به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند. از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهلبیت (ع) بوده است، از همین رو در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا سالاری فر روانشناس و استادیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاستهای کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه میآید.
فلسفه خانواده یکی از چالشیترین مباحث حوزههای مختلف است
فلسفه خانواده یکی از چالشیترین مباحث حوزههای مختلف علوم ازجمله روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق و اخلاق است که درباره آن بحثهای زیادی شده است. این موضوع، پس از طرح مباحث مدرن و پستمدرن، خود را بیشتر نشان داده است.
بُعد فطری خانواده یکی از مباحث بسیار مهمی است که اگرچه تأثیرات اجتماعی آن در ما بروز دارد، ولی نباید از این بعد فطری که زمینهساز تشکیل خانواده است، دور شویم.
خانواده مجموعهای از نیازهای فطری متجلی در زن و مرد است
اگر در یک نگاه اجمالی بخواهیم خانواده را بر پایه فطرت انسانی تعریف کنیم، باید گفت خانواده مجموعهای از نیازهای فطری متجلی در زن و مرد است، روابط صمیمی زن و شوهر و حفظ دلبستگی آنها، تلاش مرد برای نانآوری و خانهداری و انجام امور منزل توسط زن در جهت حفظ کیان خانواده و فرزندپروری و تربیت آنان است که کارکرد خانواده را منسجم میکند.
درواقع این امور و مجموعهای از دیگر نیازهای روانشناختی، جامعهشناختی، حقوقی و اخلاقی است که خانواده بر پایه آن استوار است. فلسفه خانواده بر پایه فطرت بنا شده و بر این اساس از سویی، احتیاج انسان به داشتن انیس و همدم و داشتن فرزند، او را به سمت ازدواج میبرد و از سویی دیگر، جامعه انسانی نیاز به نیروهای هدایتکننده دارد که تولید این نیروها در خانواده امکانپذیر است.
خانواده، لازمه زندگی اجتماعی است
خانواده، لازمه زندگی اجتماعی است، وقتی بحث فطری انسان و اجتماع تحلیل میشود، درمییابیم پیشرفتهای به وجود آمده در تاریخ بشر، مرهون نیروهای انسانی بوده و آنان بودند که این کمال و توسعه را به وجود آوردهاند. همین نیروهای مولد کار و صنعت و پیشرونده در تمام زمینههایی که جامعه بشری و فناوری به آن نیاز دارد در کانون خانواده به وجود میآیند و پرورش مییابند؛ بنابراین، خانواده بستر رشد اجتماع است که میتواند با تربیت درست فرزندان، اجتماعی سالمتر، خلاقتر و پیشرونده ایجاد کند.
اگر صحبت از پیشرفت انسان و خلاقیتها او میشود، باید بدانیم که رشد مؤثر و سرنوشتساز این انسان خلاق، در خانواده صورت میگیرد.
درواقع، منشأ این خلاقیت، خانواده است، خانواده کانون پرورش و شکلگیری مهم و زیربنایی افراد اجتماع است.
داشتن روحیه ترس یا شجاعت، داشتن خوی انسانی یا غیرانسانی و فاسدشدن یا سالم بودن افراد در خانواده شکل میگیرد، وقتی خانواده سالم باشد درواقع جامعه، هزینههای کمتری متحمل خواهد شد، ولی وقتی پدر خانواده و سایر اعضا به حقوق و تکالیف خود اهمیت ندهند، هم خانواده در خطر نابودی است و هم جامعه دچار بحرانهای جدی میشود؛ بنابراین، میبینیم خانواده از جایگاه بلندی برخوردار است و برای همین است که در مبانی خود، دقیقاً این را میبینیم که پدر و مادر پیش از انعقاد نطفه تا پسازآن در خصوص تربیت فرزندشان، نقش کلیدی و مؤثر دارند.
خانواده بزرگترین نهادهای اجتماعی است
خانواده بهاینعلت، ارزشمند است که بزرگترین نهادهای اجتماعی نیز از آن متأثرند. وقتی صحبت از محوریت خانواده میکنیم، درواقع منظور، تأثیرگذاری خانواده بر تمام نهادهای اجتماعی است.
در سراسر تاریخ بشر، خانواده در موفقیتها و ناکامیها نقش داشته و این حاکی از اهمیت جایگاه آن است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خانواده با توجه به مبانی اسلامی شکل و توسعه داده شد و در اصل دهم قانون اساسی، خانواده، یک واحد بنیادین اعلام شد و پسازآن تلاش شد ابعاد متعدد خانواده، براساس مبانی اسلامی تقویت گردد. هرچند میتوان خانواده را یک نهاد خصوصی دانست و البته برخی نمیپسندند حکومت و سیاست در آن دخالت کند تا به تعبیری سیاسی نشود؛ اما باید گفت هر جامعهای به مجموعهای از سیاستگذاریها نیاز دارد و خانواده باید در اولویت اول این سیاستگذاریها قرار گیرد.
این قاعده در جمهوری اسلامی ایران نیز جریان دارد، ما با داشتن پشتوانه مبانی دینی و اسلامی به دنبال این بودیم که اهمیت خانواده را تقویت کنیم؛ اما واقعیت این بود که خواهناخواه تحت تأثیر شرایط جهانی و مدرنیته قرار داشتیم.
یکی از مشکلات سیاستگذاریهای کشور، تحت تأثیر قرار گرفتن این فرایند از مسائل غرب در حوزه خانواده بوده است.
مجموعهای از سیاستها در حوزه اقتصاد، حقوق و مانند آن، پایهریزی شد و در پی آن قوانینی وضع و اجرا گردید که بومی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نبود که این خود به چالش تبدیل شد.
فرهنگ غرب برای غرب و اقلیم آنجاست
زمانی که سیاستگذاری خانواده، تحت تأثیر مباحث فرهنگی غرب باشد و آنگاه بخواهیم توسط آن خانواده را تقویت کنیم، در عمل با مشکل روبهرو خواهیم شد. فرهنگ غرب برای غرب و اقلیم آنجاست، برای این کشور باید نسخهای مطابق با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نوشته شود.
در طول تاریخ به زنان این مرزوبوم ستمهای فراوانی شد که در پی آن جنبش زنان راهاندازی گردید و برای آنان سیاستگذاریهایی انجام شد که متأسفانه این سیاستها تبعیضگونه، رخ داد و حتی امتیازاتی برای زنان در نظر گرفتند که باعث جزئینگری در حوزه خانواده شد.
اگرچه نیت ما این بود که بنیان خانواده را تحکیم بخشیم و حقوق زنان را استیفا کنیم؛ اما در تمام این ابعاد، حقوق زن را تثبیت کردیم منجر به استقلال نسبی اقتصادی زن و تضعیف خانواده شد. اگر آنچه را عرض کردم در قوانین جستجو کنید، خواهید دید در عقدنامهها و قراردادها آورده شده و فقهای شورای نگهبان هم آن را تائید کردهاند. قصد ما تثبیت خانواده بود، اما در عمل، حقوق زن تثبیت شد. زنان در ابتدا فکر میکردند به نفعشان کار شده، اما در عمل به این نتیجه رسیدیم که این کار نهتنها به نفع خانواده و به نفع زن نبود که به جایگاه زن و نهاد خانواده نیز آسیب وارد شد.
سرانجام در سیاستگذاری خانواده، متخصصین دور هم جمع شدند و ساعتها مطالعه و فکر کردند و مقام رهبری نیز خود بر کار آنها نظارت داشتند و در ۱۶ بند، این سیاستها ابلاغ شد.
در این سیاستها نوع نگاه تغییر کرد، نگاهی که زن را تثبیت میکرد، کنار رفته و نگاه تثبیتگر خانواده جای آن نشسته است. اگر با دقت بیشتری این ۱۶ بند مطالعه شود، خواهید دید تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در آن دیده میشود که پشتوانه تمام این بندها، ادله علمی و دینی است.
سیاستهای ابلاغی، محصول یک اندیشه مبنایی خوب بوده، ولی تاکنون این سیاستها آنگونه که باید، عملی نشده است، ما هنوز در برخی از سیاستگذاریهای حوزه خانواده، از غرب متأثر هستیم، عملیاتی شدن سیاستهای رهبری در خصوص خانواده، سخت شده است.
درواقع، تأثیرگذاری فرهنگ غرب باعث شد نتوانیم حرکت مطلوب را به سمت خانواده محوری انجام دهیم و نتیجه آن، این شد که در سیاستگذاریها، آن اتفاقی که باید رخ دهد، هنوز رخ نداده و عملی نشده است؛ البته در حوزه خانواده، وام ازدواج و مانند آن، اتفاق افتاده، ولی هنوز به مسیر درستی نرسیدهایم.
سیاستگذاریهای نظام باید مبتنی بر چند اصل باشد که یکی از آنها که مبانی اسلامی است، باید مورد توجه قرار گیرد.
همانطور که به فرموده امام خمینی اجتهاد ما باید متناسب با زمان و مکان باشد، در سیاستگذاری نیز باید عناصری مانند موضوعات دینی در نظر گرفت شود.
در جمهوری اسلامی هم اجتهادهای جدید باید متناسب با شرایط روز باشد، ما نمیتوانیم بستر اجتماعی و فرهنگی زمان پیامبر’ را به جامعه امروز تعمیم دهیم. بسترهای اجتماعی و فرهنگی به اجتهادهای جدید نیاز دارد و خواهناخواه باید در سیاستگذاریهای فرهنگی، ملاحظات اقشار سنتی در نظر گرفته شود.
متاسفانه تحت تأثیر سیاستگذاریهای جهانی هستیم
یکی دیگر از چالشها این است که ما تحت تأثیر سیاستگذاریهای جهانی هستیم و ناچاریم در بسیاری از موارد آنها را رعایت کنیم؛ بهعنوانمثال در بحث ورزش زنان در سیاستگذاریها خطوط قرمز داریم، ولی من احساس میکنم مسئولان بهتدریج از این خطوط قرمز عقبنشینی میکنند. حالا برخی مباحث سیاسی است که شاید اختلافها در آن چندان مشکلساز نشود، ولی در حوزه دینی و شرعی این سیاستگذاریها مشکل است و چالش دارد که از سویی، نمیتوانیم این فشارها را تحمل کنیم و از سوی دیگر، بهخاطر دهکده جهانی و تأثیر رسانه، از آن گریزی نیست.
در حوزه خانواده به اجتهاد جدید نیاز داریم
در حوزه خانواده به اجتهاد جدید نیاز داریم و سیاستگذاریهای جدید باید مبتنی بر شرایط امروز باشد.
امروزه شاهد روابط بدون ازدواج هستیم که باید در مقابل آن، متناسب با اقتضائات روز، ازدواجها را تنظیم کنیم.
نباید بر مدلهای خودمان اصرار کنیم و ازدواجهای دائمی را فقط در نظر بگیریم. شاید بتوانیم خیلی از گزینههای کنونی را در چارچوب ازدواج موقت تعریف کنیم و طبیعتاً در درون فرهنگ ایرانی و اسلامی هضم کنیم و نه اینکه بهگونهای عمل کنیم که دیگران طوری برداشت کنند که این ضد دین و اسلام است. ما برای برطرف کردن چالشهای امروز، نیازمند سیاستگذاری در حوزه ازدواج هستیم و این سیاستگذاریها به اجتهاد جدید و شجاعانه نیاز دارد.
در سیاستگذاریها برخی از چالشهای علمی نیز وجود دارد، متخصصین روانشناسی، علوم اجتماعی، جامعهشناسی و حقوق باید مباحثی را طرح کنند که در سیاستگذاریها تأثیر شگرف داشته باشد؛ بهعنوانمثال، ازدواج دختر دهساله طبق تعریف غرب، کودک همسری است؛ درحالیکه ما میگوییم کسی که بالغ میشود، دیگر کودک نیست. دختر دهساله در اسلام اگر به بلوغ برسد دیگر کودک نیست، ولی در قوانین غربی، افراد تا ۱۸ سالگی کودک حساب میشوند. در سیاستگذاریهایی که در این زمینه باید صورت گیرد، موانعی وجود دارد. مشکل دیگری که بر سر راه سیاستگذاریها داریم، بحث دعواهای سیاسی است داخل کشور است. جناحهای مختلف که اختلافهای سیاسی باهم دارند، مشکلاتشان را بر سر سیاستگذاری خالی میکنند و حتی طرف ممکن است دیدگاه مثبتی هم دارد، اما به لحاظ منازعات سیاسی مخالفت میکند.
اگر خودش در این جایگاه باشد این کار را انجام میدهد؛ اما چون طرف مقابلش در این جایگاه قرار دارد، با وی در افتاده و سنگاندازی میکند. این مشکلات در سیاستگذاریهای مختلف وجود دارد که آن خود بحث دیگری است. البته برخی مواقع در سیاستگذاری، مشکل نداریم، درواقع چالش ما سیاستی و نظری نیست و مشکلی با این نداریم، بلکه مشکل ما جاهای دیگر و نظامهای دیگر است که بر اجرای سیاستگذاریها و نظام خانواده تأثیر میگذارد؛ مثلاً فرض کنید رهبری بر مشاوره قبل و بعد از ازدواج تأکید دارند و در اجرا از آن حمایت میکنند، اما باوجود شرایط اقتصادی کنونی، آیا میتوان این را عملی کرد؟ البته اگر بیمهها پای کار بیایند، بسیاری از این سیاستگذاریها عملی خواهد شد، ولی در برخی بیمهها این موارد وجود ندارد.
ما درگیر مجموعهای از نهادها و سازمانها هستیم و طبیعی است اگر نتوانیم فقط سیاستگذاری خانواده را وسط بگذاریم و روی آن تمرکز کنیم و از چیزهای دیگر غافل شویم؛ درحالیکه باید دانست اگر از این موضوع بسیار مهم غافل شویم، بیگمان جامعه درگیر آسیبهای فراوانی خواهد شد. برای حفظ ارزشها بحث معنویت و اخلاق که در چند بند آمده و خانواده را با معنویت گره زده، باید در خانواده مورد اهتمام قرار گیرد. اگر بخواهیم یکی از ویژگیهای خانواده سالم را در نظر بگیریم، همین جنبه است. قطعاً باید سیاستگذاریهای معنوی به سمتی باشد که خانواده با معنویت گره بخورد. ما چالشهای معنوی داریم، ولی این چالشها کدام هستند؟ اگر در حوزه معنوی، چالشهای جدی داشته باشیم، اثرش اینجا نمایان میشود. ما انتظار داریم خانواده به متولیان مذهبی و معنوی مراجعه کند، ولی بین متولیان مذهبی و معنوی، چالشهایی وجود دارد که بهواسطه آن، یکدیگر را تخریب کردند؛ حال، وقتی خودمان این چالش را ایجاد کردیم و آنها همدیگر را تخریب کردند، آیا درواقع خانواده را از کسب معنویت محروم نکردهایم!؟
سیاستهای ابلاغی خانواده، بسیار خوب است
سیاستهای ابلاغی خانواده، بسیار خوب است، اما در عمل چرا اتفاق نمیافتد؟ چون به بحثهای دیگری مانند جامعه روحانیت و مربیان اخلاق و به اینکه آنها چطور صحبت کنند، گره خورده که بخشی از این ممکن است غیرقابلاجتناب باشد. در ایام انتخابات، فضای اخلاقی و فرهنگی ما در این دو ماه چگونه است؟ انتخابات تمام میشود، ولی بعدازآن، متولیان دینی و مذهبی که باید به رسالت فرهنگی خود ادامه دهند، دیگر اعتباری برایشان باقی نمانده است.
ما اگر بخواهیم روی سیاستگذاریها کار کنیم و یک نوع آسیبشناسی داشته باشیم، باید گفت نسبتاً در سیاستگذاری و تعیین سیاستهای کلی، هرچند که قابل نقد است، اما عملکرد مطلوبی داشتیم. در مباحث حقوقی، در سیاستگذاریها جای نقد است؛ مثلاً در سیاستگذاری خانواده در بحث مهریه میتوان برای آن، سقف محدود و مشخصی قرار داد و شرایط منطقهای آن را در نظر گرفت.
در خانواده به سیاستگذاری حقوقی نیاز است
در خانواده به سیاستگذاری حقوقی نیاز است. در خصوص حقوق خانواده باید تجدیدنظر صورت گیرد. در خصوص مهریه، سیاستگذاریها باعث شده نگاه زنان به مهریه نسبتاً حقوقی شود. چیزهایی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم، در کجای دنیا وجود دارد؟ آسیبهایی مانند خیانت، خشونت، شوهر کشی و نظایر آن در کشورهای دیگر کمتر به چشم میخورد. بسیاری از مشکلات امروزی جامعه ما ناشی از سیاستگذاریهای حقوقی است که باید اصلاح شود. آنجا قوانین و سیاستگذاریها کاملاً مشخص است. در سیاستگذاریهای حقوقی، باید کار جدی شود و قوانین آسیب زننده به خانواده را باید اصلاح کنیم. چرا باید شاهد آسیبهایی مانند همباشی یا هم خانگی باشیم که البته یک بخش آن، حقوقی است. یک جوان احساس میکند چقدر باید الزامات حقوقی را انجام دهم که حق طبیعی من است؛ پس اگر یک ازدواج غیررسمی داشته باشم، برایم راحتتر و کم دردسر است.
در حوزه فرهنگ عمومی که در قالب سینما، تلویزیون، رسانه، اماکن عمومی، کوچه و خیابان و فضای مجازی خود را نشان میدهد، چه اتفاقی میافتد؟ آیا در سناریونویسی فیلمها و سریالها، خانواده محوری نقشی دارد؟ آیا به نظام خانواده و حفظ کیان آن اولویت و اهمیت داده میشود و اگر خانواده محوری در آن لحاظ میشود، از چه شاخصهایی بهره میگیرد؟ خانواده محوری این است که نظام خانواده در تمام این موارد، ارزش محسوب شود و در اولویت اول امور باشد. خانواده محوری یعنی توجه ویژه داشتن به کیفیت و جایگاه رابطه همسران با یکدیگر، والدین و فرزندان، پدربزرگ و مادربزرگ، خواهر و برادر. خانواده محوری یعنی اینکه در تمام امور از موقعیت و جایگاه خانواده صیانت شود. نباید با تصویب و اجرای قوانین مبهم و ناکارآمد، کیان خانواده را به خطر انداخت. در فرهنگ عمومی، ازدواج باید در جایگاه و اولویت ارزشی بالایی باشد و با نگاه مثبت به آن نگریسته شود. این موضوع حتی باید در فیلمها و سریالها و سایر کارهای فرهنگی نشان داده شود.
مدرسه بهعنوان یاور خانواده، نقش ویژهای در تربیت و آموزش فرزندان دارد. در فرهنگ عمومی اگر نقش مهدکودک، خانه بازی، تفریحات را برجسته کنیم، گویا خانواده را تعطیل کردهایم.
نباید خانواده را از جایگاه محوریتی تنزل بدهیم
در خط فرهنگی نباید خانواده را از جایگاه محوریتی تنزل داده و آن را به حاشیه ببریم. این اتفاقی بود که در فرهنگ غرب رخ داد و البته ما نیز بخشی از این حرکت جهانی هستیم. برنامهریزی فرهنگی و جنگ نرم را قبول داریم، اما بخشی هم روند اجتماعی بوده است که رخداده و ما هم جزئی از این دنیا هستیم و خواهناخواه، از تغییرات و رخدادها تأثیر میپذیریم. بالاخره این روند در دنیا بوده و ما هم در جریان آن قرار گرفتهایم و خواسته یا ناخواسته کارکردهای اصلی خانواده را از آن زدوده و به مدرسه و دانشگاه و غیره دادهایم.
خانواده محوری باید در عمل بهصورت واقعی و عینی در جامعه رخ دهد
کارکردهای خانواده را چنان تضعیف کردیم که بهجای خانواده محور، مدرسه محور شدهایم، امروزه بهجای خانواده محور، دانشگاه محور هستیم و سرمایهگذاریها را به آنسو بردهایم. در عمل، نقش مدرسه و دانشگاه را در تربیت فرزندانمان پررنگتر کردهایم که آنها نیز در عمل به آموزش اهتمام بیشتری ورزیدهاند.
خانواده محوری باید در عمل بهصورت واقعی و عینی در جامعه رخ دهد، نوع رفتارهای اعضای خانواده بسیار مهم بوده و گویای این است که خانواده محوری از خود خانواده تا چه اندازه اهمیت دارد. زمانی را که پدر خانواده در بیرون از خانواده صرف میکند با زمانی که در خانواده با زن و فرزند خود صرف میکند، آیا برابر است؟ ویروس کرونا بهخوبی جایگاه خانواده را نشان داد. هرچند کرونا به جامعه جهانی و خانواده آسیب وارد کرد و بسیاری را به کام مرگ کشاند و مشکلات اقتصادی زیادی را رقم زده، اما در عوض یکی از مزایای آن این بود که ما باید به جایگاه خانواده برگردیم.
نقش پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار مهم و اساسی است
نقش پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار مهم و اساسی است، اما آیا وقت کافی برای آن توسط والدین هزینه میشود؟ در این زمینه از نظر نرمافزاری چه باید کرد؟ گمان نکنید در این خصوص سیاستگذاری داشتیم، بلکه شرایط اجتماعی ما را به این سمت برده است. ما باید به خانواده بها بدهیم، اما آیا ازنظر نرمافزاری محتوای کافی، فاخر و ارزنده داریم؟
در شرایط کنونی کرونا، میتوانیم تربیت فرزندانمان را بیشتر ارزیابی کنیم. در بحث آموزشهای برخط میتوانیم نظارت تربیتی خود را قویتر کنیم و از آنها، فرزندان اخلاق مدار بسازیم. بحث آزمونهای برخط و تقلبهایی که اتفاق میافتد یک چالش اخلاقی است که والدین میتوانند با نظارت هوشمندانه، آن را مدیریت و رفع کنند. نباید فرزند ما براساس منافع شخصیاش به هر قیمتی امتیاز بگیرد. اگر اینگونه پیش برود، در آینده زمانی که وارد جامعه میشود، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ آیا او که ازنظر اخلاقی به سطح قابل قبولی ارتقا نیافته، میتواند حقوق دیگران را رعایت کند، حتی اگر به ضرر خودش تمام شود؟ آیا میتواند مطابق احادیث، سخن راست بگوید حتی اگر به زیان خودش شود؟ آیا میتواند حقیقت را بپذیرد، حتی اگر به زیان خودش شود؟
در سطح فرهنگ عمومی کارهایی انجام میشود، اما چالشهایی هم داریم که چالش اول، تأثیرات جهانی است که بر ما وارد میشود. فشار فیلمهای غربی آنقدر زیاد است که نمیدانیم چگونه باید خانواده را در برابر آن محافظت کنیم. به نظر میرسد در سطح فرهنگ عمومی نیازمند زمینهسازی برای ایجاد رقابت هستیم تا این خلاقیتها رشد کند و البته این نیازمند سیاستگذاریهای کلان فرهنگی است که بر خانواده هم تأثیر میگذارد. ما در سیاستهای کلان باید تکلیف برخی نهادها و سازمانها ازجمله، صداوسیما را مشخص کنیم. باید در کنار رسانه ملی به رسانههای خصوصی هم فرصت دهیم. رسانه مشکلات کلیدی دارد که باید برای آن برنامهریزی جدی شود. ما به محتوای فاخر نیاز داریم. نمیتوان با محتوای کمارزش روی فرهنگ مردم کار کرد. مردم به سمت ماهوارهها کشیده شدهاند و اینجاست که باید در سیاستهای کلان تجدیدنظر کنیم و ببینیم در حوزه فرهنگی چهکاری باید انجام دهیم؛ بهعنوانمثال، شاید اگر فرصت را به بخش خصوصی دهیم و شبکه خصوصی داشته باشیم که تعدد زوجین را تبلیغ کند، وضعیت بهتر شود، اما آیا مردم گلایه خود را به این شبکه خصوصی دارند یا به نظام؟ آیا به مقوله ازدواج و بهویژه تعدد زوجین، با نگاه جدی نگریسته شده است؟ آیا به این فکر کردهایم که این دست موضوعات میتوانند راهکار باشند تا آسیب؟ البته شکی در این نیست که چنین اقداماتی اگر بهدقت مطالعه، آسیبشناسی و سیاستگذاری دقیق نشوند، میتوانند برای جامعه زیانآور هم باشند. گاهی در خصوص موضوعی سالهای بحث و بررسی صورت میگیرد و سرانجام به این نتیجه میرسیم که اجرای آن یا به صلاح نبوده یا اصلاً نتیجهبخش نیست؛ اما این نتیجه، پس از بررسیهای عمیق و خردمندانه و علمی صورت گرفته و نتیجه آن نیز بسیار ارزشمند است. حال آیا به سمت اینگونه مطالعات رفتهایم؟ آیا کارهای عمیق و جدی در این موضوعات صورت گرفت است؟ بحث این است که اگر مطالعات دقیق در این حوزهها انجام گیرد، میتوان به راهکارهای بسیار مطلوبی با شرایط و قوانین خاص خودش دست یافت؛ اما در رسانه عمومی آیا میتوان جرأتمندانه درباره این موضوعات صحبت کرد؟ این یک کار فرهنگی است و باید پرسید جای بحث و بررسی آن کجا باید باشد و به آن چگونه باید نگریسته شود؟
تحقق خانواده محوری در سازمان، دو بُعد سختافزاری و نرمافزاری دارد
تحقق خانواده محوری در سازمان، دو بُعد سختافزاری و نرمافزاری دارد، در بعد سختافزاری باید مجموعهای از ساختارها مانند مجلس، وزارتخانهها، حوزه شهری و ادارات، کارخانهها و نظایر آن کنار هم قرار گیرند تا بتوانند قوانین و آییننامههای کارآمد در خصوص حمایت از جایگاه خانواده و خانواده محوری را تصویب و اجرا کنند.
در اینجا یک بحث این است که آیا ما به این ساختارها نیاز داریم؟ آیا نباید در این زمینه از تجارب کشورهای دیگر استفاده کنیم؟ برخی از کشورها وزارت خانواده دارند. ما باید روی این موضوع بهصورت جدی کار کنیم. وقتی برای دیگر امور وزارت خانه داریم چرا نباید برای خانواده که بسیار مهم است وزارت خانه نداشته باشیم. درست است که در دیگر وزارتخانهها برای خانواده بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم جایگاهی دیده شده، ولی خانواده به یک وزارت خانه مستقل نیاز دارد. وزارت خانواده میتواند بسیاری از آسیبهای خانواده را کاهش دهد. لازم است در این خصوص کار جدی شود.
در خصوص خانواده محوری، در اداره شهر به مدیریت جدی نیاز داریم، وقتی در فرودگاهها اتاق شیردهی وجود دارد، این بدان معناست که خانواده محوری برای ما اولویت دارد. این موضوعات را میتوانیم در بحث شهری نیز لحاظ کنیم و در زمینه سختافزاری کار کنیم. باید در شهرداری، معاونت خانواده داشته باشیم، تا در زمینههای مختلف شهری از ساختوساز و شهرسازی و مکانهای تفریحی و مانند آن نظر کارشناسانه دهند.
در بعد دوم باید در قسمت نرمافزاری باید کار شود. فکر نمیکنم در جامعه، نهادی یا وزارت خانهای پیوست خانواده داشته باشد. در باب مرخصی زایمان چرا فقط باید به زن شاغل مرخصی اعطا شود؟ اگر به شوهر او نیز مرخصی داده شود، تا در پدیده جدید خانواده به او کمک کند، آنگاه میگوییم به خانواده اهمیت بیشتری داده شده و خانواده محوری را لحاظ کردهایم. در حوزه مدیریت ساختوساز و اعطای مجوز برای انبوهسازی و متراکم سازی، پیوست خانواده نداریم. چرا نباید در خصوص تراکم شهری یک پیوست خانواده وجود داشته باشد؟ چرا در بحث متراکم سازی نباید خطوط قرمز و سیاستهای حمایتی از خانواده داشته باشیم؟ متراکم سازی خود باعث بروز آسیب به بدنه خانواده است. در حوزه سازمانی، هر ارگانی باید این پیوست را داشته باشد. ارگانهای نظامی، پزشکان و پرستاران نیز باید پیوست خانواده داشته باشند. قوه قضائیه نیز باید پیوست خانواده داشته باشد و جایگاه آن را محترم بشمارد. در مجازاتها نیز پیوست خانواده باید وجود داشته باشد. نباید به خانواده جوانی که تازه ازدواجکرده و درخصوص مسئلهای محکومیت حبس دارد، اجحاف شود. نباید کاری کنیم که رشتههای محبت این دو نفر بهواسطه زندانی شدن همسر ازهمگسسته شود. اگر مجازات حبس، جایگزینهایی دارد، بهتر است برای حفظ کیان خانواده از آنها استفاده شود. اگر ما اینگونه عمل کنیم، سپس میتوانیم مدعی شویم که در بحث خانواده محوری کار کردهایم و به آن اولویت دادهایم.
نظر شما