چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۷
کتاب «تحلیل همانندناپذیری(اعجاز) قرآن در آموزه های قرآن و سنت» نقد شد

حوزه/ نشست نقد کتاب «تحلیل همانندناپذیری(اعجاز) قرآن در آموزه‌های قرآن و سنت» شامگاه سه شنبه با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و پژوهشگران در پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در ابتدای این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین فتح‌الله نجارزادگان، مؤلف کتاب و استاد دانشگاه تهران به ارائه توضیحاتی در مورد نوآوری‌ها و ویژگی‌های این کتاب پرداخت. در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی محمدی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن و حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد، دانشیار دانشگاه تهران به نقد این اثر پرداختند. 

 نجارزادگان مولف کتاب:

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان در این مراسم گفت: نوآوری‌هایی در این کتاب است که سابقه نداشته است؛ سعی کرده‌ام تعریف معجزه را براساس آیات قرآن، بازخوانی، بازنویسی و بازسازی کنم، زیرا تعریفی که متکلمان و مفسران ارائه کرده‌اند، باید کامل شود، لذا قیودی را حذف و قیودی را هم اضافه کرده‌ام؛ قید تحدی را حذف و قید اتمام حجت را افزودم.

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان با بیان اینکه من معجزه را تنها در خصوص انبیاء ندیده‌ام، بلکه در مورد اوصیاء هم ثابت کرده‌ام، گفت: نوآوری دیگر، بحث نیاز به معجزه است که برای جواب آن گفته‌ام چون ما نیاز به انبیاء و وحی داریم، به معجزه هم نیاز داریم؛ بعد کاوش کرده‌ام که چرا نیاز به انبیاء داریم که در این زمینه از راه انسان‌شناسی وارد شده و تلاش کرده‌ام ابعاد وجودی انسان را بررسی کنم. بنابراین حالا که ما نیازمند وحی هستیم، نیاز به یک سند داریم که سند صدق و کارت شناسایی برای آورنده وحی باشد تا سند صدق او باشد. 

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان تصریح کرد: در کتاب به شدت بر این مسئله تکیه شده که معجزه فقط سند صدق پیک نیست، بلکه انبیاء، الگو و مربی هستند و پیروی از این الگو نیازمند اطمینان قلبی است که اطمینان قلبی هم برای افراد مختلف، متفاوت است؛ برخی فرزانه و در حد یک خرد معنوی زندگی‌ می‌کنند، لذا اساساً نیازی به معجزه ندارند و کارنامه زندگی انبیاء برای پیرویشان کافی است، همانند سلمان و امام علی(ع) که شیدای پیامبر بودند و هرگز معجزه از ایشان نخواستند و همانند یک بسیجی در خدمت پیامبر(ص) بودند.

وی افزود: دسته دوم افراد متوسط هستند که به فرزانگی لازم نرسیده‌اند و سند لازم دارند و این سند همان معجزه است. انبیاء کارت شناسایی به نام معجزه دارند که قابل ابطال و کپی‌برداری و قابل تعلیم نیست. یعنی عصای موسی را محال است کسی ابطال کند، کپی‌برداری کند یا بتواند به کسی تعلیم دهد و همین وجوه سبب می‌شود تا معجزه از سحر و جادو متفاوت شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان ادامه داد: گروه سوم افرادی هستند که روحیه استکباری و نخوت به آنان اجازه نمی‌دهد که این سند را بپذیرند، لذا آن را کهانت و سحر و جادو می‌دانند و اگر خداوند این افراد را تحدی و تهدید کرده است، این تهدید عاقلانه است، زیرا تهدید نسبت به کسانی است که حقیقت را یافته‌اند، ولی نمی‌خواهند بپذیرند.

مؤلف این کتاب با بیان اینکه معجزه برای حصول اطمینان قلبی است تا انسان با تمام وجود در پیشگاه انبیاء تسلیم شود و به سعادت ابدی برسد، تصریح کرد: نوآوری دیگر این کتاب، استناد به کلام خدا در مورد ابعاد اعجاز قرآن است. سیوطی ۳۵ وجه برای اعجاز برشمرده است، ولی بنده سراغ قرآن رفتم و پرسیده‌ام که قرآن از چه جهت معجزه و همانندناپذیر است؟ از چه جهت سند صدق پیامبر(ص) است و وقتی تحقیق کردم، به این نتیجه رسیدم که قرآن فرموده من معجزه‌ام چون در من اختلافی نیست و آورنده من فردی امی است. من این دو وجه را کاویده و به مناقشات و شبهات در این دو مورد پاسخ داده‌ام. سپس سراغ فصاحت و بلاغت رفته و گفته‌ام از خود قرآن استفاده نمی‌شود که از لحاظ فصاحت و بلاغت معجزه است، مگر با سه دلیل و در ادامه هم سراغ سایر ابعاد اعجاز مانند علمی و غیب گویی و ... رفته‌ام.

وی با اشاره به روایتی از امام هادی(ع) مبنی بر اینکه قرآن در مواعظ و حکمت معجزه است، افزود: نوآوری دیگر، پاسخگویی به یک شبهه است؛ زیرا بهانه‌جویان می‌گویند آنچه دستاورد شخصی به نام پیامبر است، محصول نبوغ ذاتی ایشان است و نه محصول آسمان؛ بنده نقد جانانه‌ای بر این نظر نوشته و به نظرم خصم را به کلی خلع سلاح کرده‌ام.

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان با بیان اینکه من برای چرایی تحدی قرآن به ترتیب به کل، یک و ده سوره پاسخ جدیدی برخلاف علمای گذشته ارائه کرده‌ام، ادامه داد: در اینجا گفته‌ام که تحدی با قرآن قاعده و قانون دارد و نمی‌شود کسی از راه نرسیده بخواهد به تحدی دست بزند؛ اینکه بگویند خدایی نیست و خدا بازنشسته است، پس پیامبری لازم نیست، دلیل عقلی لازم دارد و البته اینها ربطی به تحدی ندارد؛ پس در تحدی سراغ کسانی می‌رویم که قبول دارند که ما نیاز به وحی و پیامبر داریم، ولی این کتاب را وحیانی نمی‌دانند، لذا ایستگاه تحدی از اینجا شروع می‌شود. برخی می‌گویند قرآن دارای تناقض است که پاسخ این شبهه هم از طریق خود قرآن و بدون تحدی بیان شده است. 

وی با بیان اینکه در تحدی کسی حق سرقت ندارد، اضافه کرد: فرد مدعی تحدی باید بدون سرقت از خود قرآن، دلیل بیاورد، ولی همه کسانی که تاکنون در مورد قرآن تحدی کرده‌اند، از آهنگ و ساختار و محتوای قرآن سرقت کرده‌اند که در عرف رقابت، به آن مثل‌آوری گفته نمی‌شود، بلکه تقلید عاجزانه است.

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان در پایان مباحث خود گفت: همچنین در این کتاب، معیارهای چهارگانه تحدی یعنی هدایتگری، نظم نو و محتوای بدیع، نظام‌مندی و اثرگذاری مورد بحث قرار گرفته است.

محمد علی محمدی ناقد:

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی محمدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن در مقام ناقد این اثر با ذکر این مطلب که رویکرد قرآنی و روایی و استفاده بجا از آیات و روایات و اشراف ایشان از نقاط قوت این متن است، گفت: همچنین اغلاط نوشتاری در آن بر خلاف خیلی از آثار، بسیار نادر است.

وی با بیان اینکه نقطه قوت سوم این اثر، انصاف علمی نگارنده است که بروز و ظهور کاملی داشته است، اظهار کرد: نقطه قوت دیگر، استحکام متن و اتقان است که در تراز یک متن علمی و دانشگاهی نوشته شده است؛ همچنین نقطه قوت دیگر اثر این است که سعی کرده‌اند روش‌های پاسخگویی را تبیین کنند، به جای اینکه به همه شبهات پاسخ دهند؛ یعنی اصول راهبردی پاسخ را بیان کرده است.

این ناقد، افزود: ایشان همچنین در بیان شبهات این مطلب را ذکر کرده‌اند که این شبهات مانند تناقض در صدر اسلام هم مطرح بوده است؛ قید این مسئله سبب می شود تا هیمنه شبهه از بین برود.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی با بیان اینکه استاد سعی کرده است که به مباحث تکراری نپردازد یا خیلی کم پرداخته شده است، اضافه کرد: همچنین آزادندیشی مؤلف از دیگر نقاط قوت است؛ یعنی اگر در جایی خلاف نظر مشهور مطلبی داشته‌اند، بیان کرده‌اند. مثلاً در اعجاز بیانی، وی آن را جزء اولویت‌های اعجاز نمی‌آورد.

وی  با اشاره به برخی سؤالات در مورد این اثر بیان کرد: فرموده‌اند که اصطلاح معجزه اول بار از سوی امام صادق(ص) به کار رفته، در حالی که امام سجاد(ع) هم این اصطلاح را در بحث جنگ تبوک به کار برده‌ و فرموده‌اند: «هذا هو معجزة لمحمد(ص)» لذا جای این سؤال وجود دارد که چرا به امام سجاد نسبت نداده‌اند؟.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گفت: سؤال دیگر در مورد این است که ایشان در صفحه ۱۴ در بیان تفاوت معجزه با خوارق عادات، آورده‌اند که در معجزه باید مخاطب حاضر باشد، ولی این سؤال وجود دارد که آیا این با جریان عصای موسی هماهنگ است؟ زیرا وقتی معجزه به موسی داده شد، کسی در نزد او نبود و موسی در کوه طور تنها بود.

این ناقد،  با بیان اینکه ایشان یکی از شروط معجزه را قابل تعلیم و تعلم نبودن آورده‌اند، اظهار کرد: آیا می‌توانیم از قرآن این موضوع ا استخراج کنیم؟ ممکن است کسی بگوید برخی خوارق عادات و انباء غیبی است که پیامبری از پیامبر دیگر آموخته و تعلیم و تلم شکل گرفته؛ مثلاً موسی از خضر تعلیماتی فراگرفت و قرآن تأکید دارد  که این حقایق الهی و انباء غیبی است.

وی افزود: یکی از نوآوری‌های ایشان حکمت نیاز به معجزات با تحلیل نیاز به وحی است؛ یعنی ما چون نیازمند وحی هستیم، لذا به معجزه هم نیاز داریم، ولی ممکن است کسی بگوید نسبت این دو تساوی نیست؛ معجزه آخرین کاری که می‌کند، اثبات صدق نبی است، بنابراین در اینجا جای توضیح بیشتر لازم است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی با ذکر این مطلب که میان محتوای رسالت و معجزات تفاوت وجود دارد، تصریح کرد: معجزه حضرت صالح آوردن ناقه بود، ولی محتوای رسالت ایشان، دعوت به عبادت خداوند است؛ همچنین در صفحه ۴۳ هم ملاحظه‌ای وجود دارد؛ زیرا بین انتظار از دین و معجزه نسبت تساوی وجود ندارد؛ به دیگر سخن، انتظار از معجزه در بعد ادعا درست است؛ مثلاً از عصای موسی انتظار توضیح در مورد توحید وجود ندارد و عضای موسی فقط حقانیت او را ثابت می‌کند.

وی اظهار کرد: ایشان گفته‌اند چرا گاهی بر کل، ده و یا یک سوره تحدی دارد و پاسخ داده‌اند که چون مخاطبان تفاوت دارند؛ یعنی کسی مدعی بوده قرآن کامل می‌آورد یا ده سوره، لذا قرآن هم به این مسئله اشاره کرده؛ حرف بنده این است که این پاسخ خوبی است، ولی باید مستندات آن هم بیان شود، مثلاً در مورد ده سوره، در آیات قبل و بعد آیه تحدی، دلیلی بیان نشده است.

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن با اشاره به بحث از هم گسیختگی ظاهر آیات در این کتاب اضافه کرد: وی هرم توحیدی را درباره تفاوت در محتوای آیات بیان کرده‌اند؛ این هرم توحیدی خوب است، ولی آیا می‌تواند پاسخگو هم باشد؟ معتقدم هرم توحیدی نمی‌تواند راز ناهماهنگی را اثبات کند و پاسخ به اهداف سوره برای پاسخ گویاتر است. 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی با اشاره به بحث مؤلف در مورد نظریه صرفه با بیان اینکه ایشان در بحث صرفه، آن را از ضعیف‌ترین وجوه اعجاز می‌دانند، افزود: معقتدم که این بحث امروزه هم طرفداران پر و پا قرصی مانند آیت‌الله یعقوب جعفری، نویسنده تفسیر کوثر دارد؛ روح تبیین اخیر صرفه این است که تاکنون کسی مثل قرآن را نتوانسته و نخواهد توانست بیاورد و آنچه می‌تواند این مدعا را برهانی کند، اراده الهی است؛ به عبارت ساده‌تر مثلاً در مورد معجزه موسی نمی‌توانیم بگوییم اندازه و چوب عصا چه بوده؟ بلکه اراده خدا، ملاک است؛ اراده خدا بر این مسئله تعلق گرفت که عصا، مار شود و اگر خدا می‌خواست عصا شیر شود، می‌شد؛ در مورد قرآن هم همینطور است؛ کلمات قرآن، خوب و عالی است، ولی چیزی که تضمین‌کننده تحدی است، صرفه یعنی اراده الهی است.

وی در خاتمه گفت: پیشنهاد بنده این است که اگر خواستند این کتاب را بازچاپ کنند، خوب است برخی اشکالات کوچک املایی را اصلاح کنند؛ مثلاً اشعاری که از حافظ بیان شده است، دارای اشکالاتی است، همچنین نیازمند ساده‌سازی روشی هم هست.

علی راد، ناقد دوم:

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد، دانشیار دانشگاه پردیس فارابی به عنوان ناقد دوم گفت: رویکرد استدلالی مولف در ورود و خروج مباحث بسیار عالمانه است و علمی و برهانی بحث کرده است. همچنین دارای قلم علمی و خالی از حشو و زوائد است؛ مطالب سریع و لخت بیان شده، در حالی که در برخی آثار، کلیات ابوالبقاء بیان می‌شود.

وی با بیان اینکه تواضع و فروتنی در قلم ایشان وجود دارد؛ چرا که حتی نوآوری‌های کتاب را تیتر نکرده است، افزود: دغدغه‌مندی مؤلف در این کتاب، نشان از غیرت قرآنی در وجود محقق است؛ ما در برخی آثار بیش از مطلب، حضور خود نویسنده را در اثر می‌بینیم، ولی در این کتاب، ایشان از روی تفنن و تعلیم و تعلم قلم نزده‌اند، بلکه دغدغه جدی داشته‌اند.

حجت‌الاسلام والمسلمین راد با بیان اینکه نقد این کار دشوار است، تصریح کرد: من تلاش کرده‌ام ذهنم را در نقد این اثر فراتر از الهیات شیعی ببرم، لذا تصور کرده‌ام که این نقد نه در قم و پردیس فارابی، بلکه در مرکز و گفتمان دیگری فارغ از الهیات شیعه در حال نقد است.

وی با بیان اینکه من برای پرهیز از همدلی‌های ناخواسته که در نقد رخ می‌دهد، به ارزیابی و خوانش متن پرداخته‌ام، افزود: سؤال من این است که این اثر چه میزان در ذهن یک فرد غیرمسلمان کارآمد است، البته اگر گفته شود برای غیرمسلمین نوشته نشده، نقد من بر باد است.

این ناقد با بیان اینکه ایشان نگاه بین‌المللی دارند، تصریح کرد: انتظار دارم که در چاپ و ویراست بعدی تغییراتی با این نگاه بیان شود تا یک خواننده غیرمسلمان بتواند از آن بهره برده و اقناع شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین راد با اشاره به عنوان کتاب اظهار کرد: در اولین مواجهه با کتاب این مسئله به ذهن می‌آید که تمرکز کتاب باید بر همانندناپذیری باشد، ولی ساختار و محتوا در برخی موارد ناسازگار با این عنوان است.

وی اضافه کرد: مولف در عنوان «آموزه‌های قرآن و سنت» را آورده‌اند که لازم بود به جای سنت، حدیث به کار می‌رفت، زیرا عنوان خیلی کلان شده است، ضن اینکه اگر بحث از سنت است، تنها نباید روایات شیعی بیان می‌شد و باید به روایات اهل سنت هم استناد می‌کردند.

دانشیار دانشگاه تهران افزود: بهتر بود ساختار کتاب به دو بخش قرآن و سنت تقسیم و برای سنت هم نقش‌آفرینی جدی تمهید می‌شد؛ یکی از مناقشات جدی در این کتاب این است که در شکل فعلی، استفاده از سنت خیلی کمرنگ است؛ یعنی در عنوان پررنگ است، ولی در محتوا کمتر سراغ سنت رفته‌اند.

وی با بیان اینکه خلط روشی در این کتاب رخ داده است، بیان کرد: ایشان آموزه‌ها را به سطح گزاره‌ها تقلیل داده‌اند، در حالی که آموزه، برآیند گزاره‌های همسو و هم‌مضمون در یک مسئله است، لذا تک تک آیات و روایات، آموزه نیستند. همچنین ایشان آموزه‌ها را تعریف نکرده و مفاهیم لاغر هستند که لازم بود برای این هم تمهیداتی شود.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بهتر بود از الگوهای رایج در نظریه‌پردازی‌های قرآنی در ترتیب و توالی مباحث استفاده می‌کردند، افزود: گاهی مشاهده می‌شود که لب مطالب کتاب به بخش انتهایی کتاب منتقل شده است.

راد تصریح کرد: این کتاب همچنین پایان باز زیادی دارد و معلوم نیست دستاورد این پژوهش چیست؛ بهتر بود که نویسنده نتیجه کار را با صراحت بیان می‌کردند، زیرا پژوهش‌های پایان باز پژوهش‌های خاصی هستند.

این ناقد ادامه داد: برخی مباحث مطرح شده با مفهوم معجزه به معنای عام ارتباط بیشتری دارد، در حالی که هدف اصلی این کتاب، بررسی معجزه بودن قرآن است، لذا در مباحثی مانند حکمتِ نیاز به معجزات بهتر بود با معجزه بودن خود قرآن، تطبیق می‌شد.

وی اظهار کرد: نویسنده واقعاً اشراف به قرآن دارد و در تمامی صفحات، به چندین آیه استناد کرده است، ولی با نگاه فرا الهیاتی، این سؤال و شبهه در ذهن ایجاد می‌شود که چگونه قبل از اثبات معجزه بودن قرآن، می‌توانیم از قرآن به عنوان دلیل و شاهد بر اعجاز استفاده کنیم؛ ایشان در یکجا متفتن این بحث شده‌، ولی مسئله را حل نکرده‌ است. البته این سؤال پاسخ دارد، ولی ممکن است مناقشِ کمبریجی آن را مغالطه روشی بداند.

این محقق با بیان اینکه البته ما این دور را در بحث سنت هم داریم، چون وقتی می‌گوییم چرا سنت، حجت است؛ گفته می‌شود چون امام صادق(ع) فرموده‌اند، افزود: لذا لازم است که به این بحث به صورت جدی در کتاب پرداخته شود، زیرا اگر این مسئله اثبات نشود، جایگاه کتاب از پژوهش استدلالی اقناعی به ترویجی تنزل خواهد یافت.

حجت‌الاسلام والمسلمین راد تصریح کرد: ایشان با همین برهان گفته شده از احادیث اسلامی هم نمی‌توانند استفاده کنند، زیرا احادیث هم همدلانه است و اعجاز را پذیرفته‌ است، ولی مناقش غیرمسلمان می گوید که من چرا باید حرف امام صادق(ع) را بپذیرم.

وی با بیان اینکه باید روشن شود مخاطب این کتاب کیست؟ اظهار کرد: قطعاً این اثر برای قرآن‌پژوه مسلمان و متعهد به نظریات مشهور نوشته شده است و حتی وارد جریان نفی اعجاز لفظی کهن و معاصر هم نشده است؛ این اثر به دلیل الهیاتی و ایدئولوژیک بودن، مخاطب غیرمسلمان ندارد و برای مخاطب مسلمان هم لازم است که جایگاه این اثر روشن شود. 

حجت‌الاسلام والمسلمین راد با بیان اینکه رویکرد استاد بیشتر روی نکات تا نظریاتشان تمرکز داشته، لذا نتوانسته‌اند آن را با رویکرد نظریه‌پردازانه بنویسند، افزود: ایشان بسیار وامدار آیت‌الله علامه مصباح یزدی هستند، ولی با کمال ادب حاشیه‌هایی هم دارند. همچنین روش ایشان در تحلیل آیات و روایات قابل خدشه است و تنها به تحلیل خطی و لغوی عمل کرده و به لایه‌های عمیق عصر نزول ورود نیافته‌اند که البته محصول سبک حوزه نجف است که در ۹۹ درصد حوزویان دیده می‌شود.

این ناقد با ذکر این مطلب که نوآوری‌های ایشان زیاد است، یادآورشد: البته باید گفت که این نوآوری ها تحلیل لازم را ندارد. از این رو باید نویسنده اثبات کند که حرف جدیدی را که زده، هرگز قبل از او بیان نشده است. بنابراین در نوآوری نیازمند پیشینه‌کاوی و بازنگری مخصوصاً در مورد آراء قرآن‌پژوهان سنی هستیم.

راد همچنین با نقد رویکرد مؤلف به نظریه صرفه تصریح کرد: یکی از نظریات کارآمد در دوره معاصر همین مسئله صرفه است؛ جالب اینکه استاد مؤلف با اینکه این نظریه را متروک و ضعیف می‌دانند، ولی باز در آخر کتاب بر همین مسئله تاکید دارند که قرآن چون علم الهی است، کسی یارای آوردن همانند آن را ندارد.

دفاع مولف:

در بخش پایانی این نشست که فرصت اندکی باقی مانده بود حجت‌الاسلام نجارزادگان به دفاع از برخی نقدها پرداخت و تصریح کرد: من کتاب را ناظر به ذهن مخالفان نوشته‌ام لذا در  مورد نبوغ ذاتی پیامبر که کاملا مسئله به روزی است بحث کرده‌ام. مخالفان همچنین به تناقضات در قرآن دامن می‌زنند که بنده خطوط راهبردی پاسخ به تناقضات را آورده ام و نقد نسبی هم روی کتاب الفرقان (که کشیش مسیحی آن را نوشته و بیش از ۷۰ سوره دارد؛ این کتاب کپی برداری و سرقت علمی از قرآن است) داشته‌ام.

وی در مورد صرفه افزود: اگر منظور از صرفه این است که عرب قبل از نزول قرآن، فصاحت و بلاغت در حد قرآن داشته ولی بعد از نزول خداوند این  توانایی را از او گرفته ما آن را قبول نداریم؛ آیت الله خویی در این باره فرموده که این برداشت از صرفه، باطل است زیرا، تحدی را به بیرون قرآن می‌برد که دلیلی برای اثبات آن نداریم. مراد ما از صرفه ناتوانی انسان در تحدی با قرآن است زیرا سرمنشا قرآن، علم الهی است.  

حجت‌الاسلام والمسلمین نجارزادگان اظهار کرد: در مورد ادعای نوآوری و اثبات آن، که آقای راد فرمودند باید یگویم بنده در عباراتم آورده‌ام تا جایی که من می دانم و دیده‌ام این نوآوری‌ها در کتب سابق وجود ندارد. 

مؤلف کتاب در مورد نقد ناقد مبنی بر اینکه چگونه از خود قرآن می‌توانیم برای اثبات اعجاز آن استفاده کنیم؟ اظهار کرد: معتقدم که امی بودن پیامبر(ص)، قوی‌ترین دلیل برای اعجاز قرآن است. زیرا یک فرد امی، کتابی آورده که محال است در آن محیط جاهلی، کتابی در این حد آورده شود.

وی با ذکر این مطلب که هیچ سندی وجود ندارد که پیامبر، کتابی خوانده یا مطلبی نوشته باشد، اظهارکرد: تنها سند این است که چون وی به سفر تجاری رفته‌اند، می‌توانسته‌اند اسم کالاهای تجارت شده را بنویسد. این کجا و کتابی که از ملک و ملکوت و غیب و آخرت و حقوق و اخلاق و ... خبر داده و بحث کرده کجا؟

مؤلف این کتاب تصریح کرد: نکته تکمیلی اینکه معجزه، اقناع عرفی است و نه اقناع عقلی؛ مثلاً مارشدن چوب از منظر عقل، محال مطلق نیست، ولی از جهت عرف، محال است، مگر اینکه چوب تنها در دست کسی مثل موسی باشد و خداوند با عرف، حجت را تمام کرده نه با عقل فلسفی. 

یادآور می‌شود، به علت ضیق وقت، نقدها در اختیار مؤلف قرار گرفت و مؤلف با بیان اینکه برای بسیاری از نقدها پاسخ دارم، تأکید کرد: برخی نقدها را می‌پذیرم و اگر ویراست دومی بود، لحاظ می‌کنم.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha