به گزارش خبرگزاری «حوزه»، طرح تبلیغ بالینی چند سالی است که در کشور شروع شده و هدف این طرح بهره گیری از بهترین فرصتهای عاطفی و روانی بهوجود آمده در مراکز درمانی و با مدیریت صحیح احساسات، و آغاز یک ارتباط صمیمی و معنوی با مخاطب و شناخت و ارتقای سطح ایمان در بیماران، کاهش اضطراب و نگرانی بیمار و افزایش امید به زندگی، اعتماد به نفس و آرامش روانی بیمار و پرسنل، به همراه آموزش غیرمستقیم و مستقیم معارف دین و اهلبیت(ع) و گسترش دامنه تبلیغ به حوزههای جدید و عرصههای مورد نیاز و استفاده از همه ظرفیتهای تبلیغی به جهت کم کردن فاصله روحانیت با مردم است.
مؤسسه سلامت معنوی شفا، یکی از مؤسساتی که این طرح را عملیاتی کرده و فعالیت های گسترده ای نیز در مراکز درمانی شهرهای مختلف داشته است و برای آشنایی با این مؤسسه و روند فعالیت آنها گفت وگویی با حجج اسلام والمسلمین مجتبی عفتی مدیرعامل و جواد مهدوی یگانه رئیس مؤسسه سلامت معنوی شفا داشته ایم که متن این گفت و گو تقدیم علاقه مندان می شود.
حوزه ـ لطفا تاریخچهای از تأسیس مؤسسه سلامت معنوی شفا بفرمایید؟
(حجت الاسلام مهدوی یگانه) دوستان سال ۱۳۸۹ که حاج آقای عفتی مسئول مؤسسهای به نام نسیم رضوان بودند، یک طرحی را ابداع کردند به نام طرح تبلیغ بالینی که در بیمارستان دکتر شیخ مشهد این کار آغاز شد.
طرح تبلیغ بالینی یا سلامت معنوی که اخیراً اسم آن را به این نام تغییر دادهایم، که هر چند آن اسم تبلیغ بالینی هم استفاده میشود، سه محور کلی دارد که «عیادت از بیماران»، «ارتباط و گفتوگو با کارکنان بیمارستان» و «استقرار میز گفتمان، مشاوره دینی و ارائه مشاوره دینی در ساعت ملاقات» سه محور کار ماست.
عیادت از بیماران یک عنوان کلی است که هم شامل عیادت از بیمار هم میشود؛ اذان گویی و اقامهگویی برای نوزادان بیمارستانها داریم که بسیار زیاد مورد استقبال قرار گرفته و تأثیرگذاری بسیار خوبی دارد؛ حضور مبلغان بر بالین بیمارانی که در حال احتضار هستند در بخشهای آی سی یو و حتی مسائلی که در فضای عیادت و بیمار خاصی که نیاز به عیادت خاص دارد، فضای خوبی بوده و این مبلغ حضور پیدا میکند و تحت عنوان کلی عیادت از بیماران، این فعالیتها را داریم.
عیادت ما هم یک عیادت هدفمند، ضابطهمند، منظم و پیوسته است؛ یعنی اینکه فقط یک سری به بیمار بزنیم و تمام شود، نیست؛ ما در یک موسم تبلیغی که ۱۰ روز است، در سه نوبت سعی میکنیم از یک بیمار عیادت کنیم؛ نوبت اول ارتباط اولیه، گفتوگوی اولیه و گرم شدن ارتباط و در نوبتهای بعدی میتوانیم تأثیرگذاری خود را داشته باشیم.
- روحیه دادن، تقویت امید و آرامش دادن به بیمار سه هدف مهم تبلیغ بالینی
سه هدف مهم را در عیادت دنبال میکنیم، هدف اول ما روحیه دادن و تقویت امید در بیمار و آرامش دادن نسبت به دردها و رنجی است که بیمار دارد.
هدف دوم ما که مهم تر از اولی و رسالت ماست، بحث بیان احکام و وظایف دینی بیمار است؛ این که وقتی بدنش در این حالت است آیا نماز بر او واجب است یا نه؟ و نمازی که میخواهد روی تخت بخواند به چه شکل باید باشد؟؛ اینها را دوستان ما که عیادت میکنند، تلاش دارند که این قسمت را هم حتماً ارائه دهند و اتفاقاً در این قسمت نزدیک ۷۰ تا ۸۰ درصد بیماران معمولاً نماز نمیخوانند؛ حتی مذهبیها تصورشان این است که در این حالت دیگر نماز به عهده آن ها نیست؛ میگوییم که یک ماه اینجا هستید، مذهبی و متدین هستید، میگویند که گذاشتهایم بعد از این که مرخص و پاکیزه شدیم، کل یک ماه را یکجا بخوانیم که خدا از ما قبول کند، در حالی که می شود در همین حالت نماز را اقامه کرد.
هدف سوم ما تغییر نگرش در بیمار، هم نسبت به زندگی و هم نسبت به بیماری است؛ در این قسمت هم دوستان یک هدف اساسی انجام میدهند که نگاه بیمار را نسبت به زندگی بتوانند در حدی که شرایطش مهیا است تغییر دهند؛ این سه هدفی است که ما در بحث عیادت دنبال میکنیم؛ این فعالیت یک فعالیت خودجوش بود، حوزوی بود؛ حاج آقای عفتی کار را شروع کردند و شعاری و تصنعی هم نبود؛ یعنی عیادت ما این گونه نیست که یک دسته گل بدهیم و خداحافظی کنیم؛ بلکه یک کار ریشهای و عمیق است و آن سه هدف را در عیادتهای خود دنبال میکنیم، در عین حال این کار بسیار بسیار سخت است.
اگر در اینترنت جستجو کنید مصاحبههای سال ۸۹ و ۹۰ ما را میتوانید ملاحظه کنید که کار شروع شد و چه هجمهای کردند؛ چون این کار در مسیحیت انجام میشود؛ اما این کار در بحث اسلام و تشیع جدید بود. هجمه عجیبی شد که اینها چکار میکنند و خیلی عجیب بود که فکر می کردند حرکتی سطحی است؛ اما بحمدلله جلو رفت و بارها و بارها در مشهد اجرا شد؛ دفتر تبلیغات هم در آن زمان و هم بعد از آن به شدت از این طرح حمایت کرد و در جشنواره تبلیغ دینی مقام آوردیم و از دست حضرت آیتالله سبحانی هم جایزه گرفتیم؛ این یک حرکت مقدماتی بود.
اگر در اینترنت جستجو کنید، مصاحبههای بنده (حجت الاسلام عفتی) با عنوان نسیم رضوان یکی یکی میآید، با خبرگزاریهای مختلف مصاحبه داشتم، هر موسم تبلیغی که میرفتیم و آن داستان استقبال که از این طرح شد خیلی در اینترنت و این فضا هست که ببینید فضای آن زمان چقدر زیبا بود و استقبال بود و دفتر هم حمایت کرد.
نکتهای که فرمودند، یکی از رسانههای خارجی زده بود که آخوندها دیگر شغل و کار ندارند، آمدهاند دنبال اینکه اینجا را هم تصاحب کنند؛ یعنی تا این حد هم ناراحت بودند که روحانیت در این جای حساس هم آمده است و دست گذاشته است.
این مبلّغ طلبه که به آن روحانی بالینی میگوییم، انرژی بالایی میخواهد که بتواند این کار را انجام دهد؛ هر مبلّغی نمیتواند این کار را انجام دهد؛ این را در مصاحبههایمان از دوستانی که گزینش و انتخاب میکنیم، هم آن مبلّغ متوجه میشود و هم اینکه خود دوستان در گزینشهایشان دقت میکنند که کسی باشد که بتواند با آن بیماری که در رنج و درد ناشی از این بیماری است دست و پنجه نرم کند، این روحانی با نرمی با او سخن بگوید، حرفهایش را بشنود، گاهی پرخاشگری از ناحیه بیمار به مبلّغ میشود، این مبلّغ این قدر حوصله و سعه صدر داشته باشد که حرفها و دردهای او را گوش کند.
موارد زیادی بوده است که همراه بیمار از مسئولان بیمارستان شاکی بوده است، اما ناراحتی خود را سر این مبلّغ خالی میکند؛ این مبلّغ باید اینقدر سعه صدر داشته باشد که بتواند این شرایط و هیجانات را طوری مدیریت کند که بهترین استفاده از آن شود.
حوزه ـ تمرکز مؤسسه سلامت معنوی بر روی چه کارهایی است؟
(حجت الاسلام عفتی) ما مؤسسه تخصصی هستیم و کار ما تمرکز بر روی تبلیغ بالینی است؛ بعضی آمدند و از ما کپیبرداری کردند؛ بعضی از نهادها آمدند بدون اینکه بدانند این کار یک سری لوازمی دارد، یک سری آموزشهایی دارد، این کار را بعضاً بدون هماهنگی و ارتباط با ما شروع کردند و بعضاً خبرهایش میرسید که شکست خوردهاند و حتی آن مبلّغ که به بیمارستان رفته بود، چون گزینش نشده بود و آموزش ندیده بود خودش دچار مشکل شده بود؛ چون فضای بیمارستان و آن همه بیمار و اینها بر روحیه اش تأثیر گذاشته بود، اینجا ما میگوییم که این کار را نکنید، این کار تخصصی است و هر کسی نمیتواند برود، این را باید آموزش ببیند.
این اتفاق رخ داد که بعضاً به ضرر تبلیغ بالینی میشد، لذا ما مصمم تر شدیم که این کار را جدیتر و هدفمندتر پیش ببریم که بعد به بحث مؤسسه رسید.
روحانی یا مبلغ بالینی از این بیماری ای که برای بیمار پیش آمده است نهایت استفاده را میکند که آشتی بین بیمار با خدا اگر وجود ندارد، مهیا نماید که بهترین فرصت طبق حدیث شریف است که در سه وقت بندگان مجبور هستند که به سراغ خدا بیایند و یکی از آن اوقات، ایام بیماری است.
- به دنبال بومیسازی، اسلامی سازی و حوزوی کردن سلامت معنوی هستیم
نکته بعدی این است که تلاش ما این بوده که در طرح ما، سلامت معنوی را بومیسازی، اسلامی سازی و حوزوی کنیم؛ نه براساس مدل غربی که تحت عنوان مراقبت معنوی یا سلامت معنوی است، منتها کپیبرداری از کار و روش مسیحیت است.
بحث را خلاصه کنیم؛ بعد از اینکه در مشهد کار در بیمارستانهای مختلف مانند دکتر شیخ، قائم، کامیاب، شهید هاشمینژاد، رضوی، ابن سینا و بیمارستانهای زیادی با تلاش آقای عفتی و دیگر دوستان انجام شد، توانستیم اینجا را راهاندازی کنیم.
حتی فعالیت موفق دوستان به این منجر شد که در دومین بیمارستان بزرگ مشهد که بیمارستان قائم بود، روحانی ثابت مستقر شود؛ از آن زمان همچنان روحانی ثابت آنجا هست؛ یعنی یکی از برکات این طرح این بود که روحانی ثابت از شش یا هفت سال پیش آنجا مستقر شده و حضور دارد و این از جمله برکات حضور دوستان در مشهد و در بیمارستانهای مختلف بود که دفتر نهاد رهبری مشهد را به این نتیجه رساند که روحانی ثابت در بیمارستان قائم مشهد که دومین بیمارستان بزرگ مشهد است، حضور داشته باشد.
بعد از اینکه تقاضاهای زیادی از شهرهای مختلف شد، دوستان آمدند و در زنجان، بیرجند، یزد، زاهدان، زابل، چناران و کرمانشاه هم کار را یا آموزش دادند و یا مبلغین ما به آنجا رفتند و کار را انجام دادند؛ برای مثال ما کار را به مؤسسه خطابه امیربیان در زاهدان آموزش دادیم و آن ها سه سال است که خودشان در زاهدان اجرا میکنند؛ یک سری دوستان در زابل اخیراً شروع کردهاند؛ دوستان خادمان یزد را آموزش دادیم که در یزد نزدیک دو یا سه سال است که فعالیت میکنند و در شهرهای دیگر نیز این فعالیت انجام شده است.
ما فعالیتهای پژوهشی هم داشتهایم که با توجه به اینکه کار بسیار زیاد خوش درخشید، در دفتر تبلیغات نیز خود حجت الاسلام والمسلمین روستاآزاد، معاون فرهنگی دفتر تصمیم بر حمایت از کار پژوهشی دوستان گرفتند و کتاب تبلیغ بالینی را سال ۹۵ در مؤسسه نسیم رضوان چاپ کردیم.
از سال ۸۹ کارهای جدی انجام شد تا به ثبت مؤسسه رسید؛ یعنی مؤسسه لحظهای و فی البداهه تشکیل نشد؛ با یک سابقه جدی آمد و با کسب مقام در جشنواره ها و چاپ کتاب به مؤسسه تخصصی تبدیل شد که ثبت ارشاد شده و مجوز کار در کل کشور را به صورت رسمی دارد.
شاید بگویند که چرا این بحثها گفته میشود، برای این است که برخی حس نکنند که این مؤسسه هیچ پایه و اساسی نداشته و بیدلیل به ذهنشان رسیده که یک مؤسسهای تشکیل دادهاند و اگر قرار است حمایتی شود، نگویند که سابقه ندارد.
سابقه مؤسسه حداقل ۹ سال است که با حاج آقای عفتی شروع کردهایم و دوستان دیگر هم در این قضیه بودند و ادامه دادند.
کتاب چاپ شد، بعد از چاپ کتاب، خود دفتر تبلیغات و مجموعه مرکز آموزشهای کاربردی حوزه درخواست کردند و ما سرفصل نوشتیم، این بابی برای سرفصلنویسی شد، سرفصل آموزشی و آموزش مبلغان حوزه علمیه قم در خصوص طرح تخصصی تبلیغ بالینی؛ روی این سرفصلها دوستان شش ماه کار کردند، با کارشناسان مرکز آموزش مهارتی و به لطف خدا این سرفصلها نوشته شد که از اینجا مقدمه و زمزمه تأسیس مؤسسه سلامت معنوی آغاز شد؛ یعنی ما دیدیم که این کار مؤسسه قبلی ما یک کار عمومی است؛ هم در بیمارستان، هم در مترو و جاهای مختلف انجام میشود و دوستان به این نتیجه رسیدند که کار را به صورت تخصصی فقط در بیمارستان انجام دهند.
لذا همان دوستان آمدند و با توجه به تقاضاهایی که شده بود و برنامههای آموزشی که قرار بود اجرا کنیم، از جمله سرفصلهای مرکز آموزش کاربردی، تصمیم گرفتند که مؤسسه سلامت معنوی را تأسیس کنند و اینجا بود که هسته اولیه مؤسسه شکل گرفت.
- تعریف سه حوزه آموزش، پژوهش و تبلیغ در مؤسسه سلامت معنوی
فعالیت مؤسسه نیز روی سلامت معنوی دینی بسته شد؛ لذا آمدیم و در گام اول حوزههای مختلف آموزش، پژوهش و بحث تبلیغ را در نظر گرفتیم و سه حوزه را برای مؤسسه تعریف کردیم و در بحث پژوهش نگاهمان فقط سراغ بیمارستان نرفت.
به عنوان مثال عرض میکنم که بحث تجربه نزدیک مرگ که در رابطه با این تجربه، فیلم مستند غربی ساخته شده و همین طور یک مستند ایرانی نیز ساخته شده است؛ اما نگاه حوزوی در اینها نیست؛ ما در جلسهای که با حاج آقای نبوی، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه داشتیم، این را هم عرض کردیم که سلامت معنوی یکی از حوزههایش همین مستندها مانند تجربه نزدیک مرگ، یا کسانی که شفا پیدا کردهاند می باشد؛ فرد مریض بوده؛ سند داریم که در کما بوده و توسل پیدا کرده و شفا پیدا کرده است؛ این مسأله قابلیت مستندسازی و ارائه به جامعه را دارد تا فضای معنوی جامعه را بالا ببرد، در عین حال به حاج آقای نبوی عرض کردم که ما باید نگاه حوزوی و دینی بر این مستندها حاکم کنیم.
ما کسی را داریم که در مشهد در کما بود، سندهایش هم همه موجود است، مادر اهل تسنن بوده؛ سرپرستار آی سی یو میگوید که کار بچه شما تمام است، شب قدر است، تو که اهل تسنن هستی، امام رضا(ع) را هم به عنوان یک آدم خوب قبول داری، برو توسلی بکن، این کار بچه شما تمام است و از لحاظ ما دیگر مرده است.
سرپرستار میگفت ما این مادر را شب قدر فرستادیم و در آنجا تا صبح ناله میزند، صبح که برگشت، دیدیم که بچه برگشت؛ گفتیم که آنجا چکار کردی؟ بچه از کما در آمد! اینها سندهایش موجود است؛ سرپرستار میگفت که همین را بیایید و یک مستند بسازید؛ با مادر گفتوگو کنید که چکار کرد؟ من هستم و سندهایی در بیمارستان هست که در کما بوده است و از کما در آمده است؛ این فضایی که میتواند این افراد را به امام رضا(ع) سوق دهد و آنها را نسبت به محبت امام رضا(ع) آگاه کند.
متأسفانه در برخی بیمارستانها خود پرستارها هم وظیفه شرعی خود را نمیدانند؛ لذا لازم است کتاب هایی در مورد برخی احکام مبتلابه، چاپ شده و در اختیار پزشکان و پرستاران قرار بگیرد تا واقف به احکام شرعی باشند.
حیطه های آموزشی، پژوهشی و بحث تبلیغ در سلامت معنوی جامعه را شروع کردهایم که امیدواریم با یاری خداوند بتوانیم ادامه دهیم و مورد حمایت قرار بگیریم.
حوزه ـ فعالیت مؤسسه را با همکاری چه نهادهایی آغاز کردید؟
(حجت الاسلام مهدوی یگانه) در بحث آموزشی در یک سال اخیر فعالیتهای خوبی انجام شده است؛ توافقی را با مرکز آموزشی کاربردی مهارتی داشتیم، این کار انجام شد، سرفصلها نوشته شد و از طریق مرکز آموزش کاربردی به صورت مهارتی برنامه تربیت مربی را هم برای دوستانمان برگزار کردیم.
یک فعالیت دیگری که داشتیم، توافقی با مرکز آموزش کاربردی دفتر تبلیغات اسلامی است؛ با این مرکز هم دو سرفصل مصوب داریم؛ بناست همین مهرماه ما آموزشی را برای مبلغان قم و شهرستان سراسر کشور داشته باشیم؛ از طریق ظرفیت نمایندگیهای دفتر تبلیغات از سراسر کشور بتوانیم این آموزشهای خودمان و سرفصلهایی که داشتیم را برای مبلغان در سراسر کشور آموزش دهیم که بتوانند از ظرفیت دفتر تبلیغات استفاده کنند.
یک کار دیگر هم که در بحث آموزشی داشتیم، آموزش خود کارکنان است؛ یعنی دوستانی که در بیمارستانها هستند، در کنار عیادت از بیماران، از کارکنان هم غفلت نکردیم و یک سری کلاسهای آموزشی و کارگاههای آموزشی برای کارکنان بیمارستان داشتیم؛ از احکام احتضار ویژه کارکنان آی سی یو و سی سی یو گرفته تا اخلاق پزشکی، اخلاق حرفهای، اخلاق پرستاری و مدیریت استرس و هیجانات بیمار.
یکی از کارهایی که کارکنان بیمارستان می توانند انجام دهند در بحث مدیریت هیجانات و استرسهای بیماران است.
ما از معاونت تبلیغ حوزه هم تشکر می کنیم که مجوز کشوری و مکانی را به ما دادند؛ امیدواریم دفاتر مراجع و نهادهای مختلف نیز کمک کنند تا بتوانیم کارهای جدید و بسیار مهم تری انجام دهیم.
بحث اهمیت کار بسیار بالاست، به عنوان مثال عرض می کنم شما داخل بیمارستان میروید، میبینید که بچهای سرطان گرفته است؛ مادر انواع و اقسام دکترها را رفته و توسلها را انجام داده است اما بچه خوب نشده است؛ فضای این مادر را تصور کنید که چه بحرانی از لحاظ اعتقادات، مسائل مذهبی و تفکرات برایش پیش آمده است، بحران دارد؛ اینجا به شدت نیاز است که این خانم تحت حمایت مسائل مذهبی قرار بگیرد و ذهن و روحش آرام شود؛ تصور کنید که این خانم اگر این بحران را بتواند پشت سر بگذارد، بعدها چقدر میتواند مستحکم شود و اگر این خانم نتواند این بحران را پشت سر بگذارد چقدر آسیب میخورد؛ و اینجا نقش سلامت معنوی این خانم به عنوان مادر که همراه بیمار است مشخص می شود.
بخش سرطان کودکان بخش خیلی عجیبی است، حضور در این بخش کار هر کسی نیست، ما واقعاً دوستانمان را بیهوده نمیفرستیم، فضای سنگینی است؛ انسان وقتی میرود و بچههای کوچکی را میبیند که یک سال و دو سال و سه سال سرطان گرفتهاند و بعضی از اینها وضعیت حالی بسیار بدی دارند؛ نمیداند چه بگوید؛ حال وضعیت مادری که پای این تخت نشسته است تصور کنید چقدر بحرانی است.
تصور کنید که چقدر نیاز است بحران این خانم و امثال این فرد مدیریت شود که اگر این مدیریت صورت بگیرد، بعدها تأثیرگذار خواهد بود؛ نکته این است! این که اصلاً نباید بگذاریم که این افراد دچار بحران شوند که نیاز به مدیریت داشته باشند؛ ما باید سلامت معنوی جامعه را مهیا کنیم تا افراد در هنگام بروز حوادث و سختی ها و زیان ها بیشتر به سمت خداوند سوق پیدا کنند نه اینکه این موارد باعث شود که از خدا دور شوند.
در این عرصه وظیفه سنگینی به عهده حوزه است که این اتفاقات جدی را صحیح مدیریت کند؛ حال ما از بیمارستان شروع کردهایم، در حالی که باید سلامت معنوی را به وسعت جامعه گسترده تر کنیم؛ به عنوان مثال بحث تصادفات را نگاه کنید، چقدر تصادف داریم، مرگ و میرهایی که در تصادفها انجام میشود و به فرد شوک وارد میشود، همه اینها را باید بتوانیم مدیریت کنیم.
این فضایی است که اگر مدیریت نشود، به جای اینکه باعث برگشت افراد به سمت خداوند باشد، موجب بدترشدن میشود و اگر اعتقادات افراد دچار ضعف و بحران شود، مسیر را گم خواهند کرد و افراد را از دست خواهیم داد.
دوستان بعد از چند سال عیادت به این نتیجه رسیدند که از ادعیه و روایات بتوانیم در این قضیه بهره کافی و وافی را ببریم؛ چون کمتر به آن توجه شده بود.
یکی از دعاها، دعای پانزدهم صحیفه سجادیه است، دعایی که بسیار زیباست و حکمت و علت بلاها و بیماریها را بیان میکند و ما این را بعینه چهار سال است پیوسته در بیمارستان کودکان و مادران بیماران سرطانی تجربه میکنیم.
متن دعای پانزدهم صحیفه سجادیه به این شرح است:
(۱) اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِی، وَ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بیمِنْ عِلَّةٍ فِی جَسَدِی (۲) فَمَا أَدْرِی، یا إِلَهِی، ای الْحَالَینِ أَحَقُّ بِالشُّکرِ لَک، وَای الْوَقْتَینِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَک (۳) أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیبَاتِ رِزْقِک، وَ نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِک وَ فَضْلِک، وَ قَوَّیتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِک (۴) أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا، تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَی ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَ تَطْهِیراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیئَاتِ، وَ تَنْبِیهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْکیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ (۵) وَ فِی خِلَالِ ذَلِک مَا کتَبَ لِی الْکاتِبَانِ مِنْ زَکی الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکرَ فِیهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَکلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالًا مِنْک عَلَی، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِیعِک إِلَی. (۶) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَی مَا رَضِیتَ لِی، وَ یسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی، وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِی حَلَاوَةَ الْعَافِیةِ، وَ أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِک، وَ مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِک، وَ خَلَاصِی مِنْ کرْبِی إِلَی رَوْحِک، وَ سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَی فَرَجِک (۷) إِنَّک الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْکرِیمُ، «ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکرامِ».
(۱) بارخدایا، تو را سپاس بر نعمت تندرستی بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم و سپاس تو را بر آن بیماری که در جسمم پدید آوردهای. (۲) ای خدای من نمیدانم که کدامیک از این دو حال برای شکر به درگاهت سزاوارتر است و کدامیک از این دو وقت حمد تو را شایستهتر؟ (۳) آیا زمان سلامت که روزیهای پاکیزهات را بر من گوارا ساختهای و به سبب آن برای به دست آوردن رضایت و نعمتهایت به من نشاط بخشیدهای، و به سبب آن تندرستی به من نیرو داده تا به طاعتت توفیق یابم، (۴) یا به هنگام بیماری که مرا به آن پاک میسازی، و نعمتهایی که به من تحفه دادهای، تا گناهانی را که از آن گرانبار شدهام تخفیف دهی و مرا از سیئاتی که در آن فرو رفتهام پاک نمایی و آگاهیام دهی که پلیدی گناه را به توبه از دل بشویم، و با یادآوری نعمت قدیم، گناه بزرگم را از پروندهام محو نمایم (۵) و در خلال این بیماری از جمله تحفهها که به من عنایت میکنی این است که فرشتگان به حساب من اعمال پاکیزهای نوشتهاند که فکر آن به خاطری نگذشته و بر زبانی نرفته و هیچیک از اعضا در انجامش رنجی نبرده، بلکه این همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده. (۶) بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه را برایم پسندیدهای در نظرم محبوب ساز و تحمل آنچه را بر من وارد نمودهای آسان ساز و مرا از آلودگی اعمال گذشته پاک کن و شرّ اعمال گذشتهام را از من بزدای و از لذّت عافیت کامیابم فرما، و گوارایی تندرستی را به من بچشان و لطفی کن که از بستر این مرض به سوی عفو و بخشایش تو راه خلاص یابم، و از این زمینگیری به گذشت تو انتقال یافته و از این اندوه و گرفتاری به راحت تو خلاص یابم، و از این دشواری به فَرَج و گشایش تو سلامت یابم (۷) که همانا تو بیاستحقاقِ ما احسان روا میداری و نعمت بیدریغ نثار میکنی، و بخشندهای کریمی که عطایت را پایانی نیست، و دارای جلال و اکرامی.
در حد چند دقیقهای که با آن مادر گفتوگویی داشته باشیم، از بیان و کلام امام سجاد استفاده میکنیم؛ این کلام آنچنان دلنشین است که تأثیر بسیار زیادی را بر روح و روان و اعتقادات مادر میگذارد؛ ما از این دعا استفاده میکنیم که بسیار پر کاربرد است.
- ضرورت انجام فعالیت های پژوهشی با رنگ و بوی دینی و اسلامی
نمونه این کارها را بسیار میشود انجام داد و لازمه آن فعالیت های پژوهشی با رنگ و بوی دینی و اسلامی است و کمک می کند بتوانیم جامعه را به سمت سلامت معنوی هدایت کنیم.
با آستان قدس هماهنگ کردیم و بستههای متبرکی مثل مهر و تسبیح از آستان گرفتیم تا وقتی بیمارستان میرویم یک بسته متبرکی داده شود؛ حالا مهری که باید نماز بخوانیم، تسبیح که ذکری بگوید؛ در دنیا هم ثابت شده که نقش دین در درمان بیماریها مؤثر است و بهبود مریضی را سرعت می بخشد.
مشخص است دین، دعا و حضور روحانی در بالین بیمار تأثیر دارد و کمک میکند که بیمار زودتر بهبود پیدا کند، این مسأله ای است که در دانشگاهها و مجامع غربی ثابت شده است، این امر نشان می دهد فضا مهیا شده و باید کار خود را به خوبی انجام دهیم.
در بحث متبرکات از قبیل تسبیح، مهر و هدایای متبرک آستان قدس زحمت کشیدند و بسته هایی تقدیم کردند و استفاده شد؛ رایزنی هم با آستان مقدس حضرت معصومه(س) خواهیم داشت که امیدواریم هم پای کار بیایند و بستههای متبرکی به ما بدهند، این کار فضای معنوی ایجاد میکند و بیمار میتواند با توجه به این مسائل ایمانش را از دست ندهد و مریضی او هم سریع تر بهبود پیدا کند.
دفتر تبلیغات هم انصافاً در چاپ کتاب و موارد مختلف حمایت بسیار خوبی داشتند و اخیراً هم یک توافق را با مرکز آموزش کاربردی دفتر داشتیم که از حمایت های مرکز آموزش کاربردی برای آموزش مبلغان سراسر کشور استفاده کنیم.
حوزه ـ آموزش مبلغان در چند مرحله صورت می گیرد؟
(حجت الاسلام عفتی) در حال حاضر با بخش آموزشهای کاربردی دفتر تبلیغات که وظیفه آموزشهای کاربردی به طلاب را دارد قرارداد بستهایم، قرار است که کار را شروع کنیم و در دو مرحله مقدماتی حدود ۳۵ ساعت و تکمیلی بین ۵۰ تا ۸۰ ساعت، به طلاب آموزش دهیم.
اولویت ما در بحث آموزشی سلامت معنوی، آموزش طلاب سطوح بالاتر است، چون باید مشاوره بدهند و پاسخگو باشند و طبیعتاً طلاب سطح سه به بالا میتوانند در این زمینه موفق ظاهر شوند، چون از لحاظ علمی باید قوی باشند.
ما به تربیت طلاب مبلغ در بحث سلامت معنوی بسیار نیاز داریم؛ در عرصه بین الملل نیز می توانیم در کشورهایی مانند عراق، لبنان، افغانستان و پاکستان که شیعه هستند نیز این طرح را اجرایی کنیم و در نظر داریم طلاب حوزه نجف، لبنان و افغانستان را آموزش دهیم.
در عرصه بین الملل فضایی خوبی برای اجرای این طرح وجود دارد، این طرح می تواند چهره واقعی شیعه را به جهانیان نشان دهد؛ اگر ما وارد عرصه بینالملل شویم و در بحث تبلیغ بالینی بیمارستانها سرمایه گذاری و فعالیت داشته باشیم، این کار چهره رحمانی اسلام را نشان خواهد داد.
- جهانی شدن چهره رحمانی و زیبای اسلام با تبلیغ بالینی و سلامت معنوی در عرصه بینالملل
تبلیغ بالینی و سلامت معنوی در عرصه بینالملل، چهره رحمانی و زیبای اسلام را نشان خواهد داد و از مراجع عظام و حوزه های علمیه خواستاریم که از ما حمایت کنند.
اگر حوزه کمک کند که ما در عرصه بینالملل کار را شروع کنیم، به شدت چهره اسلام زیبا خواهد شد.
من یک خاطره از خودم بگویم، ما به مشهد رفتیم، بیمارستان کودکان؛ خودم درگیر کارهای اجرایی بودم و کمتر میرسیدم که به ملاقات بروم، دوستان میرفتند و من کارها را پیگیری میکردم؛ یک بار گفتم که خوب است من خودم هم بروم برای ملاقات؛ رفتم سراغ کودکی که عمل جراحی کرده بود و فارسی هم متوجه نمیشد، گفتم که برای کجایی؟ فهمیدیم که برای کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس است که برای زیارت آمده و این جا مریض شده است و عمل جراحی کردهاند و میخواهد برگردد؛ این وقتی فهمید که ما بالای سرش آمدهایم و عیادت کردهایم، نمیدانید که چقدر برای آنها لذتبخش بود، هم برای کودک و هم خانواده؛ معمولاً هدیه هم میدادیم، پدر کودک اینقدر لذت برد، اینها وقتی به کشور خود برگردند این فضا را انتقال میدهند و میگویند که در بیمارستان ایران، روحانیان به ملاقات ما آمدند و این حرکت بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
عرصه بینالملل بسیار در ترویج چهره رحمانی کمک میکند، ما در این عرصهها خیلی کاری نکرده ایم و همین موجب شده دشمنان به ویژه داعش چهره خشنی از اسلام به جهانیان نشان دهند، حالا اگر بخواهیم کاری کنیم بسیار سخت است؛ کار قفل میشود؛ لذا اگر مراجع و بزرگواران حوزه حمایت کنند، حرکت در عرصه بینالملل شروع شود، فکر میکنم حرکت بی نظیر و عجیبی خواهد شد و نه تنها چهره رحمانی اسلام بلکه چهره واقعی و زیبای حوزه شیعه و روحانیت شیعه نیز جهانی می شود.
وقتی روحانیت مسیحی از این روش نهایت استفاده را در آفریقا و کل قارهها میکند، ما نیز این ظرفیت را داریم اما از این روش استفاده نمیکنیم؛ محتوا غنی است، متأسفانه از روشهای تبلیغی قوی کمتر استفاده میکنیم؛ روشهای موفق و تجربه شده.
حدود ۱۰ سال است که تبلیغ بالینی را انجام میدهیم و روش خیلی موفقی بوده است ولی متأسفانه دفتر مستقلی نداریم و با حمایت های معاونت تبلیغ حوزه، مکانی در بخش سفیران هدایت مجتمع شهید صدوقی در اختیار ما قرار داده شده است که امیدواریم با مساعدت های دوستان بتوانیم دفتر مستقلی را راه اندازی کنیم.
حوزه ـ هسته اولیه مؤسسه با چه تعدادی تشکیل شده است؟
(حجت الاسلام مهدوی یگانه) شش نفر از دوستانی که کار تخصصی در این زمینه کردهاند هسته اولیه را تشکیل دادند و در حال حاضر مؤسسه سلامت معنوی بیش از ۶۰ نیرو و مبلغ دارد که در این ۹ سال آموزش دیده و فعالیت داشته اند.
برخی از نیروها در شهرستان ها فعالیت می کنند و ظرفیت گسترده تر کردن افراد در مؤسسه را داریم.
فعالیت در این عرصه نیازمند هزینه است؛ بخشی از کار را می شود به کمک مبلغان جهادی انجام داد ولی طبیعتا همه کار را نمی شود با این مدل پیش برد، چون هزینه ایاب و ذهاب برای مبلغان، هزینه های جانبی مؤسسه و برخی هزینههای دیگر ضروری و نیازمند پشتیبانی است، طبیعتاً این عرصه یک سرمایهگذاری بلندمدت می خواهد به دلیل این که طرح اجرایی می شود اما نتیجه موفق و نهایی چندین سال بعد خود را نشان میدهد و اثر معنوی می گذارد.
برای کارهای فرهنگی سرمایهگذاری بلندمدت لازم است و در کوتاه مدت جواب نمیدهد.
در حال حاضر ما در قضایای سلامت معنوی و تبلیغ بالینی کتابهای متعدد را در دست چاپ داریم، گفتهایم که دوستان جهادی بنویسند و چاپ کنیم، اما دوستان جهادی میآیند و مینویسند اما چاپ آن باز هزینه دارد، البته برخی نهادها مثل معاونت تبلیغ و دفتر تبلیغات حمایت میکنند و قول حمایت دادند، اما حمایتها باید جدیتر باشد، تا بشود کارها را بهتر جلو برد و بتوانیم در عرصه بینالملل نیز وارد شویم تا کار ابتر نماند و به اهداف خود برسیم.
حوزه ـ غیر از دفتر تبلیغات و معاونت تبلیغ با دفتر مراجع و جای خاص دیگری رایزنی کردهاید؟
(حجت الاسلام عفتی) کارهای سطحی انجام شده است ولی به شکل قوی هنوز نه؛ گفتیم که ابتدا اطلاعرسانی خوبی از طریق خبرگزاری حوزه و افق حوزه صورت گیرد، چون با دفاتر مراجع و حوزه ارتباط قوی دارند و منابع عامی هستند و افراد همه مراجعه میکنند و فضای مقبولی است، بعد در مرحله بعد که اطلاع رسانی خوبی صورت گرفت به رایزنی با نهادها و دفاتر مراجع بپردازیم. امیدواریم بتوانیم به موفقیت های خوبی دست پیدا کنیم.
حوزه ـ با تشکر از شما بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
گفت و گو از: محمدباقر محجوب
۳۱۳/۶۰