مند و سرشار از خلاقیت های فقهای ما در طول تاریخ غیبت، سرمایه بی بدیلی است که باید برای پاسخگویی نیازهای تشکیل یک حکومت اسلامی و در سطح عالی تر، تشکیل تمدن نوین اسلامی که الان آرمان چله دوم انقلاب توسط رهبر عزیزمان معرفی شده، به صحنه بیاید.
منظور از اینکه فقه جواهری به صحنه بیاید آن است که دستگاه تفقه در حوزه های علمیه نسبت به حل دغدغه ها و مشکلات جامعه دینی احساس مسئولیت بیشتری کند و در کنار وظایف خطیری چون تربیت مدرس و محقق و مشاور دینی و سایر کارکردهای نظام مقدس روحانیت، بتواند نسخه تمدنی اسلام را خروجی دهد و اثبات کارآمدی دین در سطح تمدن سازی و اقامه یک دولت پیشرفته دینی را به انجام برساند.
فرض سؤال وزیر اقتصاد از حوزه ها
به عبارت بهتر و ملموس تر، اگر فرض کنیم و در فرض نیز محال بودن دخالت ندارد، وزیر اقتصاد در جمهوری اسلامی در رسانه ملی اعلام کند که حوزه های علمیه و دانشگاه ها و مردم محترم جمهوری اسلامی! تئوری های به کار گرفته سالهای قبل ما بر اساس تئوری های ورشکسته غربی است، یعنی کیفیت اداره اقتصاد مبتنی بر تئوری های وارداتی غربی، آن هم ورژن های قرون وسطایی است و ما نیز چون احساس کردیم که این روند به بدبختی ختم شده و عدالت اجتماعی را ذبح کرده و در پرتوی آن هزاران و میلیون ها نفس زایل شده و به خاطر این مدل های اقتصادی روزانه هزاران معصیت انجام می شود و بنده نیز تصمیم گرفتم که این سیستم اقتصادی را متوقف کنم، آیا حوزه های علمیه می توانند یک سیستم جایگزین که مبتنی بر وحیانیت و تفقه روش مند به شکل جایگزین به ما بدهند؟
در این شبیه سازی حوزه های علمیه چه پاسخی به این مقام ارشد مسئول خواهند داد؟ آیا چیزی بیش از یک سری مباحث حقوقی اقتصاد، در حد آنچه جایز است یا جایز نیست، از سوی حوزویان به این مقام ارشد اقتصادی تحویل داده می شود؟
تلاش هایی برای تئوری پردازی در مکتب اقتصادی اسلام، علم اقتصاد اسلام و... شروع شده است؛ از مرحوم شهید صدر و مطالعات شهید مطهری و پژوهشگاه های مختلف فعالیت هایی انجام شده است ولی آیا می توانیم یک مکتب اقتصادی اسلامی مبتنی بر فقاهت روش مند حوزوی که بتواند کل سیستم اقتصادی غرب زده وارداتی پرآسیب را از چرخه مدیریت اقتصادی حذف کند و اصول و روش های اسلامی را برای رسیدن به آرمان های اقتصاد اسلامی در سطح راه ها، راهبرد و سیاست و مدل برای مدیریت تمام نهادهای اقتصادی فعال از جمله بانک، بیمه، مالیات، تامین اجتماعی و ده ها نهاد دیگری که زیرساخت های آنها بر اساس نگاه های غربی و وارداتی و التقاطی ایجاد شده است ارایه کنیم؟
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر حوزه ها بگویند که ما توان چنین کاری نداریم باید مدعیان جامعیت اسلام و تمامیت و کارآمدی اسلام برای مدیریت جوامع بشری ادعای خود را پس بگیرند و چون این ادعا قابل پس گرفتن نیست، زیرا مخالف نص قرآن است و دین ما نیز یک دین کامل و بی نقص است و روایات و مبانی متقن دینی نیز بر این کمال و جامعیت دین برای مدیریت بشر در عصر غیبت صحه گذاشته است، می توانیم نتیجه بگیریم که ناخواسته، حوزه های علمیه در این زمینه یک قصورات و کم کاری هایی را احتمالا انجام داده باشند.
از این روی به نظر می رسد که حوزه های علمیه باید در کنار فعالیت های گسترده در تولید ادبیات اسلامی، نشر کتب و تربیت مبلغین و دفاع از کیان اسلام، پاسخ به شبهات اعتقادی و ترویج مذهب در اقصی نقاط کشور و جهان، تاسیس مدارس و پژوهشگاه ها و سایت ها و شبکه های خبررسانی و... خدمات مختلف دیگری که به حق قابل قابل استحصا نیست و باید نسبت به رفع این خلاء اساسی که فقدان آن، باعث شده است که نظریه حکومت اسلامی در عصر غیبت از یک پشتوانه تئوریک جامع متکی به عمل، کم بهره یا بی بهره باشد، گام های جدی و عمیقی بردارد.
اگر بخواهیم این بحث را در یک بحث خلاصه کنیم، باید بگوییم که گرایش «فقه تمدنی» باید در حوزه های علمیه ایجاد و فعال شود و موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام بدون هیچ ادعایی تلاش می کند که زمنیه های اولیه را برای فعال سازی این گرایش را در بین فضلای حوزه و طلابی که علاقه دارند دین را در خدمت زندگی معنا کنند قرار دهد.
موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام از ابتدای فعالیت خود چه روندی را پشت سر گذاشته است؟
همان گونه که عرض شده موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام در سال ۱۳۸۶ تاسیس شده و برای فعالیت دهه دوم خود یک چشم انداز بسیار فاخر و عمیق و قوی را با یک کارگروهی پیشرفته بالغ از ۱۰۰۰ نفرساعت فعالیت علمی تولید کردیم که امیدواریم بر اساس این چشم انداز، موسسه فعالیت های ارتقایی خود را طی کند.
اولین فعالیتی که در موسسه به انجام رسید، اثبات توانمندی دین اسلام در نظریه پردازی در حوزه تمدن اسلامی بود؟ این سؤال که آیا اسلام یک دین تمدن ساز است؟ در یک پژوهش عمیق پاسخ داده شد و کتاب ارزشمند نگرش سیستمی به دین توسط حجت الاسلام والمسلمین واسطی تالیف شد که هرجا محتوای این کتاب تدریس شده است، مخاطبان به توانمندی دین اسلام در نظریه پردازی تمدنی باورپیدا کرده است.
در اینجا یک چالش اساسی مطرح است که بسیاری به شکل آگاهانه و برخی به شکل ناآگانه توانمندی دین را در تاسیس یک تمدن باور ندارند و یا در آن خدشه می کنند و اسلام را در نهایت یک دین فردی و منهای حاکمیت می شناسند و باور دارند که برای ساخت سازه های یک دولت و حکومت باید به رویه های عرفی جهانی حرکت کنیم و در این مسیر نظریه های عرفی کردن دین را نیز مطرح کرده اند.
به دلیل اینکه این چالش، چالش بسیار مهم و اساسی است و انقلاب اسلامی مبتنی بر مبارزه باصدرصد این چالش به پیروزی رسید، ما نیز باید اثبات کنیم که دین اسلام ظرفیت تمدن سازی و پشتیبانی از یک دولت مدرن و پیشرفته و جامع را بهره مند است؛ اثبات این مساله یک بحث مهم فقاهتی است که در موسسه به انجام رسید.
دومین گام در موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام آن بود که اگر اسلام را دین جامعی برای پشتیبانی از یک حکومت تمام عیار می دانیم و اسلام و را دین تمدن ساز می دانیم، باچه روشی می توانیم منابع اسلام را فراوری کنیم که از آن خروجی تمدنی اسلامی بگیریم؛ به عبارت بهتر، «روش تفه تمدنی چگونه است؟ » در این ده سال به مدل تولید علم دینی نزدیک شده ایم.
آنچه در این موضوع حرف اول و آخر را می زند، تولید علم دینی است؛ باید علم مبتنی بر وحیانیت تولید شود؛ چگونگی آن را روش مندرج در علم دینی تبیین می کند که بسته آن در موسسه مطالعات پردازش شده و مباحث تدریسی، ضبط شده و آماده ارایه است و کتبی نیز در این زمینه تالیف شده که ارایه خواهد شد.
گام سوم موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نیز تربیت محققانی است که بر اساس آن مبنا و این روش، مهارت تولید علم دینی و تولید محتوا برای سیستم های دینی را برخوردار باشند.
در این رابطه، عملکرد موسسه، بسیار کوچک و غیرقابل اقناع است که این عملکرد کم به ضعف امکانات و عدم مساعدت هایی است که به شرایط ویژه حوزه علمیه مبارکه مشهد در آن قرارداریم بر می گردد.
خوشبختانه خروجی های علمی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نیز در دانشنامه علم دینی موسسه در سایت موسسه بارگذاری شده و تالیفات مربوط به این محور در انتشارات و کتبی که منتشر شده است و فصلنامه ای که به شکل مستمر منتشر می شود، بازتاب داشته است؛ البته انتشارات موسسه خارج از این فضای تئوری پردازی در سایر حوزه های علمی تا کنون ۱۴۰ عنوان کتاب را به چاپ رسانده است.
دوره های تربیت محقق علم دینی در چه وضعیتی است؟
چنانچه عرض شد برای رسیدن به اقدامات بایسته در خصوص ماموریت موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، تا کنون سه دوره تربیت محقق را برگزار کردیم که دو دوره سه سال و یک دوره به طول یک ساله به طول انجامیده است.
در این سه دوره، بین ۵۰ تا ۷۰ نفر از فضلای حوزه علمیه مبارکه مشهد مشتمل بر بانوان و آقایان شرکت کردند و دو دوره فشرده کوتاه مدت نیز در این دوره برگزار شده که ۳۰ نفر در این دوره شرکت کردند.
نظریه علم دینی از مقولات مناقشه آمیز است، زیرا تفاسیر موسع و مضیق از علم دینی در میان بزرگان و نخبگان وجود دارد؛ شما در این زمینه به چه فرمولی از علم دینی رسیده و قصد ارایه آن را دارید؟ چه ملاک هایی را در این زمینه ارایه کرده اید؟
به دلیل این که این بحث، مناقشه آمیز است، لذا باید این بحث را به شکل مفصل و در مقال دیگری انجام داد، ولی به هر ترتیب می توان گفت که اگر بخواهیم علم دینی را به عنوان مبنای خود قرار دهیم و بر آن اساس، اندیشه دینی فقاهتی را تولید کنیم؛ همچنین اگر بخواهیم در کنار نظریه های علوم انسانی و سکولاری غربی، از نظریه علوم انسانی اسلامی بهره مند شویم، باید به مباحثی دقت کنیم.
یک گزاره علمی که از دو بخش موضوع و محمول تشکیل شده، اگر بخواهد به پسوند دینی موصوف شود، باید بخش محمول گزاره از دین گرفته شده باشد؛ هر گزاره ای که محمول آن، از منابع دینی به دست آمده باشد را گزاره دینی می شناسیم.
این که حاصل جمع دو بر دو که چهار می شود که نه موضوع و نه محمول آن از دین گرفته نشده است را گزاره دینی نمی دانیم، هرچند که یک گزاره ساده و کاملی است، ولی به نظر می رسد که گزاره دینی باید در بخش محمول، از منابع وحیانی اقتباس شده باشد تا آن را گزاره دینی ملقب کرد.
بر اساس این نوع نگاه به این اصطلاح در خصوص علم دینی معتقد هستیم که باید بر اساس نظریه تولید شبکه مسایل که بحث بسیار مفصلی دارد، موضوعات اجتماعی را تکثیر و دسته بندی کنیم؛ درگام دوم این شبکه مسائل را به شبکه و ماتریس کلیدواژه های مربوطه تداوم دهیم و در گام سوم کلیدواژه های روشمند را بر منابع دینی عرضه کنیم و یک جستجوی جامعی از کلیه آنچه که در منابع دینی نسبت به این کلیدواژه وجود دارد، بهره مند شویم؛ وقتی منابع، جستجو و جمع آوری شد، با روش تحلیل فقاهتی تمدنی که مشتمل بر تمام روش های تفقه جواهری موجود و آنچه با ادعاهای بایسته به آن اضافه شده، منابع به دست آمده را تحلیل فقاهتی کنیم و سپس خروجی این تحلیل را به مدل های راهبردی و اجرایی تبدیل کنیم و خروجی این مدل را به عنوان علم دینی در معرض استفاده نظری برای اندیشه ورزان و استفاده عملی برای مجریان امور در جامعه دینی قرار دهیم و در این فرایند پیچیده، در بخش موضوع شناسی، دانشمندان و علمای موضوعات پیچیده اجتماعی و علمی باید مشارکت کنند و در بخش شناخت حکم الهی در خصوص این موضوعات نیز فضلای آشنای با فقاهت حوزوی نیز درگیر موضوع شوند و در نهایت، آنچه که لازم است، مدل های استخراج شده در نمونه های عینی خارجی مورد تطبیق و اجرا قرار گیرد و پایلوت سازی شود و در عینیت اجرا، نقاط ضعف و قوت آن استخراج شود و تجربه خود را پس دهد و در گستره بهتر و وسیع تری اشاعه شده و مورد عمل قرار گیرد.
در این فرایند یک مبنا بر اساس کتاب و سنت وجود دارد، ولی مشکلی که ایجاد شده این است که برخی بیان می کنند که نظریه اقتصاد اسلامی نداریم یا تولید نشده است؛ سؤال این است که آیا روی مباحثی چون اقتصاد اسلامی نیز فعالیت کرده اید؟ زیرا امروز به شدت نیازمند نظریات عالی در این حوزه هستیم.
موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام هنوز در این موضوع خاص، ورودی نداشته است و بر اساس مباحثی که در چشم انداز ۱۰ ساله دوم مطرح است، پژوهشکده اقتصاد اسلامی فعال نخواهد شد.
چهار کلان سیستم برای دهه دوم در نظر گرفته شده است؛ نخستین نظامی که در این زمینه بررسی خواهد شد، نظام سیاسی اسلام است؛ اگر بتوانیم مدل کلان نظام سیاسی اسلام با خرده نظام های آن را استخراج کنیم، به این دلیل که این نظام پیشران تمدن و حکومت اسلامی است، گام و خدمت بزرگی برای اقامه تمدن اسلامی انجام داده ایم.
کلان سیستم دوم، نظام تعلیم و تربیت اسلامی است، زیرا انبیای الهی و پیامبر اکرم(ص) برای تزکیه و تعلیم مردم مبعوث شدند؛ هنوز نظام آموزش و پرورش تعالی بخش مبتنی بر آموزه های دینی نداریم و اگر محتوای این نظام از خانه تا دانشگاه و از خانه جامعه نظام آموزش تعالی بخش تولید شود گام بزرگی در خودسازی و جامعه سازی است که رهبر انقلاب این مطلب را از گام های مهم چله دوم معرفی کردند.
سومین کلان نظامی که در اولویت برنامه های ما قرار دارد؛ خانواده متعالی است، زیرا خانواده سلول بنیادین اجتماعی است؛ ما دانش خانواده سازی و فناوری یک خانواده سالم مبتنی بر آموزه های دینی را نداریم و به همین خاطر می بینیم خانواده ها پس از تخریب ها، به سرعت دچار آسیب می شود و الان نرخ طلاق در جمهوری اسلامی به شدت رو به افزایش است و طلاق و عوارض آن درصد بالایی از آسیب های اجتماعی را به خود اختصاص داده است؛ به همین دلیل برای تولید دانش خانواده سازی اسلامی باید فعالیت عمیقی صورت گیرد که در این گروه علمی، این فعالیت به انجام می رسد.
چهارمین کلان سیستم دهه دوم، شهر اسلامی است؛ از ۱۴۰ سیستمی که برای یک تمدن لازم است، محل استقرار این سیستم های دینی در یک شهر است و شهر اسلامی دارای یک سازوکار ویژه است که باید تحت عنوان حیات طیبه و مدینه النبی باید پردازش شود و در اختیار جامعه اسلامی قرار گیرد.
اولویت هایی که برای پژوهش و اشاعه در سطح جامعه در نظر گرفته و تعریف کرده ایم، همین چهار اولویت است؛ اما نسبت به مکتب اقتصادی اسلام فعلا ورود نکرده ایم، زیرا فعلا در این زمینه حوزه های علمیه به خصوص حوزه علمیه قم فعالیت های خوبی در دست اقدام دارند و اگر ما نیز می خواستیم کار موازی انجام دهیم چندان مناسب نبود.
مباحثی که در زمینه تمدن اسلامی در موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، مباحث درخوری است ولی سؤال اینجا است که با توجه به بیانات عمیق و راهبردی مقام معظم رهبری در باب تمدن نوین اسلامی، این پژوهش ها چه رابطه ای با نظریه رهبر معظم انقلاب دارد؟
در چشم انداز دهه دوم موسسه، در مقدمه آنجا مرقوم کردیم که به دلیل اینکه رهبری معظم فراخوانی برای استقرار تمدن نوین اسلامی و آمادگی جهت طلوع نور ولایت عظما(عج) و آرمان های اساسی نظام اسلامی ارایه کردند و اساس این نظام را خودسازی، جامعه سازی و تمدن سازی مطرح فرمودند، به عنوان لبیک به فراخوان نایب ولی امر(عج) و نصرت این رهبر فرهیخته تمام فعالیت موسسه مطالعات و زیرمجموعه های آن را برای تولید نظریه، محتوا و کادرسازی در جهت منویات ولی فقیه عادل زمان است و امیدواریم که بتوانیم با فعالیت های جهاد گونه مومنانه و خالصانه کادرهای علمی و اجرایی خود خوشحالی قلب ایشان و ولی اعظم را فراهم کنیم.
سخن پایانی؟
در اینجا به عرض مخاطبان رسانه رسمی حوزه های علمیه می رسانیم که انجام این ماموریت توسط یک مجموعه قابل انجام نیست؛ یکی از سیاست های بنیادینی که در چشم انداز نوین موسسه مورد تصویب قرار گرفته، تشکیل کنسرسیوم علم دینی و شبکه سازی از مجموعه هایی است که دغدغه تولید علم دینی را بهره مند هستند.
باید با گردهم آمدن فضلا و محققین و دلسوزان دفاع از توانمندی دین در عرصه نظام سازی و تمدن سازی، جویبارها و قطره های فراهم آمده را به یک رودخانه پرشتابی در کشور مبدل کنیم و با تولید ادبیات فاخر و پخته و صحیح علمی، خلا تئوریک و نظری و سپس کادرهای عملی و معتقد به این سیستم را تا حدوی جبران کنیم.
به نظر می رسد که عزیزانی که از سطوح عالی مرجعیت همیشه ایشان را به این تفکر می شناختیم و فضلایی که اخیرا فقه های مضاف را در حوزه فراهم کرده اند و در رده سوم مجموعه هایی که پژوهش هایی خود را در زمینه فقه نظام و فقه تمدنی واجتماعی قرار داده اند و همچنین بدنه فضلایی که در درس خارج شرکت می کنند و دغدغه آن را دارند که حوزه های علمیه پای کار مسایل نظام بیایند و شبکه مسایل در حوزه علمیه مطرح شده و برای آنها پاسخ های راهگشا تعیین شود، کل این نظام به عنوان شبکه علم دینی دست به دست هم دهند و ضمن راهنمایی های مراجع معظم تقلید و رهبر عظیم الشان با یک نگاه درست و روش مند علمی و پختگی در محتوا و اقدام، بتوانیم در یک دهه ای که پیش رو داریم، نظریه تمدن اسلامی را با الزامات تئوریک و در حوزه علمی و اقدامات لازم از جهت ورود ادبیات به درگاه اجرایی و قضایی و تقنینی کشور فراهم کنیم.
مسئله از آنجا اهمیت ویژه پیدا می کند که با تدابیر رهبر معظم انقلاب، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت در حال تولید است و صرف تولید یک سندی به نام الگو، الزاما به این معنی نیست که ۵۰ سال آینده کشور، یک پیشرفت اسلامی را تجربه کند. تا علم این پیشرفت بر اساس دین تولید نشود و در ذیل این سند بالادستی، مراکز علم دینی، پرقدرت و هماهنگ و هم افزا به این ماموریت اقدام نکنند، به صرف تولید یک سند معجزه ای نخواهد کرد.
از آنجا که خود این سند نیز محل ابهامات و شبهات و نقدهای متعددی است که یک مقال دیگری را می طلبد، بنابراین بنده با تواضع تمام نسبت به عرض این نیاز به محضر علم و عالمان دینی در حوزه های علمیه معروض می دارم که در چله دوم انقلاب باید اولویت پژوهشی حوزه های علمیه و اولویت اولیه تربیت محقق در حوزه علمیه، تربیت محققین و فضلایی باشد که بالغ بر ۶ هزار فرایند تمدنی را به پژوهش بنشینند تا بتوانیم پس از یک یا دو دهه علم جامع استقرار تمدن نوین اسلامی را با الزامات آن در اختیار حاکمیت اسلامی قرار دهیم.
همچنان که یک چله گذشت و به دلیل فقدان این موضوع با استقرار تمدن نوین فاصله داریم اگر ده چله بگذرد و وضع به همین ترتیب ادامه پیدا کند، باید با فاصله به این آرمان بلند نگاه کنیم.
لازم است که مدیران و مسئولان و برنامه ریزان و بدنه حوزه، وضع تحصیل و تحقق را در بدنه حوزه ارتقا دهند تا به این هدف متعالی نزدیک شویم.
ما در موسسه مطالعات راهبردی در زمینه روش تحصیل که هویت بخشی به طلبه در بدو ورود است و مهارت هایی که لازمه یک طلبه تمدن ساز است و همچنین روش تدریس که فاقد از آسیب های جاری روش های تحصیل حوزوی است فعالیت می کنیم.
روش جاری تحصیلی در حوزه محاسن بسیاری دارد، ولی در عین حال آسیب هایی دارد که از جمله آنها حافظه محوری و استاد محوری است. در زمینه روش تحصیل، بسته روش کارگاهی را تولید کردیم که می تواند جایگزین روش فعلی حوزه باشد.
در زمینه روش تحقیق نیز روش تحقیق مدل سازانه با روش تحصیل پژوهش محور و مدل سازانه و تفکر محور در موسسه مطالعات پردارش شده است که در همین جا درخواست می کنم که طلاب و فضلا و کسانی که می خواهد طلبه و مدرس موفقی باشند یا بخواهند که در انجام پژوهش ها و مطالعات خود علم را به حرکت در آورند نه اینکه تجمیعی از فیش ها و پژوهش های دیگر داشته باشند این روش های سه گانه را فرابگیرند و به ارتقای آن کمک کنند.
نمایندگی ما در قم، دور جدیدی از فعالیت های خود را شروع کرده است و اولین دوره آموزش مدرسی این روش های سه گانه را در دستور کار دارد. امیدواریم با تکرار این دوره ها بتوانیم خدمت متواضعانه ای را برای ارتقا و رشد و باروری بیشتر حوزه ها در کنار ارزش های ذاتی و مجاهدت ها و تلاش های و زحماتی که بدنه حوزه و مدیران زحمت کش و قدمای از مدرسین و مراجع می کشند گامی هم برداشته باشیم.
انتهای پیام