دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۲
تهدید علیه جمهوریت؟!

حوزه/ یکی از اساتید حوزه علمیه اهواز، در یادداشتی نوشت؛ گویا یکی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری، مفهوم «جمهوریت» در نظام جمهوری اسلامی را مجزّای از اسلامیت آن ارزیابی و دربارۀ موجودیت آن قضاوت می‌کند و معتقد است که اسلامیت در نظام جمهوری اسلامی بدون خطر و ضعف وجود دارد و این جمهوریت است که به خطر افتاده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در اهواز، حجت‌الاسلام محمدصادق سمسار، از اساتید حوزه علمیه اهواز، در یادداشتی پیرامون روند برگزاری مناظرات و سخنان برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، نوشت: اخیراً در خلال مناظرات انتخاباتی، برخی از نامزدهای ریاست‌جمهوری دربارۀ تهدید علیه جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی ایران مطالبی را بیان کرده‌اند.

یکی از نامزدهای محترم بیان کرده؛ «ما مردم علی‌رغم تمام اختلاف نظرهامون نیاز داریم ائتلاف بزرگی برای جمهوریت تشکیل دهیم»، «برای تقویت جمهوریت نیاز داریم قدرت بی قدرتها را نشان دهیم»، «جمهوریت می تواند ببرد»، «ما مردم می توانیم صحنه را به نفع جمهوریت عوض کنیم»، «جواب خوبی را به آنهایی که فکر می کنند جمهوریت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ضعیف شده است، بدید»، «ما می توانیم یک « نه» بزرگ و تاثیر گذار به تهدید علیه جمهوریت بدهیم».

در جملات مذکور بر ضعف، در تهدید بودن و نیاز به تقویت جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی تأکید شده است.

از این عبارات این‌گونه به نظر می‌رسد که گویا نامزد محترم، مفهوم «جمهوریت» در نظام جمهوری اسلامی را مجزّای از اسلامیت آن ارزیابی و دربارۀ موجودیت آن قضاوت می‌کند و معتقد است که اسلامیت در نظام جمهوری اسلامی بدون خطر و ضعف وجود دارد و این جمهوریت است که به خطر افتاده است.

در این نگاه شائبۀ دو قطبی‌سازی میان نهادهای نظام نیز پیش می‌آید، به این معنا که برخی از آن‌ها نماد اسلامیت نظام و برخی نیز ضامن جمهوریت هستند و باید مراقب بود که نهادهای اسلامی، نهادهای جمهوریت‌ساز را تهدید نکنند.

شاید ریشۀ این نوع نگاه به مفهوم جمهوری اسلامی، در این تصور باشد که جمهوریت یک موضوع وارداتی از غرب با همان سبک و سیاق است و امام خمینی(ره) برای راضی کردن گروه‌های روشنفکر، آن را در کنار اسلامیت نظام تعبیه کرده است.

طبیعتاً دو مفهوم غریب از هم، که دو خاستگاه کاملاً بی‌ارتباط دارند، در عمل نیز موجودیت جدای از هم پیدا خواهند کرد.

اما بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، خود اعتقاد دارد: جمهوری اسلامی به این معناست که قانون کشور را قوانین اسلام تشکیل می‌دهد ولی فرم حکومت اسلامی، جمهوری است به این معنا که متکی به آرای مردمی است.( صحیفه امام،ج۵،ص۲۴۰)

آیت‌الله جوادی آملی در تبیین بیشتر این معنا می‌فرمایند: اگر در جمهوری اسلامی، جریان جمهوریت و اسلامیت را از هـم جـدا کردند، نه جمهوریت می‌ماند نه اسلامیت؛ جمهوریت و اسلامیت مثل نفس و بدن است، کـه بـدن را جمهـور تأمین می‌کند و روح را اسلام تأمین خواهد کرد.

اما رابطه این دو بدین گونه است کـه حیات جمهوریت بستگی به اسلامیت دارد، اگر اسلام باشد جمهوریت زنـده اسـت و مسـتعمَل می‌شود وگرنه می‌شود مهمَل! (جوادی آملی،۱۳۹۰،رابطه جمهوریت و اسلامیت، افق حوزه، ش۳۱۸،ص۲)

راز درهم تنیدگی این دو مفهوم در «جمهوری اسلامی»، همان‌طور که رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود اشاره فرمودند در یکی بودن خاستگاه آن‌هاست؛ اسلامیت نظام و جمهوریت آن نه از غرب، بلکه هر دو از نگاه فقیهانه و عمیق به معارف اسلامی دریافت شده‌اند.

همان‌طور که خداوند در قرآن و روایات، ولایت‌فقیه را در حکومت اسلامی تعبیه کرده است، به عموم انسان‌ها قدرت تصرف در زمین و ادارۀ آن را بخشیده، تا به‌عنوان خلیفۀ خداوند در زمین، بتوانند با اختیار و قدرت خدادادی، سرنوشت خود و زمینی که در آن زندگی می‌کنند را تعیین نمایند.

از سوی دیگر، مردمِ معتقد به خدای متعال و آگاه از جایگاه خود نزد او، به‌رسم هر خلیفه و جانشینی، دستورات حاکم اصلی یعنی خداوند متعال را در دستور کار خود قرار می‌دهند؛ «قالُوا أُوذِینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسی‏ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُون» (آیه ۱۲۹ سورة اعراف)

در این آیۀ شریفه حضرت موسی به پیروانش امید می‌دهد که خداوند دشمنانتان را نابود و شما را در زمین خلیفه می‌کند تا ببیند چگونه عمل خواهید کرد و به تعبیر دیگر آیا دین‌دارانه در زمین حکومت می‌کنید یا شما نیز مانند پیشینیان راه عصیان را در پیش می‌گیرید.

 و به همین دلیل است که جمهوریت و حاکمیت مردم که خداوند به انسان‌ها عطا کرده است، از صفت دینی و اسلامی بودن هیچ‌گاه جدایی نخواهد داشت و اساساً امتیاز جمهوری اسلامی از باقی جمهوری‌ها در این است که خواست مردم، همان خواست خداوند متعال است.

روشن است که این نگاه به جمهوریت و اسلامیت که ریشه در معارف عمیق قرآنی و بلکه جایگاه خدادای انسان دارد، هیچ ارتباطی با نگاه سکولار غربی به جمهوریت نمی‌تواند داشته باشد.

در این بینش، اسلامیت نظام برگرفته از خواست و قدرت جمهور و ضعف و قوت آن ناشی از ضعف و قوت جمهوریت است.

وقتی جمهور اجرای اسلام را می‌خواهند، دیگر از تقسیم نهادها به نهادهای مربوط به اسلامیت و نهادهای جمهوریت‌ساز خبری نیست.

پس صحبت از جمهوریت فارغ از اسلامیت، با ماهیت این هدیۀ الهی منافات دارد و چون بیان شد، اسلامیت محتوا و روح جمهوریت است، این‌گونه سخن گفتن یعنی صحبت از قالبی بدون محتوا و جسمی بدون روح. پس باید از این نامزد محترم پرسید، محتوا و روح جمهوریت شما چیست؟

جمهوری لیبرالی!؟ جمهوری سوسیالیستی و یا نوع دیگر؟ اگر بگوید مقصود من همان جمهوری اسلامی است، باز سؤال پیش می‌آید که چرا جمهوریت را فارغ از اسلامیت ارزیابی کردی، درحالی‌که بیان شد جمهوریت از اسلامیت در جمهوری اسلامی قابل انفکاک نیستند.

به نظر می‌رسد این‌گونه صحبت‌ها چون می‌تواند با نوع نظام حاکم بر کشور منافی قلمداد شود، نباید از سوی شخصی که می‌خواهد در قالب همین نظام به ریاست‌جمهوری برسد، بیان گردد...

پس بنابراین مردم‌سالاری دینی که عنوان جمهوری اسلامی به خود گرفت و رسمیّت پیدا کرد و از سوی امام خمینی مطرح شد، این یک طرح ناب و خالص دینی است؛ یعنی هیچ تردیدی در این نباید داشت.

اینکه حالا بعضی‌ها گفتند که امام انتخابات را، مردم‌سالاری را و امثال این‌ها را از غربی‌ها به ملاحظه و رودربایستی و مانند این‌ها گرفت، حرف بسیار بی‌مبنائی است.

امامی که ما شناختیم و سال‌ها با او همکاری کردیم و مردم دیدند امام را، کسی نبود که به خاطر رودربایستی با این و با آن و با این حرف‌ها، از حکم خدا منصرف بشود؛ نه، اگر چنانچه مردم‌سالاری در دین نبود، از دین نبود و خدایی نبود، امام کسی نبود که به آن تن بدهد. امام نظر قاطع خودش [را میگفت.].(۱۴خرداد۴۰۰)

انتهای پیام./

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha