دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024
کد خبر: 956204
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۴
ازدواج

حوزه/ در جامعه شاهد پسرانی هستیم که به بلوغ جسمی و جنسی رسیده‌اند؛ ولی هنوز بلوغ اجتماعی، عقلی و اقتصادی در آن ها شکل نگرفته است و این خود، عاملی برای تأخیر سن ازدواج در پسران و به تبع آن در دختران است.

خبرگزاری حوزه | یکی از نیازهای انسان نیاز به ازدواج است. از آن جایی که انسان موجودی اجتماعی است، پاسخ به این امر، نیازمند شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مناسب است؛ ولی گاه شرایط فرهنگی جامعه، دستخوش تغییراتی می‌شود که حالت ثبات قبل را به حالت ناپایدار تبدیل می‌کند. یعنی اگر تا چندی پیش، ازدواج جوانان در یک مسیر هموار صورت می‌گرفت ولی اکنون این مسیر، پر پیچ و خم شده و جوانان را با مسأله‌ی تأخیر در ازدواج روبرو کرده است.

از زمان‌های گذشته، خانواده‌ها از کودکی فرزند پسر را با شغل‌های مردانه آشنا می‌کردند و از او می‌خواستند که برای تأمین مخارجش، از دسترنج خود استفاده کند تا در جوانی بتواند به پشتوانه‌ی اندوخته‌ی مالی یا دارایی‌های خود اقدام به ازدواج کند. این آمادگی سبب می‌شد تا افراد، پس از ازدواج و با پدید آمدن هزینه‌های زندگی از زیر بار مسئولیتی که بر عهده گرفته‌اند شانه خالی نکنند.

از سوی دیگر از آن جا که همه تابع یک فرهنگ بومی بودند، بعد از مراسم عروسی، تا مدت‌ها با همسر خود در خانه‌ی پدری ساکن بوده و بر اساس اصل قناعت، مراحل ازدواج و فرزندآوری را پشت سر می‌گذاشتند. نه کسی از پسران جوان انتظار مهریه‌ی زیاد و خرید مسکن مستقل داشت و نه از خانواده‌ی دختر انتظار داشتند که جهیزیه‌ی سنگین تهیه کند و هزینه‌های دست‌وپاگیر جشن عقد و عروسی هم وجود نداشت.

با شتاب گرفتن روند تحولات فرهنگی در ایران، الگوی سنتی خانواده متزلزل شد؛ به این شکل که از یک سو الگوی تربیتی خانواده‌ها تغییر کرد و از سوی دیگر فرهنگ قناعت جای خود را به مصرف‌گرایی داد.

از این رو در تربیت اقتصادی فرزندان پسر که قرار است در آینده، نان‌آوران خانواده باشند، اقدامی صورت نگرفت، بلکه آنان را مانند دختران در کنار مادر رها کرده و تا حدود بیست سالگی هیچ انتظاری جز گذران دوران تحصیل از آنان نداشتیم. همچنین اگر پسری را در حال کار دیدیم، بر او برچسب کودک کار زدیم و مانع بروز استعدادهای مردانه در او شدیم. از این رو در جامعه شاهد پسرانی هستیم که به بلوغ جسمی و جنسی رسیده‌اند؛ ولی هنوز بلوغ اجتماعی، عقلی و اقتصادی در آن ها شکل نگرفته است و این خود، عاملی برای تأخیر سن ازدواج در پسران و به تبع آن در دختران است.

همچنین فرهنگ مصرف‌گرایی که بر تار و پود زندگی افراد سایه افکند، سبب شد که به یکباره از پسران خود انتظار داشته باشیم که به توقعات اقتصادی جامعه جامه‌ی عمل بپوشانند؛ از جمله سنت‌های ساختگی قبل از ازدواج مثل پرداخت مهریه‌های سنگین، سنت‌های حین ازدواج مثل مخارج بالای جشن و خریدهای دوران عقد و سنت‌های پس از ازدواج مثل تجملات دوران بارداری و فرزندآوری.

وقتی مصرف‌گرایی در یک جامعه، ارزش تلقی شود، جوانان نیز به همه چیز از جمله ازدواج با عینک پر رنگ و لعاب مادیات نگاه می‌کنند و خود را در مسابقه‌ای فرض می‌کنند که هدف از آن به دست آوردن ثروت و نمایاندن آن به دیگران است و حال اگر ببینند که در این مسابقه برنده نمی‌شوند، از تشکیل خانواده در سن جوانی سر باز زده و از داشتن آن محروم می‌مانند.

در اثر تغییر در الگوی خانواده و گسترش فرهنگ مصرف‌گرایی، نسل جوان ما ترجیح داد یا به زیست تجردی روی آورد و به ازدواجی که قرار است آسایش او را بر هم بزند، تن ندهد و یا این که تا سالیان دراز به کسب درآمد بپردازد تا شاید بتواند از رهگذر آن به ایده‌آل خود در زمینه‌ی ازدواج دست یابد.

جای بسی تأسف است که نهادهای فرهنگی از جمله صدا و سیما که وظیفه‌اش حراست از فرهنگ بومی است، به جای فرهنگ‌سازی قناعت به گسترش فرهنگ مصرف‌گرایی دامن می‌زند مثلا در سریال‌ها یا فیلم‌های تلویزیونی که در موضوع ازدواج ساخته می‌شود، عروس و داماد را در سن‌های بالا با جهیزیه‌ی سنگین و خانه‌های مجلل و اتومبیل‌های مجهز به عنوان الگو معرفی می‌کنند.

تأخیر در سن ازدواج آن هم در شرایطی که عوامل تحریک کننده‌ی جنسی در جامعه بیشتر دیده می‌شود، سبب رنگ باختن ارزش ازدواج در بین پسران و ضعف دینداری در نسل جوان شده است. فرار از خانه، خودکشی، تزلزل در شخصیت و سستی بنیان خانواده نیز از دیگر پیامدهای تأخیر ازدواج است.

برای رهایی از پیامدهای مسأله‌ی تأخیر ازدواج، دو راهکار به نظر می‌رسد. یکی در زمینه‌ی فرهنگ مصرف‌گرایی و دیگری در امر تربیت کودک و نوجوان.

ابتدا باید بدانیم که برای تبدیل فرهنگ مصرف‌گرایی به فرهنگ قناعت باید زیرساخت‌های فکری افراد تصحیح شود. این که به جوانان آموخته شود که هدف از ازدواج، نزدیک شدن به خداوند است و به نوعی رسیدن به یک فضیلت انسانی؛ نه دست یافتن به مقام و منصبی که برای رسیدن به آن، خود را مجبور به داشتن امکانات مالی مثل منزل مستقل، اتومبیل یا جهیزیه‌ی سنگین بدانیم.

راهکار دوم در ارتباط با تغییر در شیوه‌ی تربیت کودک و نوجوان است و این مهم از طریق تغییر در رفتار والدین و مربیان صورت می‌گیرد. دو نهاد خانواده و مدرسه نباید به تمام خواسته‌های کودک جامه‌ی عمل بپوشانند بلکه گاه از آن‌ها بخواهند که مسئولیت‌هایی را انجام دهند و در قبال انجام آن مسئولیت، پاداشی برایشان در نظر بگیرند.

     

لیلا توکلی، عضو گروه یادداشت‌نویسی صریر

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • یاحسین IR ۱۱:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۱
    0 0
    انشاءالله که به برکت این ماه مبارک، در روش زندگی‌مان سیره‌‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام را جاری کنیم و جور دیگری به زندگی نگاه کنیم.تا سختی‌ها از جمله ازدواج آسان شود. موفق باشید.
  • رمضان قاسم IR ۱۲:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۱
    0 0
    احسنت ان‌شاءالله مردم جامعه‌ی ما با تأسی از کلام قرآن و آل‌الله علیهم صلوات الله دست از افراط و تفریط بردارند. که خیرالامور اوسطها