به گزارش خبرگزاری «حوزه» از شیراز، سال هاست مسئله ضرورت تحول در علوم انسانی از جانب عالمان و اندیشمندان اسلامی طرح شده است که در این میان مقام معظم رهبری بیش از دیگران ضرورت ورود حوزه های علمیه و دانشگاه ها به عرصه تولید علم و به خصوص تولید نرم افزارهای اداره جامعه اسلامی را مطرح کرده اند.
آنچه که خاستگاه طرح چنین مطالبه ای بوده از یک طرف جامعیت آموزه های اسلامی و ورود پیشوایان دینی به عرصه های مختلف علمی بوده که سبب شده خمیر مایه بسیاری از این علوم در آثار دینی قابل اصطیاد باشد و از سوی دیگر آفات و مضراتی است که علوم برگرفته شده از مبانی الحادی و غیرتوحیدی بر جوامع بشری و به خصوص جامعه اسلامی داشته است.
پس از انقلاب اسلامی ایران پژوهشگران و محققان علوم اسلامی در حوزه های علمیه با کنکاش در منابع دینی موفق شده اند در برخی از قلمروهای علوم انسانی مثل بسیاری از عناصر مربوط به نظام خانواده، علوم تربیتی، مدیریت اسلامی، روانشناسی و مشاوره و ... با استفاده از اصول اسلامی و البته استفاده از تجربه های روز به گزاره هایی جدید از همان علم برسند و تدوین جدیدی از آن علم را ارائه نمایند.
اخیرا مصاحبه ای از یکی از اساتید حوزه منتشر شده که ایشان اقتصاد اسلامی را از پایه نفی کرده و آن را انکار نموده است و شاهد آن را این قرار داده که «در قرآن و راویات راه حلی برای تورم ارائه نشده» و سپس نتیجه گرفته که «فرمول های اقتصادی را فقط و فقط باید در مکاتب اقتصادی دنیا جستوجو کرد»!
عجیب ترین سخن نقل شده از ایشان نیز این است که «اصلا اسلام نیامده است که علم بیاورد»!
به نظر می رسد ایشان در تحلیل و اظهار نظر خود به برخی امور توجه نداشته است چون ایشان علومی مثل طب و اقتصاد را از یک سنخ دانسته است در حالیکه بین طب و اقتصاد تفاوت زیادی وجود دارد چون طب از قبیل علوم تجربی است و بر پایه تجربه آزمایشگاهی بنا نهاده شده اما اقتصاد یا روانشناسی از قبیل علوم انسانی هستند که فلسفه های شناختی از انسان و جامعه بیشتر در شکل گیری آن نقش دارد.
آری؛ ممکن است گفته شود اسلام متکفل بیان علوم تجربی نیست بلکه آن را به تجربه بشری واگذار کرده است_اگر چه این سخن به این معنا نیست که در منابع دینی هیچ اثری از آموزه های مربوط به علوم تجربی نیست و نمی توان از منابع دینی برای تدوین آن علم کمک گرفت_ اما در قلمرو علوم انسانی نمی توان چنین ادعایی کرد چون علوم انسانی مستقیم یا غیرمستقیم با هدایت و سعادت جوامع انسانی ارتباط دارند.
علوم انسانی هر گاه بر پایه مبانی الحادی تولید شود جامعه را به سمت الحاد و دوری از معنویت می برد و هر گاه این علوم بر پایه مبانی توحیدی شکل بگیرند می توانند جامعه و آحاد آن را به سوی تعالی، کمال و معنویت سوق دهند .
نرم افزارهای اداره جامعه نیز علومی هستند که در سعادت بخشی جامعه نقش برجسته ای دارند لذا جای تعجب است از این استاد محترم که پیامبر را مرشد معنوی می داند که آمده تا ارزش های معنوی جامعه را بالا ببرد اما علم اقتصاد اسلامی که مبتنی بر اصول اقتصاد اسلامی است و نقش بسیار مهمی در معنویت بخشی به جامعه دارد را نفی و انکار می کند و آن را خارج از رسالت اسلام معرفی می کند. همان اقتصاد اسلامی که شهید صدر«ره» آن متفکر بزرگ جهان اسلام را بر آن داشت تا کتاب اقتصادنا را تألیف کند.
البته شاید مقصود ایشان این بوده که اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم هنوز تولید نشده و تا رسیدن به فرمول های عملیاتی آن فاصله داریم که در اینصورت هم عرض می کنیم اتفاقا در اینجا این اشکال از سوی جوانان حوزه و دانشگاه به شما وارد می شود که پس از عمری حضور در حوزه علمیه چرا قدمی در این راستا بر نداشته اید؟ اما چه کنیم که ظاهرا سخنان ایشان در نفی کامل قابلیت های منابع دینی از تدوین علوم انسانی است که باید تأسف خورد و بر وجود چنین دیدگاه های واپسگرایانه و منفعلانه و تنبل پرورانه در حوزه های علمیه گریست.
امروز حوزه و دانشگاه در راستای رسیدن به وحدت واقعی می بایست به پارادایم مشترکی از تدوین علوم انسانی جدید مبتنی بر نظریات اصیل اسلامی برسند و با تشکیل کار گروه های مشترک در صدد رفع نیازهای علمی نظام اسلامی در تولید علوم اداره جامعه دینی برسند و الا علوم انسانی با ماهیت سکولار جامعه اسلامی را به سمت انحطاط فرهنگی و معرفتی خواهد برد.
محمد استوار میمندی
نظر شما