به گزارش خبرگزاری حوزه، ، فیلم های این دوره از جشنواره فجر نشان داد که سینمای ایران در حال حاضر، گرایش مشهودی به ارایه پیام و تصویری توأم با عصبیت و خشم از زندگی و رفتار مردم دارد و قطعاً شرایط اقتصادی سال های اخیر در پدید آمدن چنین وضعیتی نقش موثری داشته است.
در این میان باید توجه داشت هر چند واقع گرایی یک اصل پذیرفته شده در وادی هنر به شمار می رود اما صرف بسنده کردن به این موضوع به گونه ای که به اغراق بینجامد، در بسیاری از موارد زمینه ساز موج نومیدی در بستر هنر هفتم می شود.
از سوی دیگر و به گفته برخی از جامعه شناسان، یکی از نکات قابل توجه در جشنواره فیلم فجر امسال، ناظر به کاهش ملموس اعتماد اجتماعی و نیز تشدید شکاف ها در جامعه بود که شاید بتوان فیلم "خروج" ابراهیم حاتمی کیا را سمبل و نماد بارز این نوع نگاه و رویکرد توصیف کرد.
البته این سخن لزوماً به معنای سیاه نمایی و تلخ اندیشی نیست، هر چند که اگر زاویه دید در این باره نیز مصلحانه و دلسوزانه نباشد، بیم اُفتادن در این ورطه نیز می رود، اما به هر حال سینما در عین این که نباید از اُمید بخشی به جامعه غافل باشد، نمی تواند چشمان خود را بر واقعیت ملموس زندگی مردم فروبندد.
در واقع در این جا مرز باریکی وجود دارد که رسالت سینمای ملی و انقلابی نیز در همین بخش خودش را نشان می دهد؛ به این معنی که در عین پرهیز از تلخ اندیشی و سیاه نمایی، مطالبات به حق مردم را بیان کرده و در این میان، هنرمند و فیلمساز به سان حلقه رابطی مورد اعتماد و خیراندیش میان مردم و مسئولان مطرح است.
با نگاهی موشکافانه و تحلیلی به فیلم های سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر در می یابیم که در هفت فیلم حداقل به یکی از آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد پرداخته شده بود. همچنین در چهار فیلم جشنواره به معضل حاشیه نشینی توجه شده و از عدم التفات مناسب و جدی مسئولان به این قضیه به شدت انتقاد شده، ضمن آن که به طور مشخص در دو فیلم نیز به مسایل و مشکلات کودکان کار پرداخته شده است.
با این حال آن چه قابل توجه است این که اکثریت فیلم های این دوره، آینده ای همراه با یأس و نومیدی را برای مخاطب خود متصور شده اند و این در حالی است که ما در عین برخی ناکامی ها، کامیابی های بسیاری هم داشته ایم که متاسفانه گویا نیمه پر لیوان از دید فیلمنامه نویسان و فیلمسازان و تهیه کنندگان سینمای ایران مغفول مانده است.
با این حال نمی توان منکر غلبه حاشیه بر متن و شدت یافتن برخی اعتراض ها و عصیان های اجتماعی به خصوص در میان قشر ضعیف و فرودست جامعه شد که حساسیت سینما در این خصوص البته باید با در نظر گرفتن اصل امیدبخشی به جامعه و ارایه راهکار عملی و منطقی باشد.
نکته حائز اهمیت دیگر این که اگر سینما را یک مثلث سه ضلعی شامل هنر، صنعت و رسانه بدانیم و برای هر کدام از این سه ضلع نگاه و رویکرد شفاف و منسجم در نظر بگیریم، قطعاً در این صورت دغدغه فیلمساز کاربلد سینمای ما می تواند منجر به تولید اثری پرمحتوا و در عین حال جذاب شود.
سید محمد مهدی موسوی