چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۲
گزارشی از یک روز متفاوت جشنواره فجر ۳۸

حوزه/ شاید این روز ها و پس از اتفاقات آبان ماه و شهادت حاج قاسم و سقوط هواپیمای اوکراینی خیلی ها از اهمیت رسانه و جنگ رسانه ای سخن می گفتند، مسئله ای که در فیلم «آبادان یازده ۶۰» تم اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، شاید این روز ها و پس از اتفاقات آبان ماه و شهادت حاج قاسم و سقوط هواپیمای اوکراینی خیلی ها از اهمیت رسانه و جنگ رسانه ای سخن می گفتند، مسئله ای که در فیلم «آبادان یازده ۶۰» تم اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد. این فیلم حول محور مقاومت بچه های رادیو ملی آبادان در بحبوحه حمله بعث عراق به آبادان و سقوط خرمشهر می گذرد، فیلمی تک لوکیشن که در ساختمان رادیو می گذرد، ساختمانی که به درستی به شخصیتی مقاوم در برابر دشمن تبدیل شده است.

قصه فیلم درباره یک گروه ۱۰ نفره از کارمندان رادیوست که سنگر رسانه را خالی نکردند و در بدترین شرایط روحیه رزمندگان و مردم شهر با اخبار و گزارشات حفظ می کنند.

فیلم قهرمان دارد، قهرمانانی که شعار زیادی نمی دهند و کنش گرا هستند، و هر کدامشان نماینده گروهی از مردم با علایق و سلایق مختلف‌اند که همدلی با خود می آورند، فیلم با توجه به این که در یک لوکیشن است اما به خوبی توانسته با خلق موقعیت‌های صحیح در بستر درام فیلمنامه اضطراب ناشی از جنگ را به مخاطب القاء کند.

تدوین حساب شده و میزانسن چیده شده در ساختمان رادیو همه و همه در خدمت قصه فیلم است و البته فیلم در بخش‌هایی از بازی برخی از بازیگران فرعی ضربه می خورد که در شاکله اصلی آن‌چنان اثرگذار نیست.

«روز صفر»؛ اثری که کاش بهتر بود

«روز صفر» را از این بابت که دست بر روی نمایش قهرمانی ملی که منجر به دستگیری عبدالمالک ریگی شده را می توان اثری ارزشمند دانست؛ چرا که این فیلم بار دیگر به سینمای ایران گوشزد می کند که این خطه پر از قهرمانانی است که اگر زاویه دوربین‌مان را از سمت تاریکی ها به روشنایی ها ببریم چه اتفاقات ارزنده ای بر پرده نقره ای خواهیم دید.

از قصه فیلم که فاصله بگیریم باید گفت که فیلم از لحاظ ساخت آن‌چنان که باید و شاید در پرداخت قصه قوی عمل نکرده و روایت آدم های خیر و شری را باز گو می کند که برای مخاطب به شخصیت تبدیل نمی شوند و در حد همان تیپ های معمولی که از یک نیروی امنیتی داریم باقی می ماند و گاهی در رابطه با شخصیت مأمور امنیتی با بازی امیر جدی یک گام رو به عقب هم می رود.

متأسفانه سینمای ایران به سبب دوری از قصه های استراتژیک تجربه های بارزی در این زمینه ندارد و فیلم خاصی نیز به یاد ندارم که توانسته باشد مأمور امنیتی ایرانی در خارج از کشور را درست پرداخت کند و این مسئله نیز می تواند به سبب عدم شناخت بافت شهرهای خارج از کشور و محدودیت های ساخت فیلم در خارج چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ حمایت های معنوی باشد.

شخصیت مأمور امینتی متأسفانه شخصیتش آن چنان که باید و شاید پرداخت نمی‌شود و باید گفت این فیلم در حرکات و رفتار برای مخاطب باور پذیر نمی شود و تلاش هایی که نویسنده انجام داده برای بازگو کردن گذشته مأمور امنیتی در کار ننشسته است، ساخته شدن نیروی امنیتی در این فیلم با کنش های صحیح صورت نمی گیرد و فیلمساز سعی کرده با دیالوگ هایی که باور پذیر نمی شود این فرد را به نوعی کار بلد نشان دهد.

همانقدر که فیلم در خلق مأمور امنیتی ضعیف عمل کرده در خلق شخصیت شر نسبتاً بهتر بوده و توانسته فضایی نسبتاً باور پذیر از اتمسفر محل زیست ریگی و آدم های تحت امرش را نشان دهد.

فیلم در بخش پایانی نمی تواند مخاطب را غافلگیر کند و عملاً مخاطبی را که منتظر نشسته تا با پایانی متفاوت از دستگیری عبدالمالک ریگی فراتر از آن چه از تلویزیون دیده را دست خالی از سالن به بیرون می فرستد، صحنه ای که تدوین بد مضاف بر علتش شده است.

شاید دلیل ضعیف ساخته شدن فیلم روز صفر را سفارشی بودن کار دانست؛ چرا که موضوعی از جنس قصه این فیلم نیاز به زیست با آدم هایی از این جنس و نفس کشیدن در فضای آدم هایی از این جنس دارد که در تیم سازنده فیلم روز صفر به ندرت مشاهده می شود، مسئله که در تنگه ابوقریب نیز شاهدش بودیم.

 «ابر بارانش گرفته» اثری متوسط درباره مرگ و زندگی

«ابر بارنش گرفته» و فیلم های مشابه به این فیلم که سعی دارند ساختاری متفاوت را خلق کنند، عمدتاً از قصه ضربه می‌خورند و این فیلم هم جدا از آن قاعده نیست، فیلم داستان پرستاری است که از بیمارانی در آستانه مرگ نظیر بیماران مرگ مغزی مراقبت می‌کند، در این فیلم پرستاری را می‌بینیم که قدرت پایان دادن زندگی افراد دم مرگ و جلوگیری از مرگ افراد ضربه مغزی از طریق صحبت با خانواده‌شان را دارد.

به نظر می آید که کارگردان در خلق شخصیت زن قصه به دنبال نمایش این مسئله است که جوان موتور سوار که حامل نا امیدی است باید بمیرد و پیرمردی که امید به نهنگ صورتی و به نوعی امید به آینده دارد باید زنده بماند، فیلم آن قدر کم گوست که باید شخصیت های فیلم که شخصیت های درونی دارند و به دنبال کشف و شهود هستند را ما نیز کشف کنیم و این مسئله در میانه ریتم کند فیلم مخاطب خاص خود را می طلبد.

اصولاً چنین فیلم هایی و رفتن سراغ ساخت آن‌ها معمولا با مضمون هایی عمیق و به ظاهر فلسفی همراه است و شاید به ظاهر فیلمنامه ای آسان دارند اما نگارش چنین فیلمنامه امری سخت و دشوار است و فیلم‌ها عمدتاً از چنین منظری ضربه می‌خورند.

رسانه ها به دنبال حاشیه سازی

نشست خبری فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» نیز به عنوان آخرین فیلم روز سوم سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با حضور مهرداد خوشبخت به عنوان کارگردان و نویسنده، حسن کلامی، تهیه کننده، بازیگران و سایر عوامل و با اجرای فرزاد حسنی در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

در ابتدای این نشست خوشبخت کارگردان اثر، در پاسخ به سؤالی در رابطه با انطباق قصه فیلم با واقیعت گفت: بخش های مختلف این فیلم به واقعیت نزدیک بود و این مسئله از لوکیشن کار گرفته تا اسامی برخی شخصیت ها از دل واقعیت بیرون آمده است و بخش هایی از فیلم نظیر پایان آن قصه‌هایی بود که خودمان قرار دادیم.

وی در پاسخ به سؤالی در رابطه با تیم بازیگری و این مسئله که بازیگران این فیلم چهره نیستند، خاطرنشان کرد: مسئله‌ای که در انتخاب بازیگر برای ما مهم بود مسئله واقع‌گرایی شخصیت ها بود و در این میان سعی کردیم بازیگرانی را انتخاب کنیم که نیاز به گریم زیادی نداشته باشند.

خوشبخت در پاسخ به سؤالی دیگر پیرامون منابع تحقیقی فیلم به کتاب «فرکانس یازده۶۰» اشاره کرد و گفت: ما در این فیلم ۱۰ نوع آدم متفاوت داریم و این مسئله که ۱۰ نفر در رادیو در کنار رشادت های دیگر رزمندگان به دفاع از خاک وطن می پردازند یک همدلی ایجاد می کند که به آن نیاز داریم.

این کارگردان سینما با بیان این که این فیلم به اهمیت رسانه و تأثیر آن می‌پردازد و از اهالی رسانه تقاضای حمایت از فیلم را دارم، اظهارداشت: ما اگر به گذشته برگردیم می‌توانیم آینده را بسازیم و این فیلم به ما یادآوری می‌کند که در بحرانی‌ترین شرایط، رسانه می‌تواند نقش نجات دهنده را ایفا کند.

خوشبخت در پاسخ به سؤالی پیرامون لهجه بازیگران فیلم به تأثیر حضور جهانگیر میرشکاری برای آموزش لهجه اشاره کرد و اظهار داشت: از رسانه ها تقاضا دارم که با توجه به این که سازمان هنری اوج از این فیلم حمایت کرده به دنبال حاشیه سازی برای آن نباشید و بیشتر به جنبه های حمایتی از آن بپردازید.

در بخش دیگری از این نشست، کیوان امجدیان، ساخت فیلمی نظیر «آبادان یازده ۶۰» را کنار فیلم‌هایی با پروداکشن خاص در حوزه دفاع مقدس مهم و ضروری دانست و افزود: این فیلم را یکی از بهترین فیلم های جشنواره می دانم چرا که همه چیز در آن به قاعده بود.

این منتقد سینما در ادامه تصریح کرد: فیلم «آبادان یازده ۶۰» به دنبال قهرمان بازی نبود و حس حبس در لوکیشن ساختمان رادیو به خوبی در آمده است.

در بخش دیگری از این نشست، حسن کلامی، تهیه‌کننده فیلم درباره انتخاب این داستان برای ساخت یک فیلم اظهار داشت: ماجرای قصه را دوست داشتم چرا که مقاومت مردم را نشان می داد؛ مسئله ای که شاید کمتر به آن توجه شده و ما همیشه از کسانی که در خط مقدم بوده اند یاد کرده ایم و به پشت جبهه کمتر پرداخته ایم.

وی با بیان این که ما در این فیلم به دنبال نشان دادن فداکاری رزمندگان پشت جبهه ها بوده ایم خاطرنشان کرد: قاعدتاً بازیگران چهره می تواند به دیده شدن فیلم کمک کند اما ما به دلیل محدودیت مالی به سراغ این مسئله نرفتیم.

محدودیت در دسترسی به آرشیو

سهراب خسروی در پاسخ به سؤال فرزاد حسنی پیرامون تدوین کار اظهار داشت: تدوین کار به سبب محدودیت دسترسی به آرشیوها کار سختی بود و یک گروه ۵۰ نفره روی گردآوری آرشیوها کارکردند و عقیده داشتم که بخش مستند می تواند به جریان فیلم و بیان واقعیت های آن کمک کند.

محمود دهقانی، طراح چهره پردازی فیلم نیز با بیان این که از روز نخست کار تصمیم گرفتیم در گریم نقش‌ها را به مستند نزدیک کنیم و از گریم در حد ضرورت استفاده کنیم، اظهار داشت: برای نزدیک شدن به طراحی ها چه در چهره و چه در لباس بیش از هزار عکس از آن دوران را بررسی و مستندات آن دوران را دیدیم.

ناقد و گزارشگر: محمدرضا پورصفار

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha