خبرگزاری حوزه / قرآن کریم همه ی جنبه های هدایتی انسان را مورد توجه قرار داده و تحت عناوین مختلف به بیان و ارئه ی راهکار برای دست یابی به سعادت پرداخته است.
حتی ممکن است این راهکار در قالب یک داستان در فضای به ظاهر متفاوت بیان شده باشد. یکی از شئونی که مبتلا به زندگی انسان ها علی الخصوص طلاب علوم دینی است امر تبلیغ می باشد.
قرآن کریم برای تأثیر گذاری این امر مهم در مخاطب و نحوه ارائه ی شکیل و منسجم آن به افراد، ضمن بیان روش مبلغان مطرح در این کتاب آسمانی، مطالب مهم و ارزشمندی را نیز به مبلغان گوشزد کرده است.
البته این مطلب را باید به خاطر داشته باشیم که تبلیغ لزوما به معنی ارائه ی سخنرانی به نحو رسمی و در یک جمع نظامند نیست؛ بلکه می تواند مصادیق فراوانی را شامل شود تا جایی که حتی ارائه ی مفاهیم دینی توسط والدین به فرزندان را نیز در بر می گیرد.
یکی از مضامینی که در قرآن کریم دراین باره می توان سرلوحه کار قرار داد، داستان مؤمن سوره یس است.
وی که از او با نام «حبیب نجار»یاد شده است بعد از این که متوجه طغیان و شورش علیه پیامبر زمان در مرکز شهر می شود با اینکه فردی عامی و ساده در جامعه است، خود را ملزم می داند که با عجله خود را در میان قوم خویش قرار داده و با اندرز و مؤعظه آنان را از افتادن در ورطه ی هلاکت و نابودی نجات دهد.
وی در آغاز با ادای کلمات محبت آمیز به انذار می پردازد و این نشان دهنده اهمیت مهرورزی نسبت به مخاطب برای دریافت پیام مبلغ است.
بعد در قالب چند جمله به هشدار قوم خود می پردازد. محتوای خیرخواهانه دعوت او خود راهکاری فرا روی مبلغان جامعه است ولی این نکته حائز اهمیت این است که ایشان بعد از دلسوزی فراوانی که برای هدایت قوم خویش ابراز می دارد و با اینکه بی هیچ چشمداشتی خود را از محل دوری به نیازمندان هدایت می رساند، به قتل رسانده می شود.
سخنان پر شور و هیجانانگیز او که با استدلالاتی قوی و نیرومند و نکاتی جالب و دلنشین همراه بود در آن قلبهای سیاه و سرهای پر از مکر و غرور نه تنها اثر مثبتی نگذاشت بلکه چنان آتش کینه و عداوت را در دل های آنان برافروخت که از جا برخاستند و با نهایت قساوت و بی رحمی او را به شهادت رساندند.
به روایتی او را سنگباران کردند و پیکرش را چنان آماج سنگها ساختند که بر زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به روایت دیگری او را زیر پاها چنان لگدمال کردند که روحش به آسمان پرواز کرد.
اما نکته جالب، بیانی است که خداوند بعد از این چنین شهادتی و بعد از خطاب «قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّة/ به او گفته شد وارد بهشت شو» (یس-۲۶) از وی نقل می کند.
«قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُون/ گفت ای کاش قوم من میدانستند» (یس-۲۶) در این جمله هنوز هم محبت عمیق نسبت به مخاطب جلوه گر است.
عبارت «ای کاش» در مواقع حسرت عمیق به کار می رود و همین طور کلمه «قوم من» نشان از محبت و عشق به مخلوقات الهی دارد.
او بعد از رسیدن به نعمات الهی و مشاهده جایگاه خود در بهشت نه تنها از عملی که مردم در حق او مرتکب شده بودند اظهار شکایت نمی کند؛ بلکه هنوز هم آرزوی هدایت آن ها را دارد.
این نمونه یک مبلغ دین و پیغام رسان الهی در میان مردم است که قرآن کریم ماجرای تبلیغ او را در ضمن بیان داستانی گنجانده است تا هر کس در هر زمان و مکانی که دغدغه ی هدایت سایرانسان ها را دارد، وی را الگوی خویش قرار داده و به او تأسی جوید.
آزاده ابراهیمی فخاری