به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، حجت الاسلام و المسلمین مهدی زمانیفرد در ادامه تفسیر سوره مبارکه لقمان با رویکرد تربیتی که از طریق ارتباط تصویری در بستر فضای مجازی با حوزویان خراسان جنوبی انجام می شود، گفت: در جلسه قبل بیان شد که مجموع آیات ۱۰ و ۱۱ این سوره، برهانی بر توحید و نفی شرک می باشد به این صورت که خداوند متعال خالق آسمان و زمین است و فقط خالق میتواند اله و ربّ باشد که در نتیجه فقط خداوند متعال اینگونه است. به عبارت دیگر نتیجه وحدت در خالقیّت، وحدت الوهیّت و ربوبیّت است و با این توضیح، چکیده این آیه شریفه این می شود که همان کس که خالق است صلاحیت دارد که رب و اله باشد.
وی با بیان اینکه در اینجا ممکن است اشکال شود که این استدلال نمیتواند شرک مشرکان را ثابت کند، زیرا آنها توحید در خالقیت را باور داشتند، یعنی معتقد بودند که خالق واحد است لکن تدبیر امور به موجودات و مصنوعات بشر واگذار شده است، گفت: بنابراین برای تدبیر خوب باید در مقابل آنها کرنش و آنان را عبادت کنیم. اتفاقاً به همین دلیل میگوییم آنها مشرکند، چون بین خالقیت با ربوبیت و اولوهیت تلازم وجود دارد؛ وقتی خالق واحد است، باید اله و رب هم واحد باشد.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه خراسان در تشریح این سوال که چرا فقط خالق میتواند رب و اله باشد، اظهار داشت: فقط خالق شیء، همه مصالح و مفاسد آن را میداند و هر کسی همه مصالح و مفاسد شیء را بداند، میتواند امورش را تدبیر کند و از این رو، فقط خالق شیء میتواند امور موجودات را تدبیر کند.
حجت الاسلام و المسلمین زمانیفرد با اشاره به اینکه ظالم در این آیه به معنای مشرک است، در تبیین مراحل ظلم مشرک، گفت: اولین ظلم مشرک نسبت به خداوند است، زیرا حق عبودیت و بندگی او را به جا نیاورده است. از طرف دیگر انسان مشرک به جهت آسیب زدن به فطرت توحیدیاش، به خود نیز ظلم کرده و از این منظر که جامعه را هم از مسیر ارتقاء به عبودیت خارج میکند، در واقع به جامعه هم ظلم کرده است.
وی در ادامه با توجه به آیه دوازدهم «وَ لَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» افزود: از عبارت «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ» فهمیده میشود که حکمت، عطای خداوند می باشد و کسب کردنی نیست، گرچه مقدّمات آن قابل کسب بوده و عوامل همچون امانتداری، صداقت، ترک کار لغو در عطای حکمت به حضرت لقمان موثّر بوده است.
حجت الاسلام و المسلمین زمانیفرد در زمینه شخصیت شناسی حضرت لقمان، گفت: وی، اهل حبشه (سودان امروزی) و در عصر حضرت داوود میزیسته و هرچند به لحاظ ظاهری موقعیت اجتماعی او در پایینترین سطح جامعه بوده است لکن همین جناب لقمان در اثر این خصوصیات اشاره شده به مقامی رسید که خدای تعالی به حسب «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ»، به او حکمت آموخته است.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه خراسان در خصوص حکیم بودن یا نبی بودن حضرت لقمان اظهار داشت: روایاتی وجود دارد که در آن تصریح شده که لقمان، پیامبر نبوده، بلکه حکمت به او داده شده است. در روایتی به نقل از رسول خدا (ص) آمده است: ندایی به گوش او رسید: ای لقمان! آیا میل داری خداوند تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دهد تا بین مردم به عدالت حکم کنی؟ پاسخ داد: اگر خداوند مرا در این کار آزاد قرار داده، من هرگز این آزمایش و مسئولیت را قبول نمیکنم و اگر امر میفرماید، پس مطیع دستور او خواهم بود؛ زیرا یقین دارم که در اجرای مسئولیت به من کمک نموده و موفق به وظائف خویش میفرماید.
وی ادامه داد: ملائکه از لقمان پرسیدند - در حالیکه ایشان را نمیدید و صدایشان را میشنید - دلیل کلام تو چیست؟ او پاسخ داد: زیرا دادرسی و قضاوت مهمترین و مشکل ترین شغلی است که تاریکی و ظلمت (اشتباه) از هر طرف آنرا فرا گرفته، اگر قاضی خود را حفظ کند، راه نجات داشته و اگر خطا کرد، از راه بهشت دور خواهد شد. (من خواهان چنین مقام سنگینی نیستم) کسی که در دنیا ذلیل و در آخرت صاحب مقام و ارجمند باشد بهتر از آن است که در دنیا ارجمند ولی در آخرت ذلیل باشد، آنکه دنیا را بر آخرت ترجیح دهد هرگز به آرزوهای خود نرسیده و آخرت هم از دست او بیرون خواهد رفت.
استاد دروس خارج حوزه علمیه خراسان، گفت: ملائکه از پاسخ و طرز استدلال لقمان تعجب کرده و او را تحسین کردند. خداوند حکمت را به او داد و لقمان از حکمت خویش بهرهمند شد و با داود پیامبر همکاری و معاونت کرد. این نقل، به گونههای مختلف در منابع اهل سنت (زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج) و منابع شیعی (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن) آمده است.
حجت الاسلام و المسلمین زمانیفرد همچنین در توضیح معنای حکمت با بیان اینکه حکمت در لغت به معنای استحکام است که بر اساس معنای لغوی، اندیشهها و رفتارهای استوار و منطقی را حکمت میگویند، ابراز کرد: حکمت انواعی دارد؛ در حکمت نظری، در بعد اندیشه و تفکر (شناخت مبدا، شناخت جهان هستی، شناخت معاد) در علم کلام و فلسفه، حکمت نظری را میآموزیم اما در حکمت عملی، در بعد رفتار و اعمال (اعمال با حُسن و قبح مطابق باشد) در علم اخلاق حکمت عملی را میآموزیم.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه خراسان در توصیه پایانی خود افزود: طلاب و اساتید حوزه علمیه میبایست با نشان دادن شایستگیها و زمینههای مناسب، سبب نزول حکمت از جانب خداوند برای خود شوند تا از طریق آن درک عمیق و دقیقی از مسائل و موضوعات به دست آوردند.
انتهای پیام/۳۱۳/۲۵