به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، از آنجا که خانواده به عنوان اولین نظام اجتماعی بشریت از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار است، کتاب «فرهنگ خانواده» نوشته حجت الاسلام علی اکبر مظاهری با بررسی همه جانبۀ مسائل خانواده به تبیین بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی می پردازد؛ در شماره های مختلف بخشی از متن این کتاب با هدف ارتقای دانش مخاطبین در مدیریت هرچه بهتر خانواده ها منتشر می شود:
گوناگونی آدمیان
تفاهم کامل، نه ممکن است و نه مطلوب. امّا این که «ممکن نیست»؛ چون خداوند، از سر حکمت، آدمیان را گوناگون آفریده است. در میان میلیاردها افراد بشر، هیچ دو نفری یافت نمیشوند که از همه لحاظ مانند هم باشند. هر کدام از آدمیان منحصر به فرد است. هر کس مغز و روانی جداگانه و شخصیتی ویژه دارد؛ با اندیشههای ویژه و روحیهها و سلیقهها و تواناییها و ضعفها و استعدادها و محدودیتهای ویژه. البته شباهتهایی در افراد وجود دارد؛ امّا همانندیِ کامل نه. قانون حکیمانۀ آفرینش چنین است که: النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّة؛ مردمان، معدنهایند، چونان معدنهای طلا و نقره.
از سوی دیگر، هر کس از پدر و مادری ویژه زاده شده و میراثبر خصلتها و اوصاف والدین و اجداد خویش است. تأثیر ژنها بر اخلاق و احوال اشخاص و نسلها از حقایق حتمی آفرینش است.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور در خـــــــلایق میرود تا نفخ صـــــــور
و نیز هر کس در خانوادهای جداگانه پرورش یافته و تربیتی جداگانه دارد. تأثیر تربیت والدین و مربّیان و شیوههای متفاوت تربیتی ایشان بر شخصیت انسان، تأثیری ریشهدار و ماندگار است. و نیز هر کس در جامعهای ویژه رشد یافته و با کسانی متفاوت معاشرت داشته است. و نیز هر کس غذاهایی ویژه خورده است؛ هم از نظر حلال و حرام و هم ازنظر کیفیت و کمیت و نیز ... و نیز ...
بنابر این، انتظار همتایی و همفکری و همسلیقگی و تفاهم کامل، انتظاری ناممکن است.
امّا این که «مطلوب نیست»؛ زیرا اگر همۀ آدمیان، یکسان باشند، روند تکاملی انسان، کُند یا متوقّف میشود. مقتضای آفرینش حکیمانۀ آدمی چنان است که مردمان، گوناگون باشند تا سیر تکاملیشان استمرار یابد؛ بدین سان که مسابقهای سالم و شوق انگیز در جادّۀ حیات، صورت پذیرد و استمرار یابد، تا قافلۀ پیشروندۀ آدمیّت و آدمیان، سکون نپذیرد و از روندگی و بالندگی وا نماند؛ بلکه هر کس دیگری را تشویق و تحریک کند تا به پیش تازد و استعدادهای متراکم خویش را به کار اندازد و بکوشد تا خویش را از دیگران پیش اندازد و این تکاپوی فرخندۀ کاروان آدمیان به سوی اهداف عالی، استمرار و تداوم یابد.
یادمان باشد که یکی از هدفهای بلند و ارجمند ازدواج، این است که زوجها یکدیگر را در مسیر وصول به کمال، یاری نماید.
اگر همگان همگون و یکسان باشند، زندگی دچار ملالت و کسالت میشود؛ هیچ کس دیگری را در راه تکامل، یاری نمیکند؛ یعنی نمیتواند که یاری کند؛ زیرا هیچ کس با دیگری فرقی ندارد، همه چیزِ همگان، یکسان است. در چنین فرضی یکنواختی و رکود پدید میآید. پدیدۀ نوینی در زندگی پدید نمیآید. هیچ کس سخن تازهای برای گفتن ندارد و کار تازهای به دیگری نمیآموزد. دوشادوش هم پیش میروند. کسی نمیکوشد یک گام به پیش بردارد، دیگری نیز بر تلاش خویش نمیافزاید تا به او برسد. چون توان همه یکسان است و هیچ کس قادر به پیش افتادن بر دیگری نیست، پس مسابقهای نیست، پس هیجان و تشویقی نیست.
زنبوران عسل را بنگرید! از میلیونها سال پیش تاکنون، هیچ تحوّل و تکاملی در زندگیشان پدید نیامده است؛ زیرا یکسان اند و یکسان عمل میکنند. هیچگاه حادثۀ تازهای در زندگیشان رخ نمیدهد، حتّی آن برگزیدن ملکه و انتخاب مدیران برای ادارۀ کندوهاشان نیز تکراری است و همیشه بر شیوهای واحد انجام میگیرد و تکاملی در آن دیده نمیشود. این گونه زندگی یکنواخت، برای زنبوران عسل قابل تحمّل است؛ زیرا ساختار وجودیشان این گونه است. هیچ گلهای هم ندارند؛ برابر غریزۀ خدادادی و راهبری تکوینیشان عمل میکنند. امّا انسان، دارای فطرتی کمالجوست و همواره خواهان تعالی و ترقّی و تکامل است و هرگز نمیتواند زندگی زنبورانه را تحمّل کند.
پس تفاوت، مایۀ تحرک و تکامل است. گوناگونی، از دلزدگی پیشگیری میکند. جوراجوری، هیجان مثبت میآفریند. فاصله، سبب تلاش میشود. در مسیر کمال باید تسابق و تفاوت باشد تا عرصۀ رقابتی مبارک مهیّا شود، تا استعدادهای نهفته، میدان جَوَلان بیابند و در این تکاپوی خجسته، زمینۀ رشد و شکوفایی آدمی و آدمیّت فراهم آید و پویایی و حیات فرخنده را سبب شود.