به گزارش خبرگزاری حوزه، چندی پیش فرصت گفتوگو با عبدالرحمن ابوسنینة، فلسطینیالاصل و فعال رسانهای در جبهه مقاومت فراهم شد. موضوعاتی همچون روند مبارزات فلسطین و ظرفیت متصوفه برای مقابله با جریانهای تکفیری با ابوسنینة مطرح شد و وی با تجارب میدانی و اطلاعاتی که به دست آورده بود، به این سؤالات پاسخ داد. به مناسبت روز جهانی قدس، این گفتوگو را میخوانیم:
حوزه: در ابتدا لطفا درباره خودتان و فعالیتهایتان توضیح دهید.
بنده از یک طایفه بزرگ فلسطینی هستم که در شهرهای فلسطین، غزه، اردن و شتات پراکندهاند اما وطن اصلی ما شهر الخلیل در فلسطین اشغالی است.
بیشتر روزهای زندگی من در اردن گذشت، آنجا در میان اهالی خوبش، بزرگ شدم، روزهای کودکیام را در زرقاء، بزرگترین شهر اردن، سپری کردم. جایی که ساکنان آن با هر اصالتی(فلسطینی، اردنی، چینی) و عقایدی (مسیحیان، دروزیها) در آنجا جمع شده بودند. این تنوع، عطش معنوی مرا برانگیخت و از همان اوایل زندگی، نشست و برخاستهایی که با همسایگان مختلف داشتم، راه علم دوستی و تعصب ستیزی را به روی من باز کرد ولی متأسفانه پس از آن، هجوم ایدئولوژی وهابیت به زرقاء، با حمایت مالی سعودی اتفاق افتاد که متولیان دینی و مبلغان را با پول خریداری میکرد.
ولی با کمک خداوند، توانستم بدون تعصب به دنبال حقیقت بروم. یادم میآید زمانی که دانش آموز دبیرستانی بودم از سفارت جمهوری اسلامی در عمان(پایتخت اردن) بازدید کردم و آنجا از کتابهای دکتر شریعتی که ترجمه شده بود، خوشم آمد و به مطالعه آنها روی آوردم. در اردن، مباحث علوم قرآنی،عقاید و حدیث را خواندم با کمک استادان بزرگی از جمله؛ علامه سید حسن الصقاف که در علم حدیث و رجال بسیار طرفدار دارد و شیخ سعید فودة، که من سه دوره آموزش عقاید را با ایشان گذراندم، بدون اینکه حتی یک جلسه غیبت داشته باشم ...
در سال ۲۰۰۰ برای فرار از فضای تروریسم فکری، به سوریه نقل مکان کردم و در آموزشگاههای رسمی و حوزههای علمیهای که داشت، تحصیل کردم. مدتی در کلاس درس شیخ شهید البوطی رحمهالله درس خواندم و از جامعةالمصطفی لیسانس فقه و حقوق گرفتم. سپس به اردن بازگشتم و در دانشکدهها و دانشگاههایش، هنرهای رسانهای، سینمایی و تلویزیونی خواندم و در دهها دوره مرتبط شرکت کردم.
از سال ۲۰۰۸ تا به امروز هم در زمینه روزنامهنگاری و رسانه کار کردهام و در حال حاضر تحصیلات دانشگاهی و دینی خود را در جمهوری اسلامی دنبال میکنم و همزمان با سایتهای خبری همکاری میکنم و تحلیل سیاسی ارائه میکنم.
حوزه: درباره خاندان فلسطینی ابوسنینة بگویید. شنیدهام که امام جمعه مسجد الاقصی از این خاندان است و آیا این صحت دارد که شما از نوادهگان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هستید؟
ابوسنینه از بزرگترین خانوادههای شهر «خلیل الرحمان» است و زمینهای این خاندان در نزدیکی مسجد مقدس ابراهیمی واقع شده است.
بزرگان خاندان ابوسنینه به تدین و دینداری معروفند که بعضی از آنها از مبلغان و امامان جمعه مسجد ابراهیمی و مسجد الاقصی بودهاند؛ مانند شیخ یوسف ابوسنینة و شیخ معتز ابوسنینة، و نیز دیگر کسانی که از خادمان مسجد الاقصی و الخلیل بودهاند. این خانواده در مبارزه و جهاد علیه صهیونیستها صدها شهید، مجروح و اسیر تقدیم کردند و مبارزات ملی و اسلامی آنها به حدی است که از برخی پسران خود که به حکومت محمود عباس پیوسته بودند، برائت جستند، چرا که حکومت محمود عباس با اشغالگران صهیونیست هماهنگ است و نماینده آنها محسوب میشود.
یک باور خوبی در خانواده ما هست که ما از نسل پاک پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هستیم و گفته میشود که ریشه ما به قبیله بنی سلیم از شبه جزیره عربستان میرسد که بخشی از آنها زمان دولت فاطمی به لیبی مهاجرت کردند و تحت تأثیر واعظان و مبلغان فاطمیون قرار گرفتند. آنها از دوستداران مکتب اهلبیت علیهمالسلام بودند طوری که اکثرشان، نام اهل کساء را روی فرزندانشان میگذاشتند، مثلا مرحوم مادرم، اسم خواهرهایم را فاطمه و زینب گذاشت و مرحوم خالهام، دوقلو پسر باردار شد و اسمشان را حسن و حسین گذاشت.
همچنین قاضی شیخ محمد جمال محمد جمیل ابو سنینة که هنوز زنده است، به نقابة الأشراف در مصر مراجعه کرد و به او گفتند که اگر بتوانید نسبت خودتان با طایفه ابوسنینهای که در شمال آفریقا هستند، برای شهادت سیادتان را صادر میکنیم و ...
به طور کلی، اصل و نسب به اعمال ما مربوط نیست و هنوز برایم اثبات نشده است که از نوادگان حضرت زهرا سلامالله علیها باشم ولی من خودم را خادم آنها میدانم، به ویژه خادم مبارزان صالح مقاومت، در راس آنها رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای، سید حسن نصرالله و سید عبدالملک الحوثی(حفظهم الله).
حوزه: درباره سلسله صوفیانه فلسطین و اردن توضیح میدهید؟
در فلسطین، صوفیها در قدس شریف حضور دارند و گوشه خاصی در نزدیک مسجدالاقصی، مخصوص فرقه نقشبندی است که تیرههای آن در نابلس و الخلیل امتداد دارد و منسوب به شیخ حمد کریم الدین الخلوتی بود. او اهل خراسان ایران و یکی از بزرگان متصوفه در قرن دهم هجری، محسوب میشد. در شهر جنین هم دهکدهای به نام الیامون است که مشخصه اصلی آن، فرهنگ صوفیانهاش است. آنها شبهای جمعه هر هفته در داخل مقبره پیامبر یامین و دوشنبه شبها در مقبره شیخ مبارک، به اجرای برنامه میپردازند.
حرم پیامبر یامین مکانی برای صوفیان بوده و همچنان نیز هست و جلسات ذکر و دعا در آنجا برگزار میشود، زیرا اعتقاد بر این است که آنجا، محل دفن عبد صالح خدا بنیامین، برادر حضرت یوسف علیهالسلام است.
در مورد تصوف در غزه، آنطور که دوست و همکارم محمد حرب برای من نقل کرده، گرایش آنها به طرف مصر است اما این روزها هیچ طریقه خاصی وجود ندارد و آنها غیرفعال هستند. من شخصاً معتقدم که تصوف به دلیل تبلیغات رسانههای سلفی، در فلسطین عقب نشینی کرده و طی چند دهه، سلفیها عموم مردم را متقاعد کردهاند که تصوف با شرک آمیخته شده و حاجیان فلسطینی با کتابها و صوتهای سلفی از مکه بازمیگردند.
اما درباره تصوف اردن، هفت سال پیش من مستندی درباره تصوف در برابر افراط گرایی تکفیریها تهیه کردم که منتشر شده و در یوتیوب قابل مشاهده است؛ https://www.youtube.com/watch?v=i-fYZaKBaUg&t=۱۵s
من معتقدم تعداد متصوفه در اردن بیش از هزاران نفر است و در حال افزایشاند، به ویژه پس از ناامیدی ناشی از به اصطلاح بهار عربی و ظهور جریانهای تکفیری که به نام اسلام تکفیر میکنند و سر میبُرند.
در اردن، بزرگان صوفیه در مقابل گسترش افکار سلفیسعودی قرار دارند، مانند سید حسن السقاف که محدث و محقق عقاید و تاریخ اسلام است و شیخ مصطفی ابو رمان که در زمینه ارتباط میان مسلمانان و مسیحیان و جریانهای مختلف سیاسی توانمند است و دکتر سعید فودة که در کتاب الکاشف الصغیر که درباره عقاید ابن تیمیه است، وهابیت و رویکرد ابن تیمیه را افشا کرده است.
حوزه: بیایید به مقاومت فلسطین بپردازیم و درباره مراحل کار و توسعه آن توضیح دهید.
من با شما صادق و شفاف خواهم بود، ممکن است برخی عصبانی شوند اما این حقیقتی است که من با تحقیق به آن رسیدم؛ رویکرد امام خمینی، قطبنمای مقاومت را به سوی قدس برگرداند. مقاومت و انقلاب فلسطین، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سمت و سویی نداشت، پراکنده بود. بله، فعالیتها و عملیاتهای مفیدی در دهه ۶۰ میلادی ضد اشغال وجود داشت اما اولین انتفاضه در سال ۸۷ میلادی با الهام از انقلاب مردم ایران رخ داد و سپس شاهد بروز جنبش جهاد اسلامی به رهبری استاد شهید فتحی شقاقی بودیم که از رویکرد امام خمینی علیه استکبار امریکایی، الهام گرفته بودند.
جهاد اسلامی هدفش را بازگرداندن اسلامگرایان به میدان مبارزه فلسطین علیه اشغالگران اسرائیلی قرار داد و شقاقی با اسلامگرایان انقلابی به صحنه آمد و اخوانیان نیز چارهای ندیدند جز اینکه یا وارد میدان شوند و یا میدان را برای چپگرایان و جریان اسلام انقلابی که به جمهوری اسلامی اتکا کرده است، خالی بگذراند.
در دهه نود میلادی فعالیت مقاومت به عملیاتهای شهادت طلبانه تبدیل شد، به ویژه پس از تبعید رهبران مقاومت اسلامی به مرج الزهور در نزدیکی مرز لبنان و سپس بازگشت بیشتر آنها به غزه و سرزمینهای اشغالی. در آن اوضاع و احوال، آنها به صورت چهره به چهره با مقاومت اسلامی لبنان و پاسداران سپاه ملاقات کردند و برای فعال کردن جهاد و مقاومت در برابر اسرائیلیها به تبادل نظر و تجربیات پرداختند.
در این دوره، عملیاتهای شهادت طلبانه به صحنه عمل وارد شد تا زمان شروع انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰ میلادی و پس از آزادسازی جنوب لبنان، شاهد اقدامات مسلحانه هستیم و در این دوره شاخههای نظامی متعدد شد و توسعه فناوری ایجا شد و با حمایت جمهوری اسلامی غزه در ساخت موشک توامند شد و این موضوع برای همه رهبران نظامی مقاومت فلسطین در حماس، جهاد اسلامی، گردانهای شهدای الاقصی و جبهه مردمی شناخته شده است.
همچنین در آن زمان، عملیات شهادت طلبانه در کرانه باختری در مقیاس وسیعتری شروع و علمیات ربایش سرباز اسرائیلی منجر به عقب نشینی صهیونیستها از غزه شد. اکنون مقاومت، علیرغم محاصره غزه، از تواناییهای خاصی برخوردار است تا جایی که اسرائیل در جنگهای اخیر مصر را واسطه قرار داد تا آتشبس برقرار شود.
من به نقش اساسی انقلاب اسلامی ایران اعتقاد دارم و معتقدم پشتیبانی رسانهای و نظامی در ایجاد مقاومت واقعی در برابر صهیونیستها مؤثر بوده وانشاءالله قادر به ریشه کنی سرطان صهیونیست است.
مسئله تداوم حضور صهیونیستها، همانطور که رهبر انقلاب آیت الله خامنهای اعلام کرد، به پرسشی فوری برای رهبران رژیم اشغالگر تبدیل شده است و درگیری مداومی بر اساس بنیادهای جامع تمدنی برای ترسیم آینده کل منطقه، شکل گرفته است. این یک مبارزه آشکار بین محور مقاومت به رهبری ایران و بین شیطان بزرگ، آمریکا است و دروازه شکلگیری دوباره این منطقه، فلسطین است.
حوزه: امروزه نقش آفرینان مؤثر مقاومت در برابر صهیونیستها چه کسانی هستند و چپگرایان فلسطینی چه میکند؟
چپها به دلیل تسلط جریانات اسلامی بسیار عقب نشینی کردهاند اما هنوز مواضع اصولی را درباره وقایع منطقه ارائه میدهند ولی به دلیل عدم توانایی مالی، تأثیر زیادی ندارند. جریانی از آنها وجود دارد که الحمدلله در گفتار و عمل، به محور مقاومت تمایل دارد و اینها عملا در این زمینه، ایستادگی میکنند. جهاد اسلامی به عنوان یک جنبش مقاومت اسلامیانقلابی، به نظر من، حرکتی است که سزاوار عنوان مقاومت اول در فلسطین است، در حالی که حقوق سایر جریانها و بویژه حماس را پایمال نمیکند.
حوزه: چگونه به اتهام محور مقاومت مبنی بر کشتار غیرنظامیان پاسخ میدهید؟
این دروغی است که توسط نظامیان صهیونیست پخش شده تا درخشش دستاوردهای مهم محور مقاومت، به ویژه بزرگترین دستاوردشان که خار کردن صهیونیستها بود را محو کنند. کشوری که قرار بود از نیل تا فرات ادامه یابد، تبدیل به کانکسها و مناطقی شده که با دیوارهای حائل محصور شده است.
چه کسی رفتار اخلاقی نیروهای حزب الله با اسیران داعش در جرود عرسال را فراموش میکند؟ ... من در اینجا یادی میکنم از نامه شهید سلیمانی به صاحب خانهای که در زمان فرماندهی در آن اقامت داشت؛ او برای کنترل شهر البوکمال مجبور شده بود بدون اجازه در آن خانه بماند و در آن نامه عذرخواهی کرده و آمادگی خودش را برای پرداخت هر خسارتی که به خانه وارد آمده بود، اعلام کرده بود.
حوزه: تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها و انقلابهای بهار عربی را چگونه میبینید؟
انقلاب ایران با هیچیک از اینها قابل قیاس نیست و حقیقتی بیعیب است. تنها انقلابی است که دشمن را بهدرستی شناخته و سازش نکرده است، زیرا از روزهای اول دست چپاولگر آمریکا و پای صهیونیستها را قطع کرده است و در این راه قربانیهای فراوانی داده است.
از نگاه رهبر کبیر انقلاب(ره)، مبارزه با رژیم صهیونیستی یک مبارزه وجودی و سرنوشت ساز است، نه یک درگیری سیاسی یا مرزی. متأسفانه در همه کشورهای اسلامی برخی کسانی که پس از بهار عربی به قدرت رسیدند، از نخستوزیر رژیم صهیونیستی با عنوان دوست عزیز یاد میکنند، یا افرادی که صحبت زیاد میکنند اما بیشترین مبادلات اقتصادی و نظامی را با رژیم صهیونیستی دارند.
انقلاب امام خمینی(ره) در ایران، بُعد اسلامی و عقیدتی را به عمق درگیری با دشمن صهیونیست وارد کرد و بدین ترتیب جبهه مقابله با صهیونیسم را گسترش داد.
حوزه: آیا آنطور که در برخی وب سایتها گفته میشود شما شیعه شدهاید و مذهب قبلی خود را رها کردهاید؟
سؤالاتی وجود دارد که باید متناسب سطح اعتقاد، تاریخ، سیاست و عطش روحی به آن پاسخ داد و پاسخ این سؤالات جز در مکتب اهل بیت علیهمالسلام پیدا نمیشود. من به اسلام اصیل محمدی خود افتخار مکنم و بیشتر عمر خود را صرف مطالعه، تحقیق و بحث در مورد افکار و عقاید کردهام و تمام امتیازات دنیوی را که میتوانستم به دست بیاورم، برای پیروی از راهنماییهای وجدانم و در راستای پیروی از عدالت و اجتناب از ظلم ترک کردم و این اصطلاحات تشیع و تغییر دین و مذهب و ... را دوست ندارم.
من معتقدم، همه کسانی که با خدا صادق هستند و حق الناس را رعایت میکنند، رستگار میشوند. خداوند متعال هر انسانی را با توجه به دانش، درک و شناخت خود مسئول میداند. انسانهایی که از لحاظ فکری ضعیف هستند، مؤاخذه نمیشوند.
مشروح و متن عربی این گفتوگو را اینجا بخوانید.
مترجم: مریم کرمی
نظر شما