دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
حجت‌الاسلام‌ حسين عندليب

حوزه/ حجت‌الاسلام‌ حسین عندلیب مدرس سطوح عالی حوزه با اشاره به سیاست های کلی خانواده اظهار داشت: سیاست‌های کلی خانواده، یک سند شفاف و روشن برای برنامه‌ریزی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه  ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاست‌های کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.

 از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهل‌بیت (ع) بوده است، از همین رو در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌ حسین عندلیب مدرس سطوح عالی حوزه، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاست‌های کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه می‌آید.

یکی از فلسفه‌های بسیار مهم خانواده «آرامش» است

خانواده در اندیشه و تفکر اسلامی، فلسفه‌های متعددی دارد. یکی از فلسفه‌های بسیار مهم خانواده «آرامش» است که قرآن کریم با صرافت به آن اشاره کرده است. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‌ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون» (روم /۳۰).‌ به نظر می‌رسد این آرامش، فقط به زوجین اختصاص ندارد، بلکه آرامش فرزندان و درنهایت آرامش جامعه نیز مراد است؛ به‌عبارت‌دیگر در یک دسته‌بندی، سه مدل آرامش در تشکیل خانواده نهفته وجود دارد: آرامش زوجین، آرامش فرزندان و آرامش جامعه. فلسفه دیگر خانواده، رشد و تعالی است. انسان با داشتن خانواده سالم و ارزشی می‌تواند به رشد و تعالی برسد. جامعه سالم در گرو خانواده سالم است و خانواده سالم می‌تواند جامعه سالم را پدید آورد. اگرچه تأثیرات جامعه بر خانواده قابل‌انکار نیست، اما یکی از فلسفه‌های مهم خانواده این است که می‌تواند افراد را رشد و تعالی داده و درنتیجه، جامعه را تعالی بخشد. واژه «رشد» معنا و مفهوم گسترده‌ای دارد و رشد در همه جنبه‌ها و ساحت‌ها را شامل می‌شود. پس این فلسفه اصلی خانواده است که به رشد انسان کمک می‌کند و او را به سمت انسان برتر، آرمانی و الهی سوق می‌دهد.

اگر به واژه «خانواده محوری» در تاریخ ایران نگاه کنیم، خواهیم دید این ادبیات بعد از سیاست‌های کلی خانواده که از مقام معظم رهبری ابلاغ شد، در مباحث خانواده، خود را بیشتر نشان داده است. خانواده محوری به این معناست که سیاست‌ها، قوانین، استراتژی‌ها، راهبردها و تمام برنامه‌های ما با توجه به خانواده صورت گیرد؛ یعنی نهاد خانواده در کانون سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرد و همه سیاست‌ها، قوانین دستورالعمل‌ها، آیین‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌ها با توجه به خانواده محوری و سند ابلاغی مقام معظم رهبری انجام شود؛ زیرا اولاً به آن تأکید شده و ثانیاً حمایت همه‌جانبه از خانواده، حمایت از جامعه است و ثالثاً تصویب قوانین کارآمد و طرح‌ریزی برنامه‌هایی که محور آن خانواده است، نشان‌دهنده جایگاه بالای خانواده خواهد بود. اگرچه خانواده یک نهاد است، ولی این به آن معنا نیست که ما از اجزا غافل باشیم؛ یعنی ما با نگاه ویژه به نهاد خانواده، به اجزا نیز دقت داریم و نتیجه این می‌شود که نه اجزا فدای کل می‌شود و نه کل قربانی اجزا می‌گردد و در موارد تعارض بین کل و جزء، با در نظر گرفتن مصالح کل، جزء را کنار می‌گذاریم.

نگاه نهادی به این معناست که ما خانواده را به‌صورت کل می‌بینیم

نگاه نهادی به این معناست که ما خانواده را به‌صورت کل می‌بینیم و البته اجزای آن را نیز می‌بینیم و به‌صورت حداکثری تلاش می‌کنیم، مصلحت اعضا را نیز در نظر بگیریم؛ چون مهم‌ترین عنصر برای قانون‌گذاری، لحاظ کردن مصالح اعضای خانواده، جامعه و حکومت است. درواقع این سه، جورچین را تشکیل می‌دهند که اگر بخواهیم سیاست‌گذاری کرده و قانون وضع کنیم، باید اعضای خانواده را در نظر بگیریم و نهاد را به مصلحت کل می‌بینیم و از سوی دیگر، مصالح حکمت را نیز در نظر می‌گیریم. این امور را در یک دایره می‌چینیم و براساس این‌ها تصمیم می‌گیریم پس نگاه ما به خانواده، نهادی است؛ اما نهاد نباید ما را از این‌که به اعضا توجه کامل داشته باشیم، غافل کند. نباید حقوق اعضای خانواده در نگاه نهادی به خانواده، تضییع شود. نگاه نهادی با عنایت به رعایت و حفظ حداکثری مصالح اعضای خانواده باید صورت گیرد.

نگاه اسلام نیز کل‌نگر است

نگاه اسلام نیز کل‌نگر است؛ یعنی از مجموع آن می‌توان این را استنباط کرد که اسلام به‌واسطه حقوق، تکالیف و مقرراتی که قرار داده مجموعه‌ای به نام خانواده را اعتبار می‌بخشد و در اینجاست که می‌توانیم مدعی شویم خانواده‌ای داریم از دید اسلام و با شرایط خودش. شاهد ما بر این‌که نگاه اسلام به خانواده، یک نگاه نهادی است، بعضی از روایات است. در روایتی داریم که ارزشمندترین نهاد، خانواده است. پس نگاه یک نگاه نهادی است؛ البته این به این معنا نیست که در مورد اجزا چیزی نگوید. اتفاقاً در مورد اجزا نیز حرف دارد، ولی می‌گوید کل و نهاد و تأثیرگذاری و کارکرد آن مهم است. ناگفته نماند که مواد خام این کل در آموزه‌های دینی ما وجود دارد و کشف و استنباط آن را باید در مجموعه علوم اسلامی جستجو کرد.

خانواده در تعریف‌های رسمی، متشکل از زن و مردی است که به‌صورت قانونی و شرعی به عقد یکدیگر درآمده‌اند، اما به نظر می‌رسد با توجه به توصیه‌ها و تشویق‌های اسلام دارد، نمی‌توانیم جایگاه فرزند را در خانواده نادیده بگیریم. نقش فرزندان در خانواده مهم است و نمی‌توانیم ارتباط این خانواده تشکیل‌شده با خانواده مافوقش را قطع کنیم.

از دیدگاه اسلام، خانواده هسته‌ای خانواده مطلوبی نیست

از دیدگاه اسلام، خانواده هسته‌ای خانواده مطلوبی نیست، اما امروزه در دنیا و نیز در کشورمان، شاهد خانواده این نوع خانواده هستیم و می‌بینیم که زوجین از پدر، مادر، خواهر و برادر جدا شده‌اند و آن را به یک تماس تلفنی یا دیدوبازدید هفته‌ای، ماهانه و حتی سالانه محدود کرده‌اند که درنتیجه آن، معاضدت خانواده گسترده از بین رفته است. در صدر اسلام ما با خانواده گسترده وجود داشت. از نتایج خانواده گسترده، توزیع دردها، غم‌ها، سختی‌ها، خوشی‌ها، شادی‌ها و رشد مادی در بین تمام اعضای خانواده بود؛ لذا برخی از اخبار ما هم به تعبیر برخی از آقایان، منطبق بر آن خانواده است؛ خانواده گسترده‌ای که همه به یکدیگر کمک می‌کنند. وقتی خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای تغییر شکل می‌دهد، طبیعتاً کارکرد واقعی خود را نیز از دست خواهد داد. در سیاست‌های جمهوری اسلامی به نظر می‌رسد که غریب به‌اتفاق سیاست‌گذاران، به خانواده به چشم یک‌نهاد نگاه می‌کردند، اما در عمل این‌چنین نیست و بر حقوق اعضای خانواده تمرکز شده تا بر حفظ و استحکام نهاد خانواده. برای حقوق بانوان، شرایط ضمن عقد اضافه شد و بعد از انقلاب اسلامی یا برای حفظ حقوق خانم‌ها طلاق عسر و حرجی پررنگ شد و یا دیه زنی که سرپرست هست و در سوانح از بین می‌رود، هم‌اندازه دیه مرد شد. سیاست‌های تشویقی مثل اعطای سهام که اخیراً مجلس تصویب کرده برای متولدین ۱۴۰۰ و یا یارانه و مانند آن، همه سیاست‌های تشویقی از عضو خانواده است نه از خانواده به معنای نهاد خانواده. آیا به موضوعات و مسائل ریشه‌ای در خانواده، توجه عملیاتی شده؟ ناگفته نماند که این مسائل و موضوعات ریشه‌ای، قانون‌گذاری شده و ما کشوری هستیم آکنده از قوانین بسیار زیاد؛ ولی آیا در قوانین و مقرراتی که وضع شد، درصحنه عملیاتی و اجرای برنامه، به سه عنصر ازدواج، تحکیم خانواده و اشتغال توجه کامل شده است؟ ما چقدر برای حمایت از خانواده گام برداشته‌ایم یا چقدر برای حمایت از اشتغال که ارتباط مستقیم با خانواده دارد، کاری درخور توجه، کرده‌ایم؟ چقدر از فرزندآوری حمایت کرده‌ایم؟ در حوزه قوانین و مقررات به قوانین اصلاحی نیاز داریم که البته سیاست‌های کلی خانواده که مقام رهبری ابلاغ کرده‌اند، تابلوی راهنماست و باید در عمل از آن‌ها استفاده کرد و در راستای آن‌ها باید، برنامه‌ریزی کاربردی و مفید انجام داد.

ابتدا باید سیاست‌های کلی خانواده را تعریف، مفهوم شناسی و معنا شکافی کنیم

آقای بولیک، یکی از اندیشمندانی است که در حوزه سیاست‌گذاری کار کرده است. او در فصل ششم یکی از کتاب‌های خود «معرفی سیاست‌های عمومی» مهم‌ترین و بهترین روش سیاست‌گذاری را روش «دکترینی» می‌داند. روش دکترینی؛ یعنی نظریه‌پردازان در سیاست، نقش‌آفرینی کنند. از صحبت بولیک این نتیجه گرفته می‌شود که باید دید نظریه‌پردازان تا چه اندازه در سیاست‌گذاری‌های ما در حوزه خانواده تأثیرگذار بوده‌اند. آیا به معنای واقعی کلمه، دکترین اندیشه اسلامی و یا دکترین علوم اسلامی در حوزه خانواده در سیاست‌ها خودشان را نشان داده‌اند؟ به نظر می‌رسد ما دکترینی که در حوزه خانواده داشتیم، همه نظریه‌پردازی‌های کلی بوده که فقط منجر به سیاست‌های کلی می‌شود. پس ما می‌گویم ابتدا باید سیاست‌های کلی خانواده را تعریف، مفهوم شناسی و معنا شکافی کنیم و سپس باید سیاست‌های جزئی‌تر را طرح‌ریزی کرده و برنامه‌های کاربردی را از دل آن بیرون آوریم و پس از تعریف راهبردها، آن‌ها را اجرایی کنیم. به نظر می‌رسد ازآنجاکه مبنای سیاست‌گذاری‌ها دکترین است، باید بخشی از کاربر آن متمرکز شود، ولی نه آن‌قدر که چند سال روی زمین بماند و به برنامه‌های کاربردی و عملیاتی تبدیل نشود. اگر بخواهیم به سیاست‌هایمان نمره دهیم، نسبتاً نمره قابل قبولی می‌گیرد، ولی باید دانست که سیاست‌ها به اصلاح و توجه نیاز دارد.

سیاست‌های کلی خانواده، یک سند شفاف و روشن برای  برنامه‌ریزی است

سیاست‌های کلی خانواده، (ابلاغیه مقام معظم رهبری) یک سند شفاف، روشن و حتی بهترین سند برای برنامه‌ریزی است. درواقع گذشته از نظام قانونی، به‌نوعی، نظام عملیاتی و اجرایی ماست و اینجاست که باید درصحنه اجرا و عملیات، خانواده حمایت شود، نه این‌که سیاست‌گذاری‌ها انجام و ابلاغ شود، اما اقدام مؤثری دیده نشود.

فشار و مشکلات اقتصادی، سم مهلک خانواده است

فشار و مشکلات اقتصادی، سم مهلک خانواده است، اقتصاد خانواده از ناحیه فشارهای اقتصادی آسیب شدید دیده است. یکی از مؤلفه‌های مهم، سیاست‌های اقتصادی است و البته ناگفته نماند سیاست‌های فرهنگی نیز بسیار مهم است و برای ازدواج باید اندیشه افراد اصلاح شود، ولی از سوی دیگر، جنبه اقتصادی هم مهم است و جوانی که قصد ازدواج دارد، باید شغل هم داشته باشد تا دغدغه نان‌آوری او کمتر باشد. پس نتیجه می‌گیریم که یکی از عوامل اثرگذار، اقتصاد خانواده است. وقتی اقتصاد خانواده دچار آسیب شود، پدر خانواده مجبور است چند نوبت کار کند و فرصتی برای تربیت و رشد معنوی فرزندان نداشته باشد. درواقع، وقتی اقتصاد خانواده آسیب ببیند و مرد خانواده شغل نداشته باشد، فرزندان هم یا کودک هستند یا محصل و همسر نیز معمولاً خانه‌دار است، خانه خودبه‌خود به خوابگاه تبدیل می‌شود و ما از این منزل توقع هم‌افزایی و مهربانی و لتسکنوا الیها و ده‌ها کارکرد دیگر داشته باشیم.

در سند ابلاغیه مقام معظم رهبری به‌خوبی به چشم می‌خورد که عنصر و نهادی که می‌تواند جامعه را نجات داده و به اهداف عالی نظام کمک کند و بتواند آرمان‌های انقلاب اسلامی را تحقق بخشد، خانواده مترقی، پیشرفته و رشد یافته است و به همین علت است که باید در تمام قوانین و برنامه‌ها، خانواده محوری لحاظ گردد و باید گفت که تکلیف بسیار بزرگ برای دولت، مجلس و قوه قضاییه ایجاد کرده است. اگر با نگاه فقهی به این سیاست‌ها بنگریم، خواهیم دید این‌ها، حکم حکومتی رهبر انقلاب است و بر همه مسئولان نظام اجرایی کردن آن واجب است. آن‌ها باید گزارش دستاوردهایشان را ارائه دهند که البته کارهایی ارزشمند صورت گرفته، اما کافی نیست.

در قوای سه‌گانه باید به این امر مهم دقت شود که قوانین موضوعه چقدر توانستند خودشان را با خانواده محوری همراه کنند و به چه میزان قوه قضائیه توانست روند دادرسی را به سمت تحکیم و کمک به خانواده پیش ببرد. قوه مجریه چقدر توانست از خانواده حمایت کند و البته سهم قوه مجریه زیاد است و در زمینه اجرا می‌تواند کمک‌های شایانی داشته باشد. این سیاست‌های کلی برای قوه مقننه بسیار ضروری است، اما در ساحت اجرا قوه مجریه نقش زیادی دارد.

آیا سازمان ورزش و جوانان و دیگر سازمان‌ها توانسته‌اند اصلی‌ترین مشکلات خانواده را حل کنند؟ اگرچه دستاوردهایی داشته‌اند، اما هنوز با مطلوب فاصله زیادی داریم. خوب است متصدیان قوای سه‌گانه، سازمان‌ها، نهادها و ادارات سیاست‌های تشویقی، حمایتی و تحکیمی خانواده را اعمال کنند؛ ولی متأسفانه شاهد این هستیم که به توصیه‌های مقام معظم رهبری و برخی دیگر از اندیشمندان دلسوز، توجه لازم نشده و به آن از جنبه سیاسی نگریسته‌اند. در تصور برخی افراد، آرمان به معنای آرزویی دست‌نیافتنی است، اما واقعیت این است که باید همت گمارد و درصحنه عمل مجدانه عمل کرد و با برنامه‌ریزی دقیق و کارآمد از یک‌سو و با نظارت و مدیریت از سوی دیگر، این آرمان‌ها را به واقعیت و فعلیت رساند. نباید برخی تنبلی و کسالت مدیریتی و علمی خود را این‌گونه توجیه کنند که آرمان‌ها بر فراز قله‌هاست و نمی‌توان به آن دسترسی داشت. درست است که آرمان‌ها و آرزوها می‌توانند بر فراز قله‌ها باشند، اما همت آدمی و حرکت او به سمت قله، کار را ساده می‌کند. متأسفانه روزمرگی‌ها در طیف گسترده اتفاق می‌افتد و به بهانه‌های مختلف، از ارائه برنامه‌های کاربردی و مؤثر خودداری می‌شود. تحکیم بنیان خانواده نیازمند راهکارهای علمی و عملی است. به نظر می‌رسد باید نگاهمان را تغییر دهیم و برخوردهای افراط‌وتفریطی نکنیم و تا آنجایی که می‌توانیم برای این آرمان‌ها قدم برداریم.

به نظر می‌رسد باید سازمان‌ها، نهادها و دستگاه‌هایی که در حوزه خانواده فعالیت دارند، تجمیع شوند و با یک ریاست و مدیریت واحد و دارای قدرت و اختیارات لازم و کافی بتوانند برای خانواده کاری کنند. من نمی‌گویم وزارت خانواده تأسیس کنند که بگویند این بار مالی دارد و بودجه‌اش با سیاست‌های کلی نمی‌خواند و شورای نگهبان هم آن را رد کند، بلکه منظور من، هدفمند کردن فعالیت‌هاست. اگر فعالیت‌های عرصه خانواده هدفمند و هوشمندانه شود، بسیاری از مشکلات خانواده از بین می‌رود. موضوع مهم تا تأسیس نیست، بلکه موضوع ادغام ظرفیت‌های موجود و توانمندسازی آن‌ها با مدیریت قوی و واحد بر این حوزه است.

باید به خانواده به مانند ‌نهادی مقدس نگریسته شود

در سطح عمومی و در فرهنگ عامه باید قداست خانواده موردنظر باشد، خانواده باید به چشم ‌نهادی مقدس نگریسته شود و حتی باید برای آن احترام قائل شد. این موضوع در فرهنگ ما و در فرهنگ بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد و ما نمی‌خواهیم آن را نفی کنیم. در فرهنگ بازار قدیم، اگر سرپرست خانواده‌ای نمی‌توانست از عهده مخارجش برآید، همه دورهم جمع می‌شدند و هرکسی در حد توان خود کمک می‌کرد تا مشکلات او حل شود تا مبادا نزد زن و فرزندش شرمنده شود. رهبر معظم انقلاب در همین سیاست‌های کلی خانواده به ارتباط خانواده و مسجد اشاره ‌کرده است. مسجد باید کارکردهای اصلی و صدر اسلام را پیدا کند. یکی از کارکردهای اصلی مسجد، مرکز مراجعه مردم و حل مشکلات مردم است. ازدواج مردم و آسیب‌های اجتماعی آنجا باید حل شود. امروزه نیز برخی از مساجد کشور فقط مکان عبادت نیستند، بلکه صندوق قرض‌الحسنه و کلاس‌های آموزشی خانواده و ده‌ها مورد دیگر دارند که آن‌ها را به مساجد تراز اول تبدیل کرده است. این‌گونه است که مردم از مسجد استقبال بیشتری دارند؛ زیرا می‌بینند که مسجد به کارکردهای ذاتی خود برگشته است. مسجد نیز باید خانواده محور باشد.

آیا در نهادها و سازمان‌های دولتی و خصوصی به موضوع مهم خانواده محوری، اهمیت داده می‌شود؟ آیا مسائلی مانند مرخصی زایمان و مشوق‌های فرزندآوری و در پی آن حمایت‌های لازم صورت می‌گیرد؟ اگر این‌گونه نباشد به این معناست که این سازمان ازنظر مبانی مشکل دارد و پول و منفعت برای آن‌ها بیشتر از کارمندانش اهمیت دارد. اما اگر سازمان‌ها و نهادها خانواده را باور کنند و به قوانین احترام بگذارند و هر کاری که از دستشان در راستای حمایت از خانواده برمی‌آید، انجام دهند، وضعیت بهبود خواهد یافت. من منکر حمایت دولت از مشاغل نیستم، اما خانواده محوری یک اصل است و اصول نباید نادیده گرفته شود.

فقه خانواده باید موردتوجه مدیران نهادها و سازمان‌ها قرار گیرد. سکولارها قائل به حضور حداقلی هستند، ولی ما حضور حداقلی را قبول نداریم. باید برای حریم خصوصی خانواده احترام قائل شد، ولی نباید از صیانت خانواده غافل شویم و با کوتاهی در قواعد فیلترینگ، موجب شویم محتوای غیراخلاقی و ضد خانواده در دسترس خانواده قرار گیرد. اگر از جایگاه مقدس خانواده درک درستی نداشته باشیم، به‌یقین آن را آماج آسیب‌هایی قرار خواهیم داد که یا جبران نخواهد شد و یا این‌که جبران آن سال‌ها زمان نیاز دارد. اگر خانواده محوری در رأس تمام سیاست‌ها و برنامه‌ها قرار گیرد، خواه‌ناخواه، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha