خبرگزاری «حوزه» - در میان شاگردان امام صادق(ع) نام هایی به چشم می خورد که به نقل تاریخ بسیاری از آنها حتی شیعه نبوده و پیرو عقاید و مکاتب دیگر بوده اند و این بیش از هر چیز وجود منطق و استدلال در نظام تربیتی ایشان و عدم تنگ نظری آن حضرت(ع) نسبت به صاحبان افکار را نشان می دهد. از این رو خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، با حجت الاسلام سیدعطاءالله ارکیان، کارشناس حوزه دین، درباره آزاداندیشی در مکتب علمی امام صادق(ع) به گفتوگو پرداخته است که مشروح آن در ادامه می آید:
* با توجه به آنکه در میان ائمه(علیهم السلام) بیشترین تعداد شاگردان در محضر امام صادق(ع) رشد و تربیت یافته اند، امام(ع) چه رویکردی داشتند که زمینه چنین امر مهمی را علی رغم وجود افکار و آراء مختلف فراهم کردند؟
همانطور که می دانید شرایط زندگانی ائمه(علیهم السلام)، یکسان نبوده است. حضرت علی(ع) در شرایط خاصی بودند که مجبور به سکوت شدند یا در برهه ای حکومت را قبول کردند. شرایط امام حسن(ع) ایجاب می کرد که صلح کند کما اینکه شرایط امام حسین(ع) اقتضای قیام می کرد. شرایط زمان امام صادق علیه السلام نیز اقتضا می کرد که امام(ع) برای انجام رسالت امامت خویش، به تربیت شاگردان و تعلیم علوم روی بیاورند. و إلا ائمه علیهم السلام تفاوتی در تصمیم گیری و معرفت ندارند و همه ایشان نور واحدی هستند. بنابراین ایجاد دانشگاه علمی و تعلیم و تربیت، رویکرد مخصوص امام صادق علیه السلام نبود. بلکه اگر هر امام دیگری نیز به جای ایشان بودند همین نهضت علمی را انجام می دادند. همان طور که اگر امام صادق علیه السلام در شرایط صدر اسلام بودند، مثل حضرت علی علیه السلام سکوت اختیار می کردند.
به اقتضای شرایط، امام صادق علیه السلام اقدام به تاسیس مکتب علمی و نهضت کردند. در منابع معتبر تعداد شاگردان آن حضرت را بیش از چهار هزار نفر عنوان کرده اند. این تعداد از شاگردان، در زمان واحد و در مکان واحد شاگردی آن حضرت را نکردند بلکه به نظر می رسد این تعداد از شاگردان، محصول ۳۴ سال امامت آن حضرت بودند که از اقصی نقاط سرزمین اسلامی به خدمت ایشان می رسیدند. شاگردان آن حضرت از انواع قومیتها و از همه ادیان و مذاهب بودند اما بیشتر شاگردان ایشان، از عاشقان اهل بیت علیهم السلام و شیعیان بودند. برخی از این شاگردان، خودشان مجتهد مسلّم و صاحب قلم بودند که دارای تالیفات زیادی هم بودند.
* آیا شما با این نظر موافقید که در عصر امام صادق(ع) فضا برای آزاداندیشی و تضارب آراء به بهترین شکل فراهم بوده است؟ توضیح دهید.
بله، در زمان امام صادق علیه السلام فضا برای آزاد اندیشی علمی مهیا بود. بلکه در دهه سوم قرن دوم، خود عباسیان به این فضا دامن می زنند و از ورود افکار یونانی-مسیحی به جامعه اسلامی استقبال می کردند تا از این رهگذر، از اقبال مردم به امام صادق علیه السلام کم کنند. علاوه بر این، تعالیم اسلامی نیز در اذهان مستقر شده بود و مسلمانان نقاط مبهم تعالیم را مورد بررسی قرار می دادند و این مناقشات باعث بروز نحله های مذهبی می شد.
عامل دیگر که ضرورت تضارب آراء را روشن می کند این بود که در زمان آن حضرت، سرزمین اسلامی گسترده تر از قبل شده بود و از آفریقا تا آسیای میانه و هند کشیده شده بود. این گستردگی جغرافیایی، طبیعتاً باعث گستردگی سوالات و مباحثات می شد.
* چه شرایطی باعث شد که در میان شیوه های مختلفی که اهل بیت(علیهم السلام) برای مبارزه با حکام جور و نیز امامت و هدایت جامعه در اختیار داشتند، امام صادق(ع) نهضت علمی و مسیر تربیت شاگرد را در پیش بگیرند؟
با مطالعه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و فکری اوائل قرن دوم، پی می بریم که بنی امیه رو به افول و سقوط است و همین امر باعث تشکیل عباسیان شد. عده زیادی به خود امام پیشنهاد قیام دادند تا از ضعف بنی امیه برای تشکیل حکومت استفاده کنند اما حضرت همه پیشنهادهای آنان را رد کردند حتی در قیام عموی خودشان زید بن علی(ع) شرکت نکردند. یا پیشنها ابومسلم خراسانی و ابوسلمه را برای به دست گرفتن حکومت رد کردند. همه اینها نشان می دهد که شرایط واقعی تشکیل حکومت، مهیا نبود. نیروی کافی وجود نداشت. از میان همین ۴۰۰۰ شاگرد ایشان، برخی از آنها مثل مالک ابن انس و ابوحنیفه دشمنان آن حضرت بودند.
ضمن اینکه برای تربیت انسان ها، باید مقتضیات زمان را شناخت و مطابق آن عمل کرد. امام صادق علیه السلام بر اساس شرایطی عصر خویش، شیوه خود را استدلال عقلانی و برهانی قرار داد و از آنجا که اوضاع زمان خویش را به درستی، درک و شیوه پرورشی خود را هم سو با روزگار خویش، تنظیم کرده بود، در کار خویش موفق شد و میراث بزرگی از دانش و اخلاق را برای بشریت به یادگار گذاشت.
دشمن اصلی در زمان امام صادق علیه السلام فرد یا افراد خاص نبودند که با قیام مسلحانه رفع شود، بلکه دشمن اصلی فکر و اندیشه انحرافی بود. مثلاً در روزگار ایشان چندین مذهب فقهی و نیز مذاهب کلامی گوناگون به وجود آمده بود، که یکی معتزلی بود و دیگری جبری، و درباره صفات خداوند هر کدام، نظرهای گوناگون می دادند، و درباره مسئله وحی نیز عقاید گوناگون وجود داشت. در این شرایط، وظیفه این است که راه صحیح نشان داده شود و شاگرد تربیت شود تا تعالیم صحیح در باره خدا و مسائل مهم دیگر نشان داده شود.
* نهضت علمی و تولید دستاوردهای علمی برای جهان اسلام چقدر مرهون این شیوه امام صادق(ع) در زمینه سازی برای تضارب آراء و آزاداندیشی است؟
امام صادق علیه السلام در تاریخ اسلام، بیش از دیگر ائمه علیهم السلام در تعلیم علوم و معارف اسلامی و تربیت فرهنگی توفیق یافت. حتی در مدت یکسالی که از مدینه به کوفه منتقل و در آنجا زندانی شد، اما در همان فرصت محدود، تا آنجا که ممکن بود، به نشر تعالیم تربیت اجتماع پرداخت و حقوق و الهیات و اخلاق اسلامی را به صورتی منسجم تعلیم داد. بر اساس همین سابقه بود که فقه شیعی را «فقه جعفری» و مذهب شیعه دوازده امامی را «مذهب جعفری» نامیدند.
علاوه بر شیعیان، برادران اهل سنت نیز تعالیم دینی و مذهبی خود را مرهون امام صادق علیه السلام هستند. چرا که رئیس مذاهب اربعه، افتخار شاگردی حضرت را داشتند و امروزه نیز حوزه های علمیه اهل سنت از نظر فکری همگی از دانشگاه «الازهر» مصر هستند. دانشگاهی که روزگاری توسط شیعیان فاطمی مصر بنا شده بود.
نکته غم انگیزی که باید گفت این است که این همه دستآورد علمی جهان اسلام، مرهون مقطع خاصی از زندگی یکی از امامان ما، امام صادق علیه السلام است که بخاطر شرایط خاصی، این امکان خلق شد و امام صادق علیه السلام توانستند این همه نقش و تاثیر در زمان خود و زمانها بعد از خود بگذارند. اگر امکان آن بود که امام صادق علیه السلام بتوانند تمام عمر شریف خود را بدون محدودیت صرف بیان استدلالات عقلی و تعلیم و تربیت می کردند چه اتفاق بزرگی می افتاد؟ نه تنها امام صادق علیه السلام، بلکه اگر این امکان برای سائر ائمه علیهم السلام ایجاد می شد، چقدر در ارتقاء فکری و علمی دنیا تاثیر داشت. حیف که این امکان، برای ائمه ایجاد نشد «لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها». بنی امیه و بنی عباس، انسانیت را از تعالیم ناب اهل بیت علیهم السلام محروم کردند.
* آیا برای تولید علم و زمینه سازی تضارب آراء در روزگار کنونی می توان از شیوه و سیره امام صادق(ع) الهام گرفت؟
تولید علم، بدون تضارب آراء حاصل نمی شود. این قاعده مختص زمان یا کشور خاصی نیست. هدایت و تنویر اذهانی که در زمان امام صادق علیه السلام رخ داد، معلول همین مباحثات کلامی، مناظرات علمی و تضارب آراء بود. به همین خاطر مقام معظم رهبری در باره آزادی اندیشه و کرسی های آزاد اندیشی خصوصا در دانشگاهها تاکید دارند. اما دو نکته اساسی وجود دارد؛ اول اینکه هدف در مناظرات و کرسی های آزاد اندیشی، باید حقیقت جویی باشد. مقام معظم رهبری نسبت به آزادی عقیده و آزادی اندیشه خصوصا در محافل علمی تاکید دارند و از وضع موجود در محافل علمی گله مند هستند. ایشان فرمودند: من اعتقاد راسخ دارم به آزاداندیشی؛ اما آزاداندیشی غیر از ولنگاری است، آزادی اندیشه غیر از این است به دشمن اجازه داده شود از این طریق ضربه بزند. در زمان امام صادق علیه السلام، از مناظرات علمی، سوء استفاده نمی شد. بنی عباس از مباحث علمی سوء استفاده می کردند مثلا از جبریون یا مسلمانان سکولار یا صوفیه حمایت می کردند اما مناظرات علمی نباید قربانی سوء استفاده ها شود.
دوم اینکه: محیط های عمومی، جای مباحث علمی دقیق و مناظرات و مباحثات نیست. بلکه خیلی از مباحث و تضارب آراء و بلکه کلیه مباحث علمی باید در فضای تخصصی بحث شود نه در صدا و سیما یا در میان عموم مردم. چرا که در مناظرات عمومی، هر کسی که بتواند بهتر جدل و مغالطه کند پیروز خواهد شد و لزوما آن کسی که حق است، لزوما غلبه نخواهد کرد؛ آن کسی غلبه خواهد کرد که بیشتر عیاری کار دستش است و میتواند بازیگری کند؛ مثل قضیهی عکس مار و اسم مار.
* آیا امام صادق(ع) با فرقه و نحله فکری خاصی برخورد قهری نیز داشته اند که ما بتوانیم برای امروز خود به عنوان مثال در برخورد با گروه های تکفیری از آن شیوه استفاده کنیم؟
برخورد قهری، مال حکومت است و امام صادق علیه السلام، حکومت و قدرتی نداشتند. تمام مبارزات آن حضرت معطوف به استدلال و برهان بود. خود حضرت در تمامی استدلالاتشان، با حوصله و با صعه صدر رفتار می کردند. همه کسانی که با امام بحث علمی داشتند به این نکته اذعان داشتند. تا جایی که حتی وقتی ملحدی مانند «ابن ابی العوجاء» با واکنش تند «مُفَضّل» مواجه می شود، ابی العوجاء به مفضل می گوید که رئیس و امام تو (جعفر صادق علیه السلام ) با ما مثل تو برخورد نمی کند و به ما اجازه سخن گفتن و ابراز عقیده می دهد!
با این حال، آن حضرت نسبت به برخی از عقاید، حساسیت خاصی داشتند به طوری که غالیان، مجسمه ها را تکفیر کردند.
نکته دیگر اینکه چند سال پیش در خیابان از دکتر حسام العماد پرسیدم با داعش چطور رفتار کنیم؟ گفتند تنها راه، این است که آنها را روشن کنیم. بفهمانیم که راه حق چیست. البته به این معنا نیست که مبارزه میدانی نباشد.
در مورد شخصیت امام صادق علیه السلام خیلی مطالب باید گفته شود. اما نکته ای که می خواهم بیان کنم این است که اگر مناظرات امام صادق علیه السلام را مطالعه کنیم پی می بریم که هشتاد درصد مناظرات ایشان، مناظرات عقلی و برهانی است. کم سراغ داریم که حضرت مناظرات فقهی و درون دینی داشته باشند. اکثر مناظرات ایشان در باره اثبات واجب الوجود است. ۳۱۳/۴۲