حجت الاسلام و المسلمین محمد ملک زاده در گفت و گو با خبرنگارخبرگزاری حوزه، با اشاره به این که سخنان "جو بایدن" در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ثابت کرد او نیز همچون سایر رؤسای جمهور آمریکا، در رؤیای سلطه بر جهان است، اظهار داشت: سخن گفتن بایدن از رؤیایش برای احیای رهبری (سلطه) آمریکا بر جهان در مراسم تحلیف، البته به هیچ وجه دور از انتظار نبود زیرا این رویایی است که رؤسای جمهور قبلی و مسئولان ارشد آمریکا همواره آن را در سر پرورانده و بارها به زبان آوردهاند.
وی افزود: با مروری بر سخنان رؤسای جمهور و رهبران ارشد آمریکا در تاریخ این کشور به ویژه در یک قرن اخیر میتوان روح برتریطلبی و سلطهجویی را در آنها مشاهده کرد، چه آن که روسای جمهور این کشور همواره تلاش کردهاند با معرفی آمریکا به عنوان کشوری پیشرو در فرهنگ، سیاست و اقتصاد و حفظ مضامین ارزشی و انسانی، جایگاه رهبری جهان را برای خود تعریف و به آن مشروعیت بخشند.
وی همچنین گفت: گرچه اتفاقات پس از حادثه ۱۱سپتامبر۲۰۰۱ میلادی با ادعاهای دولتمردان آمریکا مبنی بر دموکراسیخواهی و دفاع از حقوق بشر همخوانی نداشت اما در آن دوران جرج بوش همچنان اصرار داشت در پناه واژهها و مفاهیم موجه و جهانپسند مانند آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با استبداد و تروریسم، عملکرد دولتمردان کاخ سفید را مشروعیت بخشد. عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم ادامه داد: مدت ها پیش از او، آیزنهاور در نطق افتتاحیه ریاست جمهوری خود، سیاست خارجی آمریکا را از سیاست خارجی دیگر کشورها متفاوت دانست و آن را نتیجه تعمیم مسئولیتهای اخلاقی آمریکا به جای توازن خطرات و منافع حاصل از آن توصیف کرد، ضمن آن که کندی نیز در نطق افتتاحیه ریاست جمهوریاش، نسل خود را وارثین اولین انقلاب دموکراتیک جهان معرفی و اعلام نمود دولتش قاطعانه اجازه نخواهد داد حقوق بشری را که کشورش همواره به آن متعهد بوده زیر پا گذاشته شود!
وی اضافه کرد: جیمی کارتر نیز با همین شعارها به قدرت رسید. پس از او ریگان، به بهانه آزادسازی ملتها از استبداد کمونیستی توتالیتر و رواج دموکراسی، حمایت از رژیمهای اقتدارگرای ضد کمونیست در جهان سوم را در دستور کار خود قرار داد و ...
وی بیان داشت: به این ترتیب مشخص می شود ابراز حس برتریطلبی آمریکایی و داعیهداری رهبری جهانی از سوی روسای جمهور آمریکا در نخستین روز کاری ایشان امری معمول بوده و همواره در طول دهههای گذشته تداوم یافته است.
حجت الاسلام ملک زاده در ادامه با اشاره به این که با نگاهی به رویکرد روان شناسانه و جامعهشناسانه به این سخنان میتوان به ماهیت واقعی آنها بهتر پی برد، گفت: از نگاه جامعهشناسان، ماهیت نظام سرمایهداری غرب، اساساً با سلطهگری و انحصارطلبی عجین شده، چه آن که منفعتطلبی و سودجویی حاکم بر این نظام لیبرالیستی احساس برتری فرهنگ و تمدن غربی را نسبت به فرهنگهای دیگر در آنان برانگیخته است.
وی یادآور شد: افرادی چون پارهتو، میخلز، موسکا و بسیاری دیگر نمونه آشکار این وضعیت را در ساخت و تشکیلات داخلی احزاب –به عنوان بارزترین خصلت نظامهای لیبرال دموکراسی- مثال زده و بر گرایش احزاب در غرب به سوی تمرکز و استبداد تاکید نمودهاند. حاکمیت مطلق دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا و جابجایی قدرت بین آنها شاهدی بر این ادعا است. این همان چیزی است که میخلز، آن را تحت عنوان «قانون آهنین الیگارشی» بیان میکند که بر طبق آن، پیدایش سازمان در سطح احزاب یا جامعه موجب گسترش گرایشهای الیگارشیک و سلطه یک اقلیت میگردد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: از این رو در طول تاریخ ایالات متحده، دو حزب جمهوریخواه و دموکرات همواره در اصول کلی هیات حاکمه آمریکا مبنی بر داعیه رهبری و سلطه بر جهان اتفاقنظر داشتهاند. نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا با انتساب این تفکر به خواست خداوند میگفت: «خدا با ملت آمریکاست؛ خواست خداوند این است که آمریکا رهبری دنیا را بدست بگیرد»! این ذهنیت به قدری از سوی حاکمان ایالات متحده آمریکا در یک قرن اخیر تبلیغ شده که حتی در میان ادبا و روشنفکران آمریکایی هم همین تفکر رخنه نموده است.
وی افزود: برخی با ریشهیابی تاریخی این نوع حس برتریطلبی در غرب، آن را در اندیشه سیاسی متفکران این دیار از دوران باستان جستجو میکنند؛ یعنی از همان زمانی که ارسطو فیلسوف نامدار دوره باستان، آشکارا به انکار آزادی گروهی از انسانها در قالب بردگان سیاهپوست پرداخت و صلاح آنان را در این پنداشت که زیردست و مطیع سفیدپوستان باشند!
وی گفت: در دوران مدرن، گرچه جنبش اومانیسم با شعار آزادی و رعایت حقوق انسانی قیام کرد اما نظام لیبرالیستی در عمل هرگز پایبند این اصول نمانده و همواره در صدد تحمیل سلطه خود بر دیگران بوده است؛ نیاز به تاکید نیست "انسان برتر غربی" که از نگاه روسای جمهور آمریکا شایسته رهبری بر جهان بشری معرفی میشوند، صرفاً گروه اقلیتی سرمایهدار، لیبرال و ویژهخوار هستند که خود را شایسته چنین جایگاهی میشناسند و الا گروههای بسیاری در همان غرب و از جمله کشور آمریکا به خاطر عقاید شخصی و مذهبی و مخالفت با اقلیت سرمایهدار همواره مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند و تبادل آزادانه افکار و عقاید و آزاداندیشی به معنای واقعی در آن کشور هرگز مشاهده نشده است.
عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم همچنین ابراز داشت: در دهههای گذشته سیاست خارجی آمریکا در راستای سلطهجویی بر جهان، مبتنی بر حمایت از دولتهای فاسد، اقتدارگرا و وابسته بوده و این سیاست با عوض شدن روسای جمهور در این کشور هیچ تغییری نیافته است. وی افزود: حمایت بیچون و چرای آمریکا از رژیم صهیونیستی که بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا همانند روسای جمهور قبلی این کشور در نخستین روز مسئولیتش بر آن تاکید نمود، در راستای همان سیاست سلطهطلبانه آمریکا بر منطقه و جهان ادامه یافته است.
وی با بیان این که بر اساس آمارهای اعلام شده، دولت آمریکا سالیانه چهار میلیارد دلار برای حمایت از رژیم صهیونیستی هزینه میکند، تصریح کرد: اکنون رئیس جمهور جدید آمریکا بر تداوم این کمک ها در راستای همان اهداف سلطهطلبانه تاکید کرده، چه آن که به گفته یکی از محققان آمریکایی، بدون چنین بخششی به این نماد نسلکشی، ادامه این جنایتها امکانپذیر نیست و اصولاً اسراییل بدون آمریکا چیزی بیش از یک دولت ورشکسته نخواهد بود.
حجت الاسلام ملک زاده در خاتمه گفت: بنابراین آن چه مسلم است این که ماهیت سلطهجویی و منطق زورگویی کاخ سفید با کنار رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن در منصب ریاست جمهوری آمریکا هیچ تغییری نخواهد یافت.