به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، از خلاصه داستان فیلم «روز بلوا» می شود فهمید که این فیلمنامه چه میزان به سریال بهروز شعیبی در تلویزیون (پرده نشین) شباهت دارد، با این تفاوت که مفاسد اقتصادی در این فیلم یک پایش سیستم و حکومت است.
«روز بلوا» دوست دارد جسور و افشاگرانه باشد، اما نیست، از سیستم هیچ چیز نمی بینیم جز یک مأمور منفعلی که انگار هیچ چیز دستش نیست و به عماد(روحانی فیلم) مهلت می دهد که برای جلوگیری از ریختن آبرویش برود و قضیه را روشن کند.
همه چیز فیلم در سطح باقی مانده از شخصیت ها گرفته تا بازی بازیگران، فیلم اخلاقی هم نیست، اگر بلوا را تغییرات درونیِ عماد، شخصیت محوری فیلم، بدانیم.
فیلم یک روحانی دارد که در ورطه تهمت و افترا افتاده، پایین شهر می نشسته اما حالا به مال و منصب رسیده است اما همچنان حرف هایش عدالتخواهانه است، روحانی فیلم نتوانسته شخصیتی شود که شعیبی دنبالش بوده، نه می بینیم که چگونه به اشرافیت رسیده و نه می فهمیم که چرا اینقدر بلاهت داشته که تمام اطرافیانش حتی برادرش و زنش در حال دزدی و غارت بیت المال بوده و او ذره ای شک نکرده و نفهمیده و حتی آن جا که لباسش را در می آورد تا یک تنه مقابل بی عدالتی بایستد هم با عماد همراه نمی شویم.
فیلم می خواهد شخصیت روحانی را تبرئه کند و او را معصوم نشان دهد که بدون اطلاع از اتفاقات اطرافش اسیر مادی گرایی و طمع افرادش شده که نمی تواند، چرا که تکلیف فیلم با شخصیتش مشخص نیست، یک جا آنقدر عدالت خواه و زرنگ است و یک جا پر از بلاهت.
صحنه حضور عماد زیر پل و چای ریختن یکی از کارتن خواب ها برای او و یا عیادت عماد از استادش در حوزه و صحنه هایی نظیر آن هیچ کدام نمی تواند به پیشبرد قصه کمکی کند و صرفاً به صحنه هایی کارت پستالی برای فضاسازی تبدیل می شود که مخاطب را از همراهی با فیلم باز می دارند.
صحبت از فیلمنامه شد و باید گفت که فیلمنامه در روز بلوا مهمترین ضربه را به کار زده است و عدم ترسیم درست رابطه های علت معلولی و عدم شخصیت پردازی بازیگران فرعی از مهمترین مشکلات فیلمنامه است، هکر جوان فیلم شبیه به تمام هکرهای سینما ایران است و در برخی مواقع هم پایین تر و دم دستی تر. و کارهایی را در کوتاه ترین زمان ها می کند که شاید از عهده خود پلیس هم بر نمی آید.
کارگردانی بهروز شعیبی در روز بلوا در حد و اندازه نام شعیبی است، بعضی صحنه ها خوب است و بعضی ها نه.
«روز بلوا» را می توان فیلمی با یک موضوع خوب نه یک فیلمنامه خوب دانست چرا که همانطور که گفته شد نه قهرمانش که روحانی جوان است و عدالت خواه باورپذیر است و نه پدرزنش که ضد قهرمان است.
متأسفانه سینما همچون دیگر موضوعات در این سال ها وقتی به سراغ روحانیت رفته با نگاهی آسیب شناسانه به این مسئله نگاه کرده است، در حالی که بخش زیادی از جامعه هنوز که هنوز است منتظر تماشای قصه زندگی بسیاری از بزرگان دین بر پرده نقره ای هستند، اتفاقی که چند سال پیش با پخش مستند «حدیث سرو» پیرامون زندگی آیت الله بهجت افتاد و استقبال مردم نشان داد که جامعه تا چه حد منتظر تماشای زندگی بزرگان دین و علمای اسلام است.
محمدرضاپورصفار
نظر شما