خبرگزاری حوزه | وقتی عمیق به مسئلهی انتخابات اندیشیده شود، شاید این سؤال ذهن انسان را به خود مشغول کند که اولین انتخاب مردم برای تعیین سرنوشت خود و جامعه در چه زمانی رقم خورده است؟
پیامبر اکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در ابتدای ظهور اسلام دعوت خود را به صورت مخفیانه آغاز کردند. پس از گذشت چندین سال، خداوند دستور علنی سازی دعوت به اسلام را صادر نمود.
در این هنگام نبی مکرم اسلام -صلیالله علیهوآلهوسلم- دعوت آشکارای خود را از خویشاوندان آغاز نمود.
آن حضرت مجلس مهمانی ترتیب دادند و در آن، خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کردند و از آنان یاری طلبیدند. در آن جمع، تنها حضرت امیرالمؤمنین علی -علیهالسلام- که نوجوانی بیش نبودند اعلان یاری کردند.
ایشان در زمان حیات پیامبر، یار و پشتیبان آن حضرت بودند. به گونهای که آن زمان که دشمنان قصد جان پیامبر(ص) را در سر پروراندند، پیامبر از طریق وحی به نقشهی شوم آنها، پیبردند و جریان را با امیرالمؤمنین(ع) در میان گذاشتند؛ آن حضرت، شجاعانه در بستر پیامبر خوابیدند و نقشهی دشمنان را نقش بر آب کردند.
ایشان هم در زمان حیات پیامبر دوشادوش نبیاکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- برای حفظ دین جانفشانیهای فراوان داشتند و هم پس از رحلت آن حضرت، برای حفظ اسلام خون دلها خوردند و صدمات زیادی به جان خریدند.
پیامبر بارها در شرایط و زمانهای فراوان با توصیفات مختلف، مردم را با فضائل و مناقب امیرالمؤمنین(ع) آشنا کردند؛ اما با این وجود، خداوند در آخرین سال عمر شریف پیامبر، به ایشان دستور داد تا جانشین خود را به مردم معرفی کند.
هر چند انتصاب جانشین پیامبر(ص) امری الهی است اما در همان مجلس مهمانی علنی که در ابتدای ظهور اسلام شکل گرفت، حجت بر خویشاوندانی که خود را محق جانشینی پیامبر میدانستند تمام بود.
پیامبر در حجة الوداع در غدیر خم، امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی کردند؛ حتی ایشان تاکید فراوان داشتند تا حاضرین، غایبین را مطلع سازند؛ اما با این وجود پس از رحلت پیامبر، هنگامی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مشغول انجام مراسم تدفین و خاکسپاری پیامبر بودند؛ عدهای فرصت را مغتنم شمرده، دور هم جمع شدند و ردای امامت را علیالظاهر از تن امیرالمؤمنین خلع و لباس غصبی خلافت را بر تن غاصب اول کردند. این اولین انتخاباتی بود که در تاریخ اسلام توسط شورا صورت گرفت.
آنان دانسته یا ندانسته انتخاب را با انتصاب یکسان دانستند و با این عمل جاهلانهی خود بلائی بر سر اسلام و مسلمین آوردند که تا زمان کنونی هر چه ظلم و ستم بر مسلمین وارد میشود نشأت گرفته از خلط مبحث انتخاب با انتصاب است.
اینان حجت خدا که وظیفهاش، هدایت مردم در مسیر دین الهی است، را رها کرده و دین را به دست جاهلانی که دین را با خرافه و بدعت به حاشیه بردند، سپردند.
این مردم دنیاپرست، سفارشات پیامبر مبنی بر محبت و اطاعت ذوی القربی را به فراموشی سپردند.
آنان حتی حدیث جابر که در آن پیامبر تک تک جانشینان خود را به اسم نام بردهاند را نادیده گرفتند.
از جمله صدماتی که به اسلام وارد کردند، این بود که قرآن را برای هدایت انسان کافی دانستند و تمام احادیث و روایات را به آتش کشیدند تا سفرهی سفیران الهی را، یک جا در هم بپیچند.
بنابراین امیرالمؤمنین و امام مجتبی - علیهالسلام- برای حفظ اسلام میبایست سکوت اختیار میکردند و به فرمودهی امیرالمؤمنین استخوان در گلو و خار در چشم، شاهد این قضایا باشند.
شاید بتوان گفت منحصر کردن انسان به بعد مادی و همچنین حسادت ورزی نسبت به جانشینان الهی، دشمنان را بر آن داشت تا حجج الهی را از صحنه خارج کنند.
بنابراین دست خود را به خون اولیاء الهی آلوده کردند اما اراده و مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که دوازدهمین حجتاش، از گزند دشمنان دور بماند و حکومت هیچ طاغوتی را بر گردن خود ننهد و تا آماده شدن مردم برای حکومت عدل الهی در پردهی غیبت باقی بماند و مردم از طریق نواب خاص و پس از آن، نواب عام هدایت شوند و بعد از آن، هدایت مردم در دست عالمان دینی که در رأس آنها ولی فقیه هست قرار گیرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی در ابعاد مختلف نیاز به رأی و نظر مردم دارد؛ تا مردم افرادی لایق، شایسته، شجاع و آگاه به امور دین و دنیا را به عنوان شورای شهر، نمایندهی مجلس شورای اسلامی، نماینده خبرگان رهبری و انتخاب پست ریاست جمهوری انتخاب کنند تا کشور را در برابر تهاجمات داخلی و خارجی حفظ کرده و زمینهی ظهور عدالت گستر جهان را فراهم کنند؛ لذا ضرورت دارد فردی پا در عرصهی سیاست نهد که دغدغهی دین داشته باشد و سیاست او عین دیانتش باشد؛ اما متاسفانه برخی افراد که قدم در مسیر سیاست میگذارند، هدف خلقت را به دست فراموشی سپردهاند؛ لذا شایسته است هر فردی بالاخص کسی که قصد خدمت به جامعه دارد، در درجهی اول، خلوتی با خود و خدای خویش داشته باشد، ثانیاً، در اولین فرصت با مراجعه به علماء ربانی، مبانی اعتقادی خویش، از جمله مبدأ و معاد را بازنگری کند تا بنگرد، آیا عملکرد او با فلسفهی دین سازگاری دارد یا خیر؟!
چه خوب است این خلوت با خالق و همچنین عرضهی اعتقادات در ماه مبارک رمضان صورت پذیرد؛ چرا که این ماه پر برکت، فرصت مناسبی است تا اگر اعتقاداتمان نیاز به بازسازی دارد، اصلاح گردد؛ زیرا برخی از ما بجای اتکا به قدرت لایزال الهی و استفاده از موهباتی که خداوند به ما ارزانی داشته است، دست گدایی نزد دشمنان دراز کرده و از داشتههای خود غفلت ورزیدهایم.
جان کلام اینکه اختیار بدان معناست که عقل با استمداد از شرع، گزینهی اصلح را برگزیند.
در امر انتخابات ما میبایست کسی را انتخاب کنیم که دغدغهی دین و دنیا، هر دو را با هم داشته باشد.
رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ
مرضیه رمضان قاسم، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
نظر شما