مناظره انتخاباتی یا مسابقه تحقیر با سؤالات حقیر؟ (1) دومین مناظره تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری را میتوان ضعیفتر از مناظره نخست توصیف کرد هرچند در نیمه دوم، قابل تحملتر شد. بارها از زبان گزارشگران فوتبال شنیدهایم که نیمه دوم، نیمه مربیان است. به این معنی که نقاط ضعف و حریف را در آن 15 دقیقه به بازیکنان گوشزد میکنند و چنانچه در نیمه دوم، اتفاق مثبتی به سود یک تیم رخ دهد به حساب مربی گذاشته میشود. در مناظره هم میتوان بهبود نسبی را به مشاوران نسبت داد که بین دو نیمه نکاتی را متذکر و ازجمله به محسن رضایی یادآور شدند اشتباه لفظی او در تلقظ «یاشاسین آذربایجان» دستمایه طعنه رسانه مرکز پژوهشهای مجلس شده که رییس آن -علیرضا زاکانی- یکی از کاندیداهاست و البته توضیح دادند که تارگردان (ادمین) بهجای صفحه شخصی به اشتباه در صفحه عمومی منتشر کرده است. با اینحال مشخص نیست که به آقای رضایی یادآور شدند شعری که به نقل از یک دانشجو خواند سروده کیست: «بگو از گشنگی داریم امید میخوریم» یا همین که تعریضی به روحانی و امید داشته کفایت میکرده و نام خواننده اهمیت نداشته است؟ مهمترین نکتهای که درباره مناظره دوم میتوان یادآور شد، سؤالات تحقیرآمیز مناظره است که مرتضی حیدری با تشریفات فراوان قرائت میکرد و یادآور این ضربالمثل پارسی بود: آفتابهلگن، هفتدست، شام و ناهار هیچی! سؤالاتی کاملاً جهتدار. مثلاً با کلّی صرف وقت و قرعهکشی پرسید: چه راهکاری دارید که رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسات را منظم برگزار کند؟ یا با توجه به اینکه چارچوب سیاست خارجی هر کشور مشخص است، اولویتها را اعلام کنید. ظاهراً تحقیر مردم با ردصلاحیتها و حذف چهرههای درجه اول و تهدید آیةالله موحدی کرمانی به احتمال ردصلاحیت یکیدو نفر دیگر تا روز انتخابات، کافی نبوده که با سؤالات تحقیرآمیز میخواهند حیطه رییسجمهوری را محدود تصویر کنند. ... ادامه دارد
مناظره انتخاباتی یا مسابقه تحقیر با سؤالات حقیر؟ (2) ... از یکطرف سرنوشت انقلاب و مردم و نظام به انتخابات، منوط دانسته شده، از سوی دیگر با این نوع سؤالات 7 کاندیدای عبورکرده از غربال شورای نگهبان نیز مدام تحقیر میشوند. درحالیکه بهجای طراحی شبیه «مسابقه هفته» یا «خندوانه» میتوانستند و هنوز هم میتوانند در هر 15 دقیقه یک موضوع را به بحث بگذارند و مثلاً بپرسند: با برجام چه خواهید کرد؟، فضای مجازی را محدود و ممنوع میکنید یا نه، به وزیر زن باور دارید یا نه، تا پایان در صحنه میمانید یا به سود نامزدی دیگر کنار میروید؟ و مشخصاً سؤالاتی کوتاه که بحث دراندازد و مهمتر از همه، یک سؤال از چند نفر تا تفاوتها به چشم آید یا بعدتر او را مقید و متعهد کند. اینستاگرام را فیلتر میکنید یا نه؟ این سؤال است. بعضاً و در مواردی البته اسیر و مقهور اینگونه پرسشها نشدند. مثلاً محسن رضایی درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت بیخاصیت است و بهتر است منحل شود یا با اینکه ستاد کل نیروهای مسلح نامزدها را از اظهارنظر درباره خدمت سربازی منع کرده، امیرحسین قاضیزاده هاشمی همچنان از سربازی حرفهای گفت. برخی ادعاها هم شگفتیآور بود. 137 میلیارد دلار ادعایی محسن رضایی یا این سخن مهرعلیزاده که 300 شرکت بخش خصوصی میتوانند واکسن کرونا وارد کنند و 300 هزار تومان بفروشند یا راهکار سعید جلیلی که میتوانیم 16 میلیارد دلار صادرات به پاکستان داشته باشیم! کرهجنوبی 7 میلیارد دلار پول نفت ما را نمیدهد و بلوکه کرده، آنوقت میگویند 16 میلیارد دلار به پاکستان صادرات داشته باشیم. پاکستانی که نزدیکترین روابط سیاسی را با عربستان دارد. محسن رضایی از سیمای یک فرمانده نظامی خارج شد و چهره ملّیتری به خود گرفت و قاضیزاده هاشمی همچنان خود را فراتر از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب توصیف کرد که انگار از جانب حزب سبزهای آلمان آمده است. علیرضا زاکانی هم سرانجام در مقابل واژه «پوششی» که همتی بهکار میبرد از تعبیر «روکشی» استفاده کرد که با توجه به پیشبینی یک روزنامهنگار اصولگرا یکلحظه تصور شد قصد دارد یک ناسزای کشدار به رییسجمهور روحانی بگوید، حال آنکه این اتفاق نیفتاد. ... ادامه دارد
مناظره انتخاباتی یا مسابقه تحقیر با سؤالات حقیر؟ (3) ... محسن مهرعلیزاده موفق شد ابراهیم رییسی را عصبانی کند و گویا از نظر او میتوان دولت و دستگاههای اجرایی را همهگونه نواخت اما اگر صحبت از دستگاه قضا به میان آید روا نیست. رقابت نامزدها برای جلب آرای کولبران و سوختبران هم جالب بود و در این میان وعدههای علیرضا زاکانی برای تحقق آرزوی سه فرزند خانوارها و زاد و ولد هم قابل توجه بود. همتی میگفت اگر دست از سر مردم برداریم به زندگیشان میرسند و ما هم به اقتصاد و وقتی از او سؤال شد از کدام جوانان سخن میگوید؟ پاسخ داد: همانها که 60 درصدشان گفتهاند رأی نمیدهیم و مخاطب خود را لایههای خاکستری و مرددها قرار داد و گفت: نجنبیم به قطار توسعه نمیرسیم. تصور برخی از نامزدها از منابع پولی را میتوان شبیه به تنورهای صنعتی پخت نان لواش دانست که بهسرعت و در یک چرخش نان تحویل میدهد و بهگونهای صحبت میکنند که انگار میتوان از بام تا شام پول چاپ کرد و کار به جایی رسید که صدای زاکانی هم درآمد. در نوبت پیش نوشتیم چرا درباره تحریمها نمیپرسند؟ و یکی از سؤالات به همین موضوع اختصاص داشت، هرچند که همتی گفت «ترامپ باید از بعضی از آقایان تشکر کند که گناهان او را گردن ما میاندازید.» مناظره در باب «مفاعله» از ریشه «نظر» است و یعنی نظر در برابر نظر. نه نظر در مقابل سؤال. مثل مکالمه: کلام در مقابل کلام. مناظره دوم اما مسابقه تحقیر بود. واقعاً توقع دارند وقتی از کاندیدا درباره محیطزیست بپرسند، او پاسخ دهند من با محیط زیست مخالفم و دستور میدهم جنگلها را به بیابان تبدیل کنند؟! یا وقتی درباره معلمان میپرسند، ممکن است نامزدی بگوید نصف معلمان را بازخرید میکنم تا حقوق بقیه را افزایش دهم؟! مناظره یعنی یک پرسش واحد از چندنفر تا امکان مقایسه نظرات باهم فراهم باشد نه سؤالات مختلف به قید قرعه. از اینرو جا دارد در مناظره سوم نامزدها به تحقیر مجری تن ندهند یا بگویند به سؤالات کودکانه پاسخ نمیدهیم. اینجا مهدکودک نیست آقای حیدری! // عصر ایران؛ مهرداد خدیر.
مناظره سوم؛ شام و ناهار یا بازهم هفتدست آفتابه لگن؟! (1) پارهای اخبار غیررسمی حاکی از احتمالِ اِعمالِ تغییراتی در کیفیت و زمان پخش سومین و آخرین مناظره انتخابات ریاستجمهوری 1400 است که قرار بود ساعت 5 بعدازظهر امروز -شنبه 22خرداد- پخش شود و گویا به 9 شب موکول شده است. از حیث زمان، ساعت 5 بعدازظهر برای چنین برنامهای مناسب نیست و اگر در روز اول اعتراض نشد، بهخاطر آن بود که 15 خرداد تعطیل بود، اما ساعت پخش مناظره دوم توجیهی نداشت و به همین خاطر احتمال تغییر زمان آن در مناظره سوم متصور است. انتقاد اصلی البته به زمان پخش نبود، چرا که علاقهمندان در محل کار یا در گوشی تلفن همراه و از طرق مختلف میتوانند ببینند؛ و مانند گذشته، تماشا مستلزم استقرار در یک مکان خاص و غالباً خانه نیست و در شبکهها هم بازنشر میشود؛ هرچند مستقیم و از قاب تلویزیون دیدن، جذابیت بیشتری دارد هرقدر هم جذابیتها را شورای نگهبان پیشتر کُشته باشد. مهمترین نقد به دو مناظره قبلی که دستمایه طنز هم شد، این بود که به «مسابقه هفته» شبیه شده بود. درحالیکه مناظره در باب «مفاعله» برای آن است که «نظر در برابر نظر» قرار گیرد و یک «پرسش واحد» را باید با حاضران در میان گذاشت و نظرات را باهم مقایسه کرد و نیاز به اینهمه ادا و اطوار و باز کردن گوی و پاکت بهمثابه آفتابه لگن و مصداق ضربالمثل «آفتابهلگن هفتدست، شام و ناهار هیچی» شدن هم نیست. (آفتابه البته نه آفتابه مورد علاقه رضا عطاران در سریالها، که در واقع «آبتابه» است که هفتاد هشتاد سال قبل و پیشاز غذا بر سر سفره میآوردند تا میهمانان، قبلاز صرف غذا دست خود و غالباً دست راست را با آن بشویند، چرا که باید با دست غذا میخوردند. اگرهم تشریفات قبلاز غذا مفصل و متنوع بود و از اصل غذا چندان خبری نبود یعنی سفره کمرنگ و کم تنوع بود، میگفتند آفتابه لگن هفتدست، شام و ناهار هیچی!) سُفره دو مناظره قبلی هم اینگونه بود. ... ادامه دارد
مناظره سوم؛ شام و ناهار یا بازهم...؟! (2) به قدر کافی شورای نگهبان امکان انتخاب را محدود کرده و احساس نقض عدالت چنان بوده که در عالیترین سطوح، از ظلم و جفا در جریان احراز صلاحیتها گفته شده، آنوقت جناب مرتضی حیدری میخواهد فرشته عدالت باشد و عدالت را با اصرار بر قرعهکشی و اعلامِ از پیش مشخص نبودن سؤالات و رعایت تساوی در زمان به رخ بیننده بکشد. حال آنکه صریح و سریع و در 10 ثانیه از هر هفتنفر میتوان پرسید: " با برجام موافقید یا نه؟" یا "با برجام چه میکنید؟" یا "اینستاگرام را فیلتر میکنید یا نه؟" یا بپرسد "درباره آبان 98 چه نظری دارید؟" و همه به یک سؤال واحد پاسخ دهند تا بیننده خود مقایسه کند. ممکن است گفته شود در فاصله نفر اول تا هفتم و مثلاً اگر هر یک 5 دقیقه فرصت داشته باشد، نفر هفتم عملاً 30 دقیقه فرصت دارد در ذهن خود دستهبندی کند. اینهم راهحل دارد. پاسخدهنده را به قید قرعه برگزیند یا در سؤال بعدی ترتیب به عکس باشد. به اینصورت که پرسش برجام را مثلاً آقای سعید جلیلی اول پاسخ دهد و آقای عبدالناصر همتی آخر و پرسش رابطه با آمریکا را همتی اول و جلیلی آخر. یا بپرسد آخرین کتابی که خواندهاید چه بوده؟ تا مشخص شود هر یک در چه عوالمی سیر میکنند. سؤال مشترک، مجال مقایسه میدهد و مثلاً «وزیر زن خواهید داشت یا نه؟» و جای «اما و اگر و البته» هم باقی نگذارد. یا بپرسد «درباره ردصلاحیتهای شورای نگهبان چه نظری دارید؟» یا «از حذف رقبا خوشحال شدید یا نگران میزان مشارکت هستید یافکر میکنید تأثیر نداشته؟». هرقدر هم یکی فرصت بیشتر برای فکر کردن داشته باشد، میتوان میزان صداقت او را بر اساس مواضع قبلی یا دوستان و همفکران محک زد. ... ادامه دارد
مناظره سوم؛ شام و ناهار یا بازهم...؟! (3) روش دیگر در مناظره این است که یک نامزد اجازه پرسش از رقیب را داشته باشد. مثلاً همتی از جلیلی بپرسد آیا همچنان با برجام مخالفاید؟ و رییسی با مهرعلیزاده سؤال دیگری را در میان بگذارد و برای جذابتر شدن، در راند بعدی هم بتوانند بر اساس مشاوره همان را پیگیری کنند. اینها برای بیننده جذاب است وگرنه اینکه مرتضی حیدری مدام گوی و پاکت نشانمان دهد، مثل این است که در سفره آفتابه لگن بگذاری و خبری از غذا نباشد! بزرگترین اشکال این مناظرهها البته میزبانی صدا و سیماست. اینکه مناظره باید «از تلویزیون» پخش شود به این معنی نیست که «در تلویزیون» باید برگزار شود. مگر در آمریکا مناظرهها را در رادیو تلویزیون برگزار میکنند؟ بهترین مکان دانشگاه است. مسابقه فوتبال را در ورزشگاه برگزار میکنند و تلویزیون پخش میکند. بازیکنان که نمیروند وسط جامجم بازی کنند. دوربین صدا وسیما را به ورزشگاه میبرند. مناظره سیاسی را هم حتی اگر مسابقه بدانند، در دانشگاه برگزار کنند ولی تلویزیون پوشش دهد. اولین مناظره در این سبک، بین آبراهام لینکلن و رقیب او دههها قبل از اختراع تلویزیون برگزار شد و بعدها تلویزیون که آمد، مناظرهها را مستقیم و زنده پخش کرد. ... ادامه دارد
مناظره سوم؛ شام و ناهار یا بازهم...؟! (4) زمان برای تغییر مکان مناظره یا تغییر مجری البته دیر شده اما شیوه را میتوان تغییر داد. در بخش اول سه سؤال مشترک و پاسخ در 5 دقیقه: مثلاً «برجام و زنان و آبان» و از نفر اول شروع شود و به هفتم برسد یا پاسخدهنده به قید قرعه و سریع بیادا و اطوار مشخص شود. دور بعد میتوان از هفتم به اول نوبت داد. در دور دوم اگر امکان استفاده از نظرات مشاوران فراهم آید، جذابتر میشود و عقبه نامزد هم مشخص میشود. یا مثلاً بپرسد معاون اول شما که قبول کرده، چه کسی است؟ این دیگر هرقدر هم فرصت داشته باشند تفاوت ندارد. اگر نامزدی دروغ گفت هم به سرعت لو میرود و به ضرر اوست. یا اینکه در دور بعد اجازه دهند خود نامزدها از هم سؤال بپرسند و مجری تنظیمکننده باشد نه سؤالکننده. مناظره است؛ مسابقه و مصاحبه و مباحثه که نیست. همه اینها البته منوط به آن است که واقعاً بخواهند شوری به پا کنند وگرنه اگر بنا بر مشارکت پایین و کاهش ریسک با وجود قلع و قمع کاندیداها باشد، داستان، دیگر است. اگر مناظره، مناظره باشد و بحثها گل بیندازد، میتوانند چندان درگیر زمان نباشند. مگر عادل فردوسیپور مدام وقت را حساب میکرد؟ میدید مخاطب لذت میبرد، بحث را داغ میکرد نه اینکه بگوید تو 4 ثانیه و او 6.5 ثانیه! ... ادامه دارد
مناظره سوم؛ شام و ناهار یا بازهم...؟! (5) بهترین بخش البته سؤال خود نامزدها از همدیگر است. کما اینکه بیننده دوست دارد بداند سرنوشت فضای مجازی، برجام و سهمیههای دانشگاه و استخدام در صورت انتخاب هر یک چه میشود و مثلاً یکی از نامزدهای دیگر که مدام عدالتعدالت میکنند بپرسد آیا 33 سال پساز اتمام جنگ، همچنان لازم است یکعده سهمیه ویژه داشته باشند؟ و آنگاه پاسخها را بتوان محک زد. اگر چنین باشد مناظره، مناظره است و رسانهها میتوانند راستیآزمایی کنند و مثلاً بگویند آقای الف که چنین ادعایی را مطرح کرده، پیشتر چنین گفته بود؛ و آقای ب که میگویی اولویت من، آب است، چگونه میتوان هم حودکفایی کشاورزی را در اولویت قرار داد و هم حفظ منابع آبی را؟ پس یا راست نمیگویی یا نمیدانی ایران، سرزمینی خشک است و کاشت برنج در خوزستان و هندوانه در فلان استان دیگر باید متوقف شود. بعدتر هم میتوان ارجاع داد و گفت مگر نگفته بودید توییتر رفع فیلتر میشود، پس کو؟ وگرنه اینکه از گوی سؤال شماره 3 درآید و پاکت را باز کنی و بپرسی به نظر شما محیطزیست مهم است؟ و نامزد شماره 3 بگوید بله خیلی مهم است، توهین به شعور مخاطب است. گوی و پاکت را بگذارید کنار و سؤال درست بپرسید. این گوی و میدان. هرچند که اگر نخواهند رعایت کنند، کاندیداها بیاعتنا به سؤالات، از این فرصت استفاده و رو به دوربین با مردم صحبت میکنند و خود آقای مجری سنگ روی یخ میشود. کوتاه اینکه نیاز به آفتابهلگن و تشریفات نیست؛ هتل که نرفتهاند تا مجذوب تشریفات صدا و سیما شوند. قرار است مجال مقایسه با همدیگر، با مواضع و عملکرد و با واقعیتها فراهم آید. // عصر ایران؛ مهرداد خدیر.