حجت الاسلام حکمت حکیمی فرد، کارشناس تاریخ اسلام و مدیر مدرسه علمیه امام صادق(ع) بیجار در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» ضمن تبریک ولادت امام حسن(ع)، گفت: یکی از کتب حدیثی متقدم شیعه، کتاب ارزشمند «مائةُ مَنْقَبَة مِنْ مَناقِب امیرالمؤمنین وَ الأئمّة مِنْ وُلْده مِن طَریقِ العامّة» معروف به کتاب «فضائل ابن شاذان» است. مؤلف کتاب «ابن شاذان قمی» خواهر زاده ابن قولویه قمی، صاحب کامل الزیارات از بزرگان شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری است و از مقدمهای که خود بر کتابش نوشته، چنین به دست میآید که بعضی از شیعیان از او درخواست کردند کتابی در فضائل و مناقب حضرت امیرالمؤمنین(ع) بنویسد و او نیز این کتاب را با استناد به منابع و محدثین اهل سنت به رشته تحریر درآورده است.
کارشناس تاریخ اسلام ادامه داد: در مجموع این کتاب، نه تنها از منابع مهم روایی شیعه بوده و بزرگانی چون ابن طاووس در الیقین، علامه مجلسی در بحارالانوار، بحرانی در غایة المرام و علامه امینی در الغدیر و... از آن نقل کردهاند؛ نزد اهل سنت نیز مورد توجه است و بزرگانی از اهل تسنن، مانند، خوارزمی در دو اثرش، مناقب و مقتل الحسین(ع)، ابوعبیدالله شافعی در کفایة الطالب، حمویی جوینی در فرائد السِمطین از آن نقل کردهاند.
چرا امام دوم «حسن» نامیده شد؟
وی افزود: در منقبت سوم و چهارم این کتاب، دو روایت از پیامبر(ص) نقل شده است، که در ضمن آن به ابعادی از عظمت وجودی امام حسن مجتبی(ع) نیز اشاره می شود. در منقبت سوم آمده «سُمِّیَ الْحَسَنُ حَسَناً لِأَنَّ بِإِحْسَانِ اللَّهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ اشْتُقَّ الْحُسَیْنُ مِنَ الْإِحْسَانِ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ اسْمَانِ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الْحُسَیْنُ تَصْغِیرُ الْحَسَنِ» حسن، حسن نامیده شد، چون با احسان خدا آسمانها و زمینها به پا ایستاده است و حسین از احسان مشتق شده است و علی و حسن دو اسم از اسمای خداوند است و حسین مصغّر حسن است.
حجت الاسلام حکیمی فرد اظهار کرد: در منقبت چهارم آمده «بِی أُنْذِرْتُمْ وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ اهْتَدَیْتُمْ وَ قَرَأَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِیتُمُ الْإِحْسَانَ وَ بِالْحُسَیْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشَبَّثُونَ أَلَا وَ إِنَّ الْحُسَیْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ مَنْ عَانَدَهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ»(مأة منقبة/ ص۲۲- ۲۳) به وسیله من مورد انذار و هشدار واقع شدید و با علی بن ابی طالب هدایت یافتید و آنگاه آیه: «إنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَاد» را تلاوت فرموده و در ادامه گفتند: با حسن، احسان داده شدید و با حسین به سعادت میرسید و به وی متوسل میشوید، بدانید که حسین دری از درهای بهشت است؛ هر که با وی عناد ورزد خداوند باد بهشت را بر او حرام خواهد کرد.
نگاهی به مقام امام حسن مجتبی(ع)
مدیر مدرسه علمیه امام صادق(ع) بیجار افزود: در این دو روایت، که از غرر احادیث ماست، پیامبر خدا(ص)، وجود مبارک امام حسن(ع) را مرتبط با وصف الهی «احسان» معرفی میکنند، به این معنا که این اسم مبارک اولاً: از اسماءالله است. و چون اسماءالله قبل از اینکه لفظی باشند، عینی و حقیقیاند، لذا تجلی عینی اسم الهی «احسان»، وجود مبارک امام حسن(ع) است.در روایت دیگری حضرت فرمود«فَسَمَّانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسَةِ أَسْمَاءٍ مِنْ أَسْمَائِهِ فَاللَّهُ الْمَحْمُودُ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ اللَّهُ الْعَلِیُّ وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ اللَّهُ فَاطِرٌ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ اللَّهُ الْإِحْسَانُ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ اللَّهُ الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ»(بحارالانوار/ ج۲۶/ ص۶).
وی اضافه کرد: ثانیاً: اسم الهی «احسان» تا بدانجا مُعظَم است که برپادارنده عالم هستی است: «بِإِحْسَانِ اللَّهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ». ثالثاً: اسماءالله، برای جریان و سریان در عالم و همچنین استفاضهی همه آفرینش از آنها، مَجرا و طریق افاضه دارند و مجرای افاضه احسان الله، حضرت امام حسن(علیهالسلام) است. هر چند همه ائمه اطهار علیهم السلام، چنین خصوصیتی دارند (وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ(زیارت جامعه کبیره)) اما تصریح پیامبر(صلی الله علیه و آله) به اینکه «احسانهای الهی به واسطه امام حسن(علیهالسلام) به شما میرسد»(بِالْحَسَنِ أُعْطِیتُمُ الْإِحْسَانَ) به این معناست که اصل جریان افاضه احسان الله، امام حسن(علیهالسلام) است، تا آنجا که حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) که مظهر اسم الهی «محسن» است، به بیان پیامبر(صلی الله علیه و آله): «اشْتُقَّ الْحُسَیْنُ مِنَ الْإِحْسَانِ... وَ الْحُسَیْنُ تَصْغِیرُ الْحَسَنِ».
مراتب معنایی احسان
حجت الاسلام حکیمی فرد با اشاره به معنای مراتب احسان گفت: احسان، لغةً مصدر باب افعال از ریشه «حسن» است و متناسب با موارد کاربرد در معنای اسم مصدری آن، مفهوم، زیبایی، خوبی، نیکی، شایستگی، مورد پسند و... را میرساند و دارای مشتقّاتی چون حَسَن، حَسَنَة، حَسَنَات، حُسْنی، محسن و اَحْسَن میباشد که در قرآن نیز فراوان آمده است(نک: لسانالعرب، ج۱۳، ص۱۱۴؛ مفردات، ص۱۱۹-۱۱۸؛ التحقیق، ج۲، ص۲۲۱- ۲۲۲). اما در اصطلاح، احسان، دارای مراتب معنایی است که از جمله آن احسان به معنای انجام دادن کار نیک یا نیکی به دیگران، که از مسائل اخلاقی است، می باشد.
کارشناس تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: دیگر مراتب احسان مقام مخصوصی از منازل سلوک می باشد، چنانکه رسول خدا(ص) فرمود
«الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ»(بحارالانوار/ ج۶۷/ ص۱۹۶)؛ احسان آن است که در عبادت به جایی برسی که گویا خدا را میبینی، اگر خدا را نمیبینی، بدانی که خدا تو را میبیند.
حضرت سیدالشهداء(ع) در اوایل دعای عرفه، از خداوند مقام احسان را طلب مینماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ». در مجموع از آیات و روایات بر میآید که وصف «محسن» بیانگر کمال و مقامی والا است و تنها به معنای کسی نیست که کار خود را نیکو انجام دهد، بلکه کسی است که از معرفت و یقین نیکویی به عنوان پشتوانه قلبی و اعتقادی اعمال نیک بهرهمند باشد؛ این معنا به خوبی از بررسی اوصاف قرآنی محسنین قابل استفاده است.
برخی از اوصاف قرآنی محسنان
مدیر مدرسه علمیه امام صادق(ع) بیجار با اشاره به بعضی اوصاف قرآنی محسنان گفت: از جمله آن حق مداری است. نه تنها در پذیرش حق استکبار نمیورزند، بلکه عاشقان آن هستند«... وَ أَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَی أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ... وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ»(مائده/ ۸۲- ۸۵)؛ همچنین هم به حق معتقد و عاملاند، و هم حقگو و ناشر الحقایقاند «وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ»(زمر/ ۳۳- ۳۴)
وی اظهار کرد: از دیگر اوصاف قرآنی محسنان این است آنها مجاهدان مخلصی اند که بهرهمند از هدایتها و از معیّت ویژه الهیاند:«وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(عنکبوت/ ۶۹). در احیای فرهنگ دین از هیچ ایثار و نثاری دریغ ندارند:«ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ... إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»(توبه/ ۱۲۰). در راه خدا اهل تقوا و صبرند: «إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»(یوسف/ ۹۰). با همه پایمردیها و استقامتها در راه خدا، پیوسته از گناهان خود اظهار عجز و شرمساری میکنند و از خداوند، آمرزش گناهان، ثبات قدم و نصرت بر کافران را میطلبند: «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ... وَ مَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(آلعمران/ ۱۴۶- ۱۴۹)
ایمان و یقین حقیقی
حجت الاسلام حکیمی فرد ادامه داد: از دیگر خصوصیات آنها این است نماز به پا میدارند، زکات میدهند و به آخرت یقین دارند: «تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ هُدًی وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»(لقمان/ ۲-۴).
کمی از شب را میخوابند و در سحرگاهان استغفار میکنند، مقداری از اموالشان را (غیر از حقوق واجب مالی) به نیازمندان میدهند:
«إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»(ذاریات/ ۱۶- ۱۹)
از زینتهای دنیا چشم می پوشند و رو به جانب آخرت دارند:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا»(احزاب/ ۲۸- ۲۹)
حتی در حال تنگ دستی نیز اهل انفاقند و خشم خویش را فرو می برند: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(آلعمران/ ۱۳۴)
اهل عفو و گذشتند: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(مائده/ ۱۳) از این رو است که از محبوبان ویژه خدا هستند: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(بقره/ ۱۹۵؛ آلعمران/ ۱۳۴ و ۱۴۸؛ مائده/ ۱۳ و ۹۳)
مدیر مدرسه علمیه امام صادق(ع) بیجار افزود: خدای متعال کرارا در شأن انبیاء و اولیاء خود فرموده است: هرکس اهل احسان باشد ما به او پاداش عظیم میدهیم و او را به مقام رفیع میرسانیم: «إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»(صافات/ ۸۰؛ ۱۰۵؛ ۱۱۰؛ ۱۲۱؛ ۱۳۱ و...)؛ این اصل کلی نشان می دهد که جزای خداوند و همچنین نیل به مقام احسان، مختص به انبیای عظام نیست.
کارشناس تاریخ اسلام عنوان کرد: از مجموع صفات مزبور، اجمالاً بر میآید که «محسن» تنها به معنای «نیکو به جا آورنده عمل» یا «نیکوکار» نیست، بلکه احسان، مقامی است که برای تحدید حدود و لوازم و آثار آن، تدبّر بیشتری لازم است.
ارزش واقعی انسان
حجت الاسلام حکیمی فرد گفت:امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه بیانی دارد که خود سید رضی- مؤلف نهج البلاغه- دربارهاش میگوید: «وَ هِیَ الکَلِمةُ الّتی لا تُصابُ لَها قیمةٌ، و لا توزَنُ بِها حِکمةٌ، و لا تُقرَنُ إلَیها کَلِمَةٌ». این بیان عبارت است از: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»(نهجالبلاغه/ حکمت۸۱)- تعبیر این روایت بسیار لطیف و زیباست، نفرموده که ارزش هر کس به معلومات یا صرفاً به عمل اوست بلکه فرمود: ارزش هر کس بستگی به احسان او یعنی مجموعه معرفت صحیح و عمل به آن دارد. قیمت هر انسانی به نیکویی و احسان اوست. «احسان» یعنی انجام دادن فعل حَسَن، مُحْسِن کسی است که هم حقّ را بداند و هم طبق دانسته خویش عمل کند، این مجموعه، مایه ارزش است و هر اندازه که انسان این راه را بهتر و بیشتر طی کند به مقصد نزدیکتر میشود؛ به همین دلیل در دعای روز یازدهم این ماه عزیز داریم: «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ...».
اقرار به امامت(ع)
مدیر مدرسه علمیه امام صادق(ع) بیجار اظهارداشت: امام صادق(ع) فرمود (عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام)، فَقَالَ رَجُلٌ فِی الْمَجْلِسِ: أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ! فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام): أَنْتُمْ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لَا یُخْرِجَکُمْ مِنْهَا! فَقَالُوا: جُعِلْنَا فِدَاکَ، نَحْنُ فِی الدُّنْیَا! فَقَالَ: أَ لَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِإِمَامَتِنَا؟ قَالُوا: نَعَمْ! فَقَالَ: هَذَا مَعْنَی الْجَنَّةِ الَّذِی مَنْ أَقَرَّ بِهِ کَانَ فِی الْجَنَّةِ فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لَا یَسْلُبَکُمْ(المحاسن/ ج۱/ ص۱۶۱)).
«راوی میگوید: در محضر امام صادق(ع) بودیم که مردی گفت: از خداوند آرزوی بهشت را دارم! امام فرمودند: شما در بهشت هستید، از خداوند بخواهید شما را از آن بیرون نکند! عدهای از حضار گفتند: فدایتان شویم، ما در دنیا هستیم! امام فرمودند: مگر شما به ولایت ما ایمان ندارید؟! گفتند: آری ایمان داریم! فرمودند: همین معنای بهشت است، هر کس به امامت و ولایت ما اقرار کند، در حقیقت در بهشت خواهد بود، لذا از خداوند بخواهید که آن را از شما نگیرد».
- سیره رسول اکرم(ص) در قرآن/ ج۸/ ص۵۳
- حماسه و عرفان/ ص۲۳۵