به گزارش خبرگزاری حوزه، در سال های اخیر به بهانه کاهش بودجه تلویزیون شاهد ساخت و پخش سریال های ضعیفی هستیم که حقیقتاً عنوان "سریال های آبکی" برازنده برخی از آن هاست، چه آن که در بسیاری از سکانس ها و قسمت های این قبیل آثار کم محتوا و کم عمق، چنان عمل شده که مخاطب احساس می کند کارگردان و عوامل سازنده، عملاً آب به آن بسته اند بلکه به این طریق محصول تولیدی شان در قد و قواره یک سریال تلویزیونی درآید و از آنتن پخش شود و گرنه کیست که نداند چه از حیث فرمی و چه از حیث محتوایی، این سریال ها به هیچ وجه مخاطب عام و خاص رسانه ملی را راضی نمی کند.
تداوم این وضعیت به ویژه در دوران پس از شیوع ویروس منحوس کرونا، در حالی است که به اذعان بسیاری از کارشناسان و دغدغه مندان در این عرصه، این گونه آثار کم محتوا و ضعیف باعث فراری دادن مخاطب از رسانه ملی و سوق یافتن او به سمت شبکه های ماهواره ای و یا محصولات شبکه نمایش خانگی می شود که می دانیم بسیاری از آثار عرضه شده در این بخش ها به لحاظ فرهنگی و اخلاقی، متناسب با خانواده مسلمان ایرانی نیست.
در این میان، بسیاری از کارشناسان دلیل اصلی عدم توجه مخاطبان به برنامه های تلویزیونی و به ویژه سریال های مناسبتی را عدم وجود خلاقیت و به روز شدن آثار تولید شده در سیما می دانند و معتقدند با گذشت هر سال، تولیدات تلویزیون روندی رو به زوال را در پیش گرفته و این مسأله برای رسانه ملی یک ضعف عمده به شمار می رود.
استفاده از بازیگران نه چندان کاربلد و نیز بهره گیری از سوژه های تاریخ مصرف گذشته که نسبتی با دغدغه های اصلی جامعه امروز ندارد، همچنین برخی شوخی های نامناسب و ایضاً کم توجهی و بی توجهی به سبک زندگی ایرانی-اسلامی از جمله مواردی است که در این سریال ها قابل مشاهده است، هر چند که البته برخی از آن ها نیز انصافاً شاخصه ها ومعیارهای ارزشمندی در بطن خود دارند، اما از حیث فرمی و بصری، فاقد جذابیت های سالم و مشروع برای جذب مخاطب می باشد.
اگر نیم نگاهی به سریال های فعلی که این شب ها از شبکه های اصلی در حال پخش است، بیندازیم متوجه می شویم که چرا بر اساس نظرسنجی های خود سازمان صدا و سیما، این قبیل آثار برخلاف دهه های هفتاد و هشتاد، چندان با اقبال مردم و نسل جدید روبرو نمی شوند.
البته کسی منکر این نیست که در روزگار کنونی، تنوع شبکه های اجتماعی و نیز وسعت شمول دایره انتخاب گسترده مخاطبان برای تماشای آثار به غیر از رسانه ملی از جمله دلایل این کاهش اقبال است، اما به هر حال نمی توان چشم بر کیفیت نازل بسیاری از سریال های این سال های تلویزیون نیز فروبست.
در این میان، هر چند سریال هایی از جنس"سرباز" ساخته هادی مقدم دوست به لحاظ محتوایی و مضمونی، ارزش های غیرقابل انکاری دارد، اما واقعیت آن است که مفاهیم موجود در این سریال به درستی دراماتیزه نشده، ضمن آن که کشدار شدن بیش از حد آن نیز باعث دلزدگی مخاطب شده است.
شبکه دوم سیما که در ماه های اخیر – حتی پیش از این که سر و کله کرونا پیدا شود- عملاً رکورددار پخش سریال های تکراری بوده، این شب ها بار دیگر یک سریال تکراری را در باکس شبانه خود قرار داده است.
سریال "رهایی" به کارگردانی مسعود تکاور، محصول سال ۹۳ همین شبکه است که در این سال ها البته چند بار دیگر از شبکه های مختلف بازپخش شده و اینک بار دیگر مخاطب مجبور است همین اثر را تماشا کند.
جالب این که این سریال پلیسی به تبع اقتضایش مملو از صحنه های خشن است که به نظر نمی رسد متناسب با حال و هوای شبکه ای باشد که همگان آن را به عنوان شبکه خانواده می شناسند.
همچنین شبکه اول سیما که از ابتدای امسال سه سریال طنز و کمدی "پایتخت ۶"، " نون خ ۲ " و " زیرخاکی" را پخش کرده، این شب ها سریال تلخ در ژانر ملودرام را به روی آنتن برده است.
سریال "پرگار" به کارگردانی شهرام شاه حسینی که البته به دلیل برخی حواشی، تا مدت ها اجازه پخش نداشت، اکنون که به روی آنتن رفته به جهت مضمون و محتوای تلخ و البته کندی و کشدار بودن قصه نتوانسته یک اثر موفق از منظر مخاطب عام باشد، چه آن که آمارهای ثبت شده در "تلوبیون" گواه همین مدعاست.
سید محمد مهدی موسوی