به گزارش خبرگزاری حوزه، در تقویم مناسبت های ایران، روز ۶ ذی القعدة به عنوان روز بزرگداشت امامزاده ارجمند و جلیل القدر، حضرت احمد بن موسی، ثبت شده است. در ادامه با بررسی ای اجمالی، به معرفی شخصیت ایشان و فرازهای مهم حیات شان می پردازیم.
نگاهی به نسب خانوادگی و ویژگی های شخصی حضرت احمدبن موسی(ع)
حضرت احمد، فرزند امام موسی کاظم(علیهما السلام) و مهم ترین لقبشان شاه چراغ است. ایشان از امامزادگان مشهور و مدفون در ایران شناخته می شود. در منابع تاریخی از مادر آن جناب با شهرت «ام احمد» یاد می شود.(۱)
درباره «ام احمد» نقل شده که امام کاظم(علیه السلام) علاقه فراوانی به او داشت و وقتی از مدینه به بغداد نزد هارون الرشید احضار شد، امانتهای امامت را به او سپرد و این خبر غیبی را به او داد که: «زمانی که کسی برای گرفتن امانت ها نزدت آمد بدان من از دنیا رفته ام و جانشین من است و امامی است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است». بعداز شهادت امام کاظم(ع) امام رضا(علیه السلام) نزد ام احمد آمد و امانت ها را طلب کرد. او از امام رضا(ع) موضوع شهادت امام کاظم(ع) را سؤال کرد و امام نیز ضمن مطلع کردنش از این واقعه ناگوار، خود را به عنوان امام جانشین معرفی نمود. این زن جلیل القدر ضمن تسلیم امانت ها، با امام رضا(ع) بیعت کرد.(۲)
احمد بن موسی، شخصیتی باعظمت و پرهیزکار و کریم النفس داشتند و به خاطر همین ویژگی ها، از میان بسیاری از خواهران و برادران شان بسیار مورد علاقه پدرشان امام کاظم(ع) بودند، به گونه ای که مزرعه خود را که «یسیره» نام داشت، به این فرزند بخشیدند. گفته می شود حضرت احمد بن موسی، هزار بنده را آزاد کردند.(۳) درباره علاقه امام کاظم(ع) به این فرزندشان، روایت ها و نقل های دیگری نیز ذکر شده(۴) که ما به خاطر رعایت اختصار از ذکر آنها چشم چوشی می کنیم.
در بررسی های گروهی از علمای انساب، برای حضرت احمد بن موسی، فرزندانی به نام های محمد، علی، عبدالله، داود(۵) و ابراهیم(۶) برشمرده اند.
وفاداری حضرت احمد بن موسی به امام رضا(ع)
می دانیم که پس از شهادت امام کاظم(علیه السّلام) متأسفانه بین برخی از شیعیان آن حضرت، با انگیزه هایی خاص، عقیده ای منکر امامت امام رضا(علیه السلام) پدید آمد که به «واقفیه» مشهور شدند. گرایش «واقفیه» به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام کاظم(ع) بر اعتقاد به امامت یا مهدویت آن حضرت باقی ماند. در مقابل «قطعیّه» رحلت امام کاظم(ع) را تأیید کرده و امامت امام رضا(ع) پذیرفت.(۷)
«قطعیّه» به اعتقاد ملل و نحل شناسانی چون شهرسانی، قطعیه همان شیعه «اثنی عشریه» است که به امامت ائمه پس از امام رضا(ع) تا امام دوازدهم اعتقاد دارند. در این بین درباره حضرت احمد بن موسی باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که در اثنای انتقال امامت از امام کاظم به امام رضا(علیهماالسلام) عده ای به گمان امامت احمد بن موسی، بر در منزل او جمع شدند، اما او صراحتا و نزد همگان اعلام کرد که خودش با امام رضا(ع) بیعت کرده و ایشان را به عنوان ولی خدا و جانشین پدرش می شناسد. این حادثه سبب شد که همه آن اشخاصی که گرد منزل احمد بن موسی جمع شده بودند، با امام رضا(ع) بیعت کنند و آن امام نیز در حق برادرشان حضرت احمد دعا کرد.(۸)
با همه این احوال در آثار برخی ملل و نحل نویسان، از فرقه ای به نام «احمدیه» که قائل به امامت احمدبن موسی بعداز شهادت امام کاظم(ع) بوده اند نام برده شده است.(۹)
حضرت احمد بن موسی و مهاجرت به ایران
حضرت احمد بن موسی با کاروانی پرتعداد که تا ۱۵ هزار نفر نیز در منابع تاریخی تخمین زده شده، به ایران آمد. درباره انگیزه های این سفر دو علت عمده ذکر شده است. برخی علت این سفر را خون خواهی امام رضا(علیه السلام) و جنگ با ایرانیان ذکر کرده اند.(۱۰) اما به نظر نمی رسد این احتمال صحیح باشد؛ چرا که در منابعی دیگر، ذکر شده که حضرت احمد بن موسی، حرکت شان را به سوی ایران، در زمان حیات امام رضا(ع) و برای دیدار با آن حضرت آغاز کردند و حتی برای این سفر از مأمون نیز اجازه گرفتند.(۱۱)
هر چه بود، وقتی که احمد بن موسی و همراهانش به نزدیکی شیراز رسیدند، «قتلغ خان»، حاکم عباسی شهر، در هشت فرسخی شهر خودش را به آنها رساند و از شهادت امام رضا(علیه السلام) مطلع شان کرد. این خبر تأثیر سوء بسیار عمیق و محسوسی بر روحیه کاروان همراهان احمد بن موسی گذاشت و باعث پراکندگی شان گشت. اما حضرت احمد، همراه با نزدیکان خود وارد شهر شد و در آنجا طی جنگی به شهادت رسید.(۱۲)
مخفی ماندن مزار حضرت احمد بن موسی برای چند قرن
تاریخ وفات یا شهادت احمد بن موسی در منابع تاریخی به سختی قابل یافتن است اما برخی نویسندگان معاصر تاریخ وفات را حدود ۲۰۳ قمری که همزمان با شهادت امام رضا(علیه السلام) است، ذکر نمودهاند.(۱۳)
مزار احمد بن موسی تا سالها، یعنی تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنچم مخفی بود و تا آن زمان گزارشی درباره آن وجود نداشته است(۱۴) و درباره زمان و چگونگی کشف شدن آن، گزارش های تاریخی متفاوتی وجود دارد. به گزارش «ریاض الانساب» و «بحر الانساب»، این مزار در قرن چهارم در زمان عضدالدوله دیلمی، یکی از امرای خاندان شیعه آل بویه در ایران، کشف شد. با این حال منابع دیگری از کشف شدن این مزار در قرن های هفتم و هشتم هـ ق خبر داده اند.(۱۵)
درباره اینکه چگونه انتساب این مزار به آن حضرت ثابت شده؟ گفته شده که پیکر مطهر او در قبر سالم بوده و از روی نگین انگشترش که منقوش به عبارت «العزّة لله احمد بن موسی» بوده، پی به هویتش برده شده است.(۱۶) در جمع بندی بین این دو نظر شاید بتوان گفت که ظاهرا این قبر یک در زمان عضدالدوله کشف شده اما بر اثر مرور زمان و وقوع حوادث احتمالی همچون زلزله، از دیده ها مخفی گشت و دوباره در قرن هفتم، آشکار گردید.
لقب شاه چراغ
درباره لقب شاه چراغ برای حضرت احمدبن موسی باید متذکر این نکته شد که در منابع قدیمی اثری از آن یافت نشده است و این کتب متأخر هستند که آن را به عنوان یکی از القاب ایشان برشمرده اند.(۱۷) یکی از معروف ترین داستان هایی که به عنوان وجه تسمیه این لقب، ذکر شده چنین است که، در زمان عضد الدوله – که این مدفن هنوز کشف نشده بود – پیرزنی در پایین تلی که بعدها مزار آن جناب در آنجا کشف شد خانه ای داشت و در هر شب جمعه، در یک سوم انتهایی شب، درخشش چراغی را بالای تل می دید. این حادثه آن قدر برای او تکرار شد تا اینکه با این گمان که شاید آنجا مزار یکی اولیای الهی باشد، به نزد عضدالدولة رفت و آنچه را دیده بود تعریف کرد. در ابتدا درباریان عضدالدولة به شرح آنچه پیرزن تعریف کرده بود وقعی ننهادند، اما موضوع برای خود عضدالدولة به قدری از جدیت درآمد که برای کشف اسرار آن، شب جمعه به سرای آن پیرزن درآمد و مترصد فرا رسیدن ثلث آخر شب شد. درست طبق گفته آن زن، شب که به اینجا رسید، درخشش آن نور نیز آغاز شد و عضدالدولة در شگفتی و حیرتی عمیق درآمد تا اینکه با همین حیرت به خواب رفت و در رؤیای صادقه ای سیدی جلیل القدر را ملاقات کرد که خود را احمدبن موسی معرفی کرد و از محل مدفن خود در بالای آن تل خبر داد.(۱۸)
بعدها اتابک ابوبکر، حاکم محلی منطقه فارس در همان قرن هفتم بنایی بلندتر از آنچه از قبل بر قبر ساخته شده بود بر آن افزود و سپس زنی نیکوکار به نام خاتون تاش در قرن هشتم گنبدی بزرگ برای آن بنا کرد و در جنب آن مدرسه ای ساخت.(۱۹)
پی نوشت:
(۴). برای مثال ن.ک: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، همان.
(۶). ن. ک: گنجینه آثار قم، فیض قمی، عباس، مهر استوار، قم، ۱۳۴۹ هـ ش، ج ۲، ص ۳۶۴ تا ۳۷۱.
(۹). فرق الشیعه، نوبختی، حسن بن موسی، دارالاضواء، بیروت ، ۱۴۰۴هـ ق، ص ۸۵.
(۱۱). شب های پیشاور، سلطان الواعظین محمد، دارالتهذیب، قم، ۱۳۹۵ هـ ش، ص ۲۲۹.
(۱۳). ریحانة الادب، مدرس تبریزی، محمدعلی، کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹ هـ ش، ج ۳، ص۱۶۹.
(۱۷). ن.ک: بحارالانوار، همان، ج ۴۸، ص ۳۰۸.
(۱۹). ن.ک: الکنی والالقاب، قمی، عباس، مکتبة الصدر، تهران، ۱۳۶۸ هـ ش، ج ۲، ص ۳۵۱ و ۳۵۲.