نهم ذی الحجه، در تقویم مناسبتهای دینی ما متعلق به روز عرفه است. این روز در نگاه تربیتی اسلام دارای جایگاه والایی است که توجه به آن میتواند در رشد معنوی انسان اثرات فراوان بگذارد. دعای عرفه و روز عرفه تا این اندازه مهم است که با توجه به استحباب روزه این ایام ولی دستور داده شده است که اگر روزه گرفتن باعث ضعف در خواندن این دعا می شود، بهتر است روزه را افطار کنند تا توجه بیشتری به این دعای شریف داشته باشند و این خود نشان از اهمیت ویژه این دعا دارد. از همین رو خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به سراغ حجت الاسلام حامد ادریسی محقق و پژوهشگر حوزه و مؤلف چند کتب مذهبی در خصوص روز عرفه و شخصیت حضرت سید الشهداء (ع) رفته است تا در حد توان اندازهای از این اقیانوس عمیق عرفانی را به مخاطبین خود ارائه دهد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه می خوانید:
سوال: در ابتدا توضیحی در خصوص دعای عرفه برای مخاطبین بفرمایید.
هر ساله در چنین روزی برای مشتاقان معرفت الهی دارای اهمیت بی نظیری است. این دعای عرفه با عشق و عرفان در دعاها و برخی از سخنان امام حسین (ع) به ویژه در لحظات پیش از شهادت به صورت تام تبلور یافته است. از نمونههای آن دعای عرفه است که از زیباترین دعاهای شناخته شده است که آموزهها ومعارف فراوان را در خود جای داده است. این دعا به دو بخش اساسی تقسیم میشود: در بخش نخست که بخش عمده دعا را تشکیل میدهد، امام حسین(ع) بسیاری از نعمتهای مادی و معنوی انسان از آغاز آفرینش و در مسیر زندگیاش را برمیشمرد و پیوسته بر عدم امکان سپاس این همه نعمت خداوند پای میفشارد؛ شادمانی عارفان، مأنوس شدن با عِطر مناجات است و اوست که جامهبر قامت خطاکاران میپوشاند و نهایت شوق خواستاران و درخواستِ درخواستکنندگان را طالب شویم.
سوال: به نظر شما دعای عرفه را باید چگونه دید؟
دعای عرفه از یک وجود ناب اللهی به دست ما رسیده است. ما گاهی به شخصیت امام حسین(ع) متوسل میشویم و گاهی به دعایی که از زبان حضرت بیانشده است متوسل میشویم تا مشکلات ما برطرف شود و هر دو کارساز است. خداشناسی گاهی فطری است و گاهی استدلالی و ائمه(ع) در دعاها مسائل فلسفی و عرفانی را اشاره کرده اند که عقل انسان آن روزگار این مفاهیم را درک نمی کرد.
اعتراف به اینکه حال خوش معنوی گمشده انسان معاصر است عجیب نیست؛ روز عرفه از بهترین روزهای سال است که حال انسان را به سمت آن خوبی و شادی هدایت میکند و لذا دعای عرفه درس معرفت به سوی حق و معرفت به سوی ولی حق را به انسان می دهد. در بیان کوتاه ولایت معرفت اصلی است و عرفان معرفت تجلی نور ولایت است و این ولایت خط نوری معرفت حق است تا بدان جا که به توحید کامل منتهی می شود. عصر عرفه با خواندن دعای عرفه یکی از معجزات و تجلیات امام حسین (ع) مشاهده می شود و آن حال معنوی است که بعد از این دعا به انسان دست می دهد.
عرفه سایهگستر است. معروف است میان بزرگان و علمای دین که مناجات عرفه عمومی و برای همه انسان ها است. خداوند از همهی ما توحید را مطالبه می کند لذا در دعای عرفه میخوانیم که (ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَکَ!؟ و مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَکَ؟) کسی که فاقد تو است، چه دارد؟ و کسی که تو را دارد چه ندارد؟ یکی دیگر از فراز های دعای عرفه این فراز است که حضرت با بیانی فلسفی و عرفانی می فرماید (عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاک).
سوال: فراز (عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاک) چه چیزی را می تواند در انسان تداعی کند؟
ترجمه دقیق این فراز به این صورت است، که کور باد دیدهای که تو را بر اعمال خود رقیب و حاضر نبیند. در واقع اینجا کوری بصر منظور نیست بلکه کوری بصیرت مقصود است. بعضی از مذاهب این فراض و موارد مشابه را دلیل برای اثبات رؤیت خداوند توسط چشم ظاهری دانسته اند و برای اثبات دیده شدن خداوند به آن متوسل شده اند! برای پی بردن به این فراض های دعای عرفه و یا ادعیه دیگر باید آگاهی لازم را داشت و با نگاه درست مطالب را بررسی و تحلیل کرد و در واقع هر انسانی بهاندازه آگاهی خود، خدا را درک می کند و یا بگوییم میبیند، لذا باید بنگریم که اندازه آگاهی ما چه در اندازه ای است.
سوال: نسبت بین دعای عرفه و شخصیت سیدالشهداء (ع) در چیست؟
به صراحت باید گفت، همانگونه که امام حسین (ع) شبیه هیچ امامی نیست، دعای عرفه نیز شبیه هیچ دعای دیگر نیست و این دعا با دعاهای دیگر فرق اساسی دارد و باید گفت معارف دین در این دعای عرفه خلاصهشده است. اگر همه عارفان جمع شوند که متنی عرفانی و دل آرام بنویسند، نمیتوانند مثل دعای عرفه را به انسان معاصر هدیه بدهند. میتوان گفت که بالاترین متن عرفانی دنیا، دعای عرفه حضرت سید الشهداء (ع) است. البته ناگفته نماند که در صحیفه سجادیه نیز مضامین عرفانی فراوان است که همه را حیرتزده میکند. یکی از علمای بزرگ اسلام گفته است، اگر هیچ اثر و حدیثی از امام حسین(ع) به دست ما نمیرسید با همین مناجات عرفه میتوانستیم به عظمت و روح بزرگ امام حسین (ع) پی برد. این دعا ضمیر وجودی انسان را صیقل می دهد و انسان عادی را به معارف الهی نزدیکتر می کند. دعای عرفه با مضامین عمیق عرفانی می تواند انسان را به عمق معارف الهی هرچه بیشتر نزدیکتر کند و در واقع مسیر خداشناسی را برای انسان هموار کند.
سوال: به نظر شما دعای عرفه بیشتر از چه نگاهی باید بررسی شود؟
دعای عرفه دارای جنبه های مختلفی است و معارف دینی در این دعا در قالب های مختلف عرفانی، فلسفی، کلامی و فقهی بیان شده است. در واقع این دعا یه هدیه ویژه از طرف یک شخصیت ویژه الهی و ناب است. این دعا بستگی به مخاطب خود دارد که در چه حد و اندازه ای قرار دارد. هرکسی که قلبش وسیعتر باشد گنجایش آن بیشتر باشد درک این دعا برای او ممکن میشود.
سوال: شما در توضیحات خود در درک این دعا به ظرفیت مخاطب این دعا اشاره کردید منظور از این ظرفیت چیست؟
منظور این است که معارف الهی یا به صورت فلسفی است که باید به صورت عقلی و این مسیر را فیلسوفان طی می کنند و یا از طریق شهود که عارفان در این مسیر قرار دارند. در واقع باید توضیح داد که معارف دینی و اسلامی میتواند چهار معنا داشته باشد که معنای اول برای خداوند متعال در ذهن خودتان حد و اندازهای میگذارید و آن را با چشم ظاهری دید که درست نیست و در واقع خداوند را محدود به چیزی کرد. معنای دوم شما خداوندی را میبینید که در همهچیز تجلییافته است و نشانهها و آیات او همهجا را فرا گرفته است و معنای سوم اسماء و صفات را میبینید و در معنای آخر مسئله مبتنی بر دروننگری است. لذا جمله حضرت أباعبداللهالحسین علیهالسلام در روز عرفه، که اینگونه دعا میکنند و میفرماید: (عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ) که این عبارت نه تحقیر است و نه توهین است، بلکه بیان یک واقعیت است.
سوال: فراضی که به آن اشاره کردید (عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ) بیانگر چه مفهومی از معارف الهی می باشد؟
واضح است که آدمی دو چشم دارد و در این فراض به این صورت بیان نداشت که گفته شود (عَمِیَتعَیْنَیْن) یعنی کور باد دو چشم کسی که خدا را نبینید، بلکه مفرد بکار رفته است. (عَیْنٌ) کور باد یکچشم کسی که خدا را نبیند و در قرآن سوره بلد آیه شریفه هشتم هم پرسیده میشود که (أَلَمْ نَجْعَل لَهُ عَیْنَیْن) آیا به او دو چشم ندادیم؟ دومین نکته در خود گوینده این عبارت است چرا که چشم ظاهری چیزی جز آثار و نشانهها را نمیبیند، در نتیجه معلوم میشود حضرت با چشم دیگری میبیند که چنین میگوید. نکته بعدی این عبارت این مطلب توحیدی و فلسفی است که دیدن خدا محال است و هر آنچه محال باشد یقیناً مقدور نیست و انتقال ناپذیر است لذا باید هدف از مفهوم این عبارت مطلب دیگری باشد و گوینده این عبارت نیز شخصیتی است که حتی دشمنان او هم به مقام علمی و اللهی او معترف هستند.
سوال: چگونه می توانیم پروردگاری را پرستش کنیم که نمی دانیم چگونه به وجود آمده است؟ در دعای عرفه می خوانیم که حتی ائمه(ع) هم از چگونگی وجود پروردگار خبری ندارند پس چرا او را عبادت می کردند؟
خدا یعنی وجود محض؛ یعنی عین وجود، و وجود حقیقتی است روشن که روشنتر از آن فرض ندارد؛ چون هر چیزی با وجود است که دارای ظهور گشته؛ در حالی که خود وجود، عین ظهور و روشنی است؛ از این روست که در مورد خداوند متعال اسمائی چون الظاهر و النور و نورالسموات و الارض به کار می روند. و چون خدا عین وجود می باشد، به وجود آمدن برای او فرض ندارد؛ چون وجود دادن به آنچه عین وجود است، بی معنی است. وجود در مقابل عدم بوده، عدم را برنمی تابد؛ لذا همواره بوده و خواهد بود. در دعای عرفه نیز دقیقاً همین معانی بیان شده است. طلیعه ی دعای عرفه چنین است: «کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَکُونَ الْآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَزَالُ عَلَیْهَا رَقِیباً وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً وَ قَالَ أَیْضاً تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْ ءٌ وَ قَالَ تَعَرَّفْتَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ فَرَأَیْتُکَ ظَاهِراً فِی کُلِّ شَیْ ءٍ فَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ : خدایا چگونه بر وجود تو استدلال می شود با آنچه در هستی خود نیازمند توست!؟ آیا برای دیگری ظهوری است که تو آن ظهور را نداری، تا او ظاهر کننده ی تو گردد!؟ تو کی نهان بودی که محتاج به دلیلی باشی که به سوی تو رهنمون شود!؟ و کی دور بودی تا آثار تو دیگران را به تو برسانند!؟ کور باد چشمی که تو را نبیند در حالی که تو پیوسته دیده بان اویی! و زیان به دست آورده بنده ای که بهره ای از دوستی تو ندارد. و نیز فرمود: تو خود را به هر چیزی شناساندی لذا چیزی جاهل به تو نیست. و فرمود: خدایا تو خود را در هر چیزی به من شناساندی؛ پس من تو را ظاهر دیدم در هر چیزی؛ پس تویی ظاهر کننده ی هر چیزی.
نکته پایانی:
در پایان باید گفت وجود خدا برای هر موجودی روشن و ظاهر است؛ و انکارگران از فرط ظهورش انکارش نموده اند؛ آن سان که همه چیز در نور دیده می شود لکن خلائق، اکثر اوقات از خود نور غافلند؛ چنانکه که اگر خورشید همیشه در یک حال بود و طلوع و غروب نداشت کمتر کسی متوجّه می شد که نور آن موجب ظهور اشیاء می باشد.
انتهای پیام./
نظر شما