به گزارش خبرگزاری حوزه، پنجمین گعده علمی فقه سیاسی، دوشنبه ۱۹ آبان، با حضور طلابِ دانش آموخته و فعال در حوزه فقه سیاسی برگزار گردید.
بر اساس این گزارش: در این جلسه حجج اسلام و آقایان عبداللهی، رجبی، شهامت، داودی، صالح منش، ملااحمدی، تقوی، قدک و صادقی حاضر بودند وگفت گویی چالشی و دوستانه را ترتیب دادند که در ادامه می خوانید:
گعده فقه سیاسی به دنبال چیست؟
ابتدای جلسه، صادقی گزارش مختصری از رویه کار و شیوه انعکاس جلسات ارائه کرد و توضیح داد که هدف بر این بوده است که این گعده در عین ثمرات علمی ای که دارد، نمونه الهام بخشی باشد از یک کار علمی جمعی که بدون هزینه ها و تشریفات مرسوم، موضوعات مورد نیاز را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و طلاب علاقه مند در حوزه های مختلف را نسبت به اینگونه فعالیت ها تشویق کند.
در همین راستا دوستان نظرات خود را در خصوص هر چه بهتر برگزار کردن این جلسات و شیوه انعکاس آن ارائه کردند.
عنوان شد که مخاطب این جلسات طبیعتا موسسات و مجامع علمی حوزوی نمیتواند باشد فلذا بایستی برای مخاطبین عامتر و طلاب علاقه مند هدف گذاری شود.
یکی از دوستان رسانه ای، در تایید این رویکرد تعبیر ژورنالیسم علمی را به کار بردند. ژورنالیسم علمی هدفش اثرگذاری بر روی نخبگان علمی نیست. ژورنالیسم علمی نه مخاطبش را متخصصین تعریف میکند و نه مخاطب عام و خالی الذهن؛ بلکه مخاطب میانی را هدف می گیرد و جا دارد این سبک در حوزه علمیه رواج بیشتری پیدا کند تا مخاطب غیرحوزویِ علاقه مند و تحصیلکرده بتواند بیش از پیش از ثمرات علمی حوزه علمیه بهره مند شود.
پس از این گفتگو، مطابق برنامه، بحث در مورد موضوع کارآمدی نظام اسلامی آغاز شد. یکی از دوستان فاضل، دیدگاه و تحقیق خود را به صورت منظم و دسته بندی شده ارائه کردند.
معیارهای اصلی در کارآمدی نظام اسلامی
محور اصلی در این ارائه، تبیین معیارهای درست و اصلی در کارآمدی نظام اسلامی بود. زیرا ابتدا لازم است معیارهای یک نظام اسلامیِ کارآمد تبیین شود سپس سنجیده شود که تا چه میزان نظام اسلامی موجود، کارآمد بوده است. گزیده ای از ارائه ایشان:
براساس ادله شرعی و آیات و روایات به دنبال ملاکهایی هستیم که میتوان گفت که ملاک کارآمدی شخص، گروه، جریان، جامعه و کشور است و قابلیت دارد فعالیتها تبلیغی و تربیتی نیز براساس این ملاکها ارزیابی شود. با این مقدمه که ابعاد وجودی انسان و جامعه متشکل از سه بُعد است:
۱- قلب یعنی همان نظام تمایلات انسان که «جهت» انسان و یا جامعه را مشخص میکند
۲- فکر یعنی همان نظام افکار انسان یا به تعبیر دیگر عقلانیت اجتماعی که تعیین کننده «برنامه» انسان یا جامعه است
۳- رفتار یعنی آن چیزی که در قالب ساختارها، قوانین و روابط بروز می یابد و «عملکرد» انسان یا جامعه را شکل میدهد
تفکیک این سه بعد در روایات ما با عبارات مختلفی اشاره شده است. به عنوان نمونه در زیارت جامعه کبیره آمده است: قَلْبِی لَکُمْ سِلْمٌ وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ یا در تعابیر مختلف آمده است «بقلبه و لسانه و یده» که میتوان لسان را نماینده اعتقاد و باور دانست.
ملاکهای کارآمدی به دو بخش قابل تقسیم است: ملاکهای اصلی و ملاکهای فرعی. اشتباه اصلی در سنجش کارآمدی جابجایی ملاکهای اصلی و فرعی است. معیارهایی مانند نظم، رفاه، میزان تخلفات کارگزاران یک نظام و... که عموما معیار کارآمدی قرار میگیرند، جزء معیارهای اصلی نیستند.
قلب مهمترین رکن وجودی انسان است که به همه وجود او، جهت میدهد اگر قلب جهت گیری درستی داشته باشد نظام افکار و اعتقادات انسان تکامل پیدا می کند و رفتار هم متاثر از نظام افکار و تمایلات انسان است. تمام تلاش شیطان در ناحیه جهت گیری انسان و برای انحراف قلب انسان است. قران کریم تلاش ابلیس برای انحراف انسان از جهت صحیح و صراط مستقیم را به انسان گوشزد میکند: قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ(سوره اعراف - آیه ۱۶) بزرگترین انحراف در این ناحیه است و بزرگترین گناهان نیز گناهان قلبی است. شیطان کسی را که جهتش درست است بیشتر عملش را نشانه می گیرد و کسی که جهتش منحرف است کمتر در ناحیه عمل مورد وسوسه قرار می دهد.
ملاک اصلی: جهت گیری
بنابراین ملاک اصلی برای ارزیابی انسان و جامعه ملاک جهت گیری است. اما اکثرا همان عملکرد را ملاک کارآمدی قرار میدهند حال آنکه عملکرد یک ملاک فرعی بایستی قلمداد شود. وظیفه اصلی رهبری در نظام اسلامی تنظیم جهت گیری نظام است که در این چهل سال رهبران انقلاب از جهت گیری اصلی نظام محافظت کرده اند. حضرت آقا در ارزیابی یکی از دولتها به سه بعد جهتگیری، برنامه و عملکرد اشاره کرده اند.
روایات متعددی بر اصالت معیار جهت گیری در مقایسه با معیار عملکرد دلالت دارد:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیراً مَا یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ: أَیُّهَا اَلنَّاسُ دِینَکُمْ دِینَکُمْ دِینَکُمْ فَإِنَّ اَلسَّیِّئَةَ فِیهِ خَیْرٌ مِنَ اَلْحَسَنَةِ فِی غَیْرِهِ لِأَنَّ اَلسَّیِّئَةَ فِیهِ تُغْفَرُ وَ اَلْحَسَنَةَ فِی غَیْرِهِ لاَ تُقْبَلُ. (إرشاد القلوب، جلد۱، صفحه۱۸۳)
قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلْفَقْرُ مَعَنَا خَیْرٌ مِنَ اَلْغِنَی مَعَ غَیْرِنَا. (بحار الأنوار، جلد۵۰، ص۲۹۹)
مَنْ کَانَ مَقْصَدُهُ اَلْحَقُّ أَدْرَکَهُ وَ لَوْ کَانَ کَثِیرُ اَللَّبْسِ. (غرر الحکم و درر الکلم، جلد۱، ص۶۵۵)
اَلْمَغْلُوبُ بِالْحَقِّ غَالِبٌ. (غرر الحکم و درر الکلم، جلد۱، ص۵۷)
مثال جامعه ای که جهت گیریش درست است اما در عملکرد دچار نقص است مانند کشتی است که مسیر حرکتش درست است در عرشه کشتی پر از مشکل است قطعا این کشتی نسبت به کشتی ای که عرشه منظم و آرام دارد ولی جهتش نادرست است ارجحیت دارد.
ولایت، سنجه رشد و کارآمدی
با روشن شدن سه بعد انسان و جامعه و اولویت های سنجش کارآمدی، نوبت به این میرسد که بگوییم نظام تمایلات و افکار و رفتار را با چه شاخصه هایی باید سنجید و آن را ارزیابی کرد. مطابق برداشت ما روح اصلی شریعت ولایت است و مهمترین شاخصه برای سنجش این سه بعد را نسبت انسان و جامعه با ولایت میدانیم. ولایت است که روح و باطن دین است.
ما معتقدیم که در هر سه حوزه جامعه در نسبت با ولایت رشد داشته است. در جهت تمایلات میتوان گفت که مردم ولایتمداری داریم.
در حوزه افکار، معرفت به ولایت در یک سیر تاریخی و رفته رفته افزایش پیدا کرده است. در حوزه عمل، جهاد به امر ولی، رو به تکامل است و آمادگی برای ایثار در سطح بالایی است که این آمادگی در ماجرای نبرد سوریه و عراق به عینه مشاهده شد.
میتوان گفت ملاک ما برای سنجش کارآمدی با توجه به سه بعد انسان، انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن است.
شبهه: سرایت نقص عمل به نقص برنامه و جهت گیری!
از زاویه دید مخاطب عام، نکاتی ناظر بر این بحث مطرح شد: یک نگاه رایج برای منتقدین به کارآمدی نظام این است که اشکالات عملکردی را دلیل بر اشکالات مبنایی تر تلقی می کنند. یعنی جهت گیری و برنامه ها غلط بوده که منجر به این نقص ها شده است و در آنها بایستی تجدید نظر شود.
پاسخ: آیا نقص عمل ناشی از جهت گیری بوده است یا فاصله گیری از آن!؟
در پاسخ به این نکته توضیح دادند که ما بایستی ببینیم عملکرد تا چه میزان بر جهت گیری و برنامه های ترسیم شده استوار بوده است. رهبر انقلاب فرمودند: «ما هر جا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم؛ هر جا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم عقب ماندیم». کجا مطابق مسیر ولایت حرکت کرده ایم و نتیجه نگرفته ایم و پیشرفت نداشته ایم؟!
اشکال: مفهوم کارآمدی مورد مباحثه و مداقه روز، با تعریف فوق یکی نیست!
یکی از دوستان نگاه نقادانه ای به این شیوه بحث داشتند. از نظر ایشان کارآمدی را بایستی بر اساس نگاه و تلقی عموم مردم مطرح کرد و پیش برد. نه این که یک معنا و تلقی ای برای خود در نظر بگیریم و در نهایت براساس آن معنای شخصی بگوییم نظام کارآمد است. مردم می گویند ما برای اساس یک خواسته هایی انقلاب کرده ایم ولی به آنها نرسیده ایم. یکی از مصادیق ناکارآمدی نظام در نظر عرف آن است که نظام نیروهای خود را یک به یک کنار میگذارد رییس جمهورها همگی مطرود و مهجور نظام میشوند. ما باید به دنبال کارآمدی عینی باشیم. رهبر انقلاب نیز در مراحلی که برای پیشرفت کشور ترسیم کرده اند نگاه عینی داشته اند از سیر از انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و نهایتا تمدن اسلامی این نگاه وجود دارد
قرائتی که ارائه شد همه کارآمدی را در نسبت با ولایت تعریف کرد. این قرائت باعث دوگانه سازی هایی می شود: دوگانه امنیت یا ولایت، دوگانه عدالت یا ولایت دوگانه آزادی یا ولایت و... که این دوگانه ها مطلوب نیست.
پاسخ: کارآمدی در نظام مفاهیم دینی یا سکولار!
در پاسخ به این نقد، بیان کردند که ما موظفیم مخاطب را رشد دهیم تا کارآمدی را آنگونه که دین می گوید بفهمد و بسنجد. یک کارآمدی کارآمدی خنثی و سکولار است که منظورش صرفا کارگشایی سهولت، سرعت و اینگونه مولفه هاست در حالیکه ما باید کارآمدی را ارزشی معنا کنیم. مولفه «کارآمدی در جهت» در این نگاه معنا پیدا میکند
مفهوم کارآمدی در سنت فقهی و کلامی
یکی از فضلا زاویه دیدشان کاملا متفاوت بود. ایشان معتقد بودند که ما نیاز داریم به سوالات مبنایی و پایه ای پاسخ دهیم. باید بررسی شود برنامه ریزی و ارزیابی در سنت دینی ما جایگاهش کجاست؟ «مفهوم ارزیابی» چیست؟ «امکان پیشرفت» تا چه میزان وجود دارد؟ آینده جامعه بشری قابل برنامه ریزی هست یا خیر؟ ما از «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» در نسبت با این بحث چه می فهمیم؟ تلقی ما از وضعیت مطلوب چیست؟ منجزیت ومعذریت است یا یک الگو و تعین خاص؟
من فکر می کنم پیش فرضهای کلامی ما با این که یک تعین خاص و یک وضعیت مطلوبی را تشخیص دهیم و وضعیت موجود را با آن بسنجیم(یعنی مفهوم ارزیابی) و برای رسیدن به آن تعین مطلوب برنامه ریزی کنیم(یعنی مفهوم پیشرفت)، هماهنگ نیست. دستگاه فقهی ما مطلوبش حجیت به معنای معذریت و منجزیت است و مطلوب آن تعبد است.
کارآمدی در چالش با عدم امکان تصویر وضع مطلوب!
علاوه بر اینکه دستگاه فقهی ما متکثر است لذا یک تعین خاصی را نمی توانیم فرض کنیم هر زمان هر فقیهی میتواند حجیت را به گونه ای تشخیص دهد. پس مطلوب ما تقویت نسبت ما با شارع و خالق است نه یک وضعیت خاص در زندگی فردی و اجتماعی. تمدن غرب و تمدن مادی می تواند برای خود یک تعین مطلوبی را تعریف کند و پیشرفتش را با آن تعریف کرده و بسنجد. زیرا او ارتباط خود را از وحی و حجیت قطع کرده است.
مفاهیمی مانند عدالت، امنیت و.. که به عنوان مطلوب میگوییم مفهوم هستند عینیت ندارند.
ما اگر بخواهیم با ملاکهای خود اقدامات انبیاء را بسنجیم تا چه میزان کارآمدی خواهیم یافت؟ حضرت نوح(ع) چه مقدار به نتیجه رسیده است؟ ما باید به ظرفیت تاریخی خود هم نگاه کنیم و در نسبت با آن ببینیم که چه مقدار کارآمدی و نتیجه گرفتن جا دارد.
این نقطه نظر با نقدهایی مواجه شد. نقد دو نفر از دوستان نسبت به این دیدگاه:
اشکال: غرب هم تکثر دارد و منحصر در فکر دینی نیست
ما قبول نداریم که نمیتوان به یک الگوی عینی و وضعیت مطلوب مطابق با نظر شارع دست یافت. براساس دستگاه اجتهادی و با کمک عقل میتوان نقطه مطلوب و تعین خاصی را کشف کرد و به سمت آن حرکت کرد. تکثر در علوم اجتماعی غرب هم جریان دارد مختص تکثر در نظام فقهی ما نیست.
حاکم بودن نظر فقیه حاکم، رافع مشکل تکثر
رفع حاکمیت طاغوت، اقامه احکام اسلامی از جمله عینیت های عدالت است که ما به سمتش حرکت کردیم. اگر در تشخیص وضعیت مطلوب تکثر فقهی حاصل شود، نظر فقیه حاکم را لازم الاجرا میدانیم.
برخی از مباحثی که طرح کردید ناظر به بحث فقه و کارآمدی است. به خاطر غلبه نگاه فردی به فقه، برخی از فقیهان، کاملا فارغ از نتیجه استنباط میکردند. از نظر ما حجیت تنها در معذریت و منجزیت خلاصه نمیشود بلکه بازخورد نتایج و نسبت آن با اهداف هم، سهمی از حجیت را داراست.
کارآمدی در مراتب حکم شرعی؟
آن فقهایی که نگاه اجتماعی و حکومتی به فقه دارند تقریبا همگی برای بازخورد نتایج در استنباط، سهم قائل هستند. امام (ره) فرمودند اساسا احکام مطلوبات بالعرض هستند آنها وسیله ای هستند برای اهداف اسلام از جمله بسط عدالت. لذا نتیجه گرفتند که فقیه ولایت مطلقه دارد و اختیارات زیادی دارد که بتواند به واسطه آن، مطلوبات را محقق کند.
ناکارآمدی ها ناشی تسلط فقه فردی بر مناسبات اجتماعی ـ سیاسی
روند طی شده از ابتدای انقلاب تا کنون را حاصل فقه جامعه محور نمی دانیم. علت برخی از ناکارآمدی ها آن است که برنامه ها براساس نگاه فقه فردی تنظیم شده است. نتایجی که در بانکداری مشاهده میکنیم حاصل فقه حکومتی نیست. در زمینه رابطه فقه وکارآمدی نکات بیشتری داریم که ان شاء الله در جلسات آتی بیان خواهیم کرد.
نظریه تکامل جامعه شیعه
فاضل محترمی که بحث معیارهای کارآمدی را بیان کردند، در پاسخ به آن دیدگاه فرمودند:
در مورد امکان پیشرفت در عصر غیبت، قائل به «تکامل جامعه شیعه» هستیم. شیعه می تواند قدم به قدم کاملتر شود. این رشد و پیشرفت را عمدتا در جهت می دانیم. اما برداشت مان این است که در عصر غیبت اراده الهی بر این تعلق گرفته است که جریان باطل خیلی مانور بدهد و بروز و ظهور داشته باشد و غلبه ظاهری برای باطل باشد و ما نمیتوانیم غلبه حق را برقرار کنیم. نقطه تمایز نظر ما با نگاه «عصر حیرت» در همین نگاه به تکامل است. شیعه دچار سردرگمی و ضلالت نیست اما غلبه حق را نمی تواند بدون حضور امام محقق کند.
آیا مفهوم کارآمدی در سنت دینی معادلی دارد؟
برای «امکان ارزیابی» هم معادل هایی در ادبیات دینی ما موجود است. عاقبت سنجی، تکلیف سنجی، عیب یابی کلیدواژه هایی است که در این مساله به ما کمک میکند.
در پایان به عنوان جمع بندی، دوستان تعریف و نگاهشان را نسبت کارآمدی بیان کردند. تعاریفی برای کارآمدی بیان شد:
تعاریفی از کارآمدی
حرکت و استقامت در جهت، برنامه و مسیر - اقامه دین به عنوان هدف نهایی ارسال رسل - تحقق اهداف با معیار تفسیر ولی - تقویت نسبت انسانِ انقلاب اسلامی با تعبد.
تنبه به زاویه دید حضرت آقا حفظه الله در بحث کارآمدی
برخی از دوستان متعرض این نکته بودند که جمع عمدتا در موضوع کارآمدی متمرکز بر اهداف شده است حال آنکه در این بحث، علاوه بر وضعیت مطلوب، ظرفیتها و موانع هم باید دیده شود. به نگاه رهبر انقلاب استناد داده شد که ایشان کارآمدی را در سه ضلعی هدف، موانع و ظرفیتها معرفی کرده اند.
مقرر شد که در جلسات آینده موضوع کارآمدی ادامه پیدا کند و دیدگاه رهبر انقلاب در موضوع کارآمدی و رابطه فقه و کارآمدی تفصیلی تر مورد بررسی قرار بگیرد.