پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۹
یادداشت | هویت طلبگی، جعلی یا قابل تبیین!

حوزه/ پرداختن به مساله هویت طلبگی، به اهمیت یافتن یک نظم شناختاری از حوزه، تربیت صحیح طلاب، جهت دهی متناسب اجتماعی در فعالیت‌های طلبه و سامان بخشی شیوه های متشتت و بعضا بی ارتباط با حوزه صورت می گیرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حامد فلاحتی در کانال شخصی خود به انتشار دو نوشتار با موضوع «هویت طلبگی، جعلی یا قابل تبیین!» پرداخته است:

     

* نوشتار اول

هویت طلبگی اصطلاحی است که سالهای اخیر در حوزه های علمیه کم و بیش توسط برخی بزرگان، فرهیختگان و مسوولین تربیتی بکاربرده می شود. در برخی استعمالات، غرض افراد، بُعد تهذیبی طلاب است و در برخی هم، رسالت های طلبگی مدنظر است.

شاید بتوان یک اصطلاح جامع قابل تبیین از این عنوان بدست آورد!

آن اصطلاح، اشاره به مجموعه ویژگی هایی دارد که در فرهنگ رایج حوزه های علمیه شیعه، به محصلین دروس حوزوی اطلاق می شود.

این ویژگی ها به گونه ای ارتکاز رایج حوزه های علمیه است و به مثابه یک خط ثابت در سلوک عملی اجتماعی طلاب شناخته می شود.

شاید بتوان از مجموع آنچه مُستندات دینی عقلی عقلایی تشکیل صنف طلاب، نامیده می شود مواردی چون

تفقه نسبی در معارف گوناگون حوزه، برخورداری از سلوک عملی قابل هدایت جامعه و ارائه خدمات دینی متناسب را از اصلی ترین مولفه های هویت طلبگی شمرد.

در این صورت سایر ویژگی های رایج بر السنه حوزویان، فروعاتی از این موارد مذکور خواهند بود.

پرداختن به مساله هویت طلبگی، به اهمیت یافتن یک نظم شناختاری از حوزه، تربیت صحیح طلاب، جهت دهی متناسب اجتماعی در فعالیت‌های طلبه و سامان بخشی شیوه های متشتت و بعضا بی ارتباط با حوزه صورت می گیرد.

بارها در مسیر تربیت طلاب دیده شده که آنها در اثر تاثیرپذیری های اجتماعی دست به تغییر عادات و روشهای سلوکی خود می زنند و یا بخاطر مشورت های غلط از برخی افراد به گونه ای خلاف رویه حوزه های علمیه سلوک می کنند.

این مساله در صورت پذیرش تربیت پذیری و قبول مدیریت تربیتی طلاب، اهمیت والایی دارد.

چراکه بی توجهی به آن حوزویان را در ارتباطات اجتماعی دچار مخاطره کرده و نتیجتا مساله هدایت اجتماعی فکری جامعه دچار مخاطره می شود.

این موضوع که اکنون مسائل اجتماعی گوناگون شده است لذا باید بخاطر مساله تحول اجتماعی دست به تحول هویتی در سبک و سلوک طلبگی و حوزوی بودن زد، سالهاست در ذهن برخی موج می زند.

اصل تاثیرپذیری طلاب و حوزه های علمیه از مسائل اجتماعی امری لاجرم و غیرقابل انکار است. اما آنچه مهم است حدود این تاثیرپذیری و شاکله بیرونی آن است.

در فهم رایج و مقبول حوزه های علمیه، ابعادی از این منصب اجتماعی ثابت و ابعادی متغیر است. اما کدام ثابت و کدام متغیر!؟

به نظر می رسد در این بحث باید معیارهای ثابت و متغیر و سنت رایج فهم حوزوی از طلبگی، مورد بازپژوهی قرار گیرد تا به تعریفی مقبول و درخور از طلبگی دست یافت.

دغدغه این نوشتار یکپارچه سازی نگاه ها و یا نادیده انگاشتن اختلافات تفسیری در حوزه علمیه شیعه نیست، بلکه می خواهد به خوانندگان این مساله را انتقال دهد که ملاک های تغییر در تفسیرهای گوناگون و تبعا ثابتات و متغیرات طلبگی کدام است.

امید که بتواند این مهم را انتقال دهد.

این بحث درون حوزوی نیست! طلاب استفاده تفسیری تبیینی کنند.

غیرطلاب از مخاطبین محترم ملاک بیابند و اصیل را از غیر اصیل تشخیص دهند.

در نهایت همه دعا کنند.

    

* نوشتار دوم

مساله تبعیت ثابت و متغیر در هویت طلبگی از تفسیر آن، مساله جدیدی نیست. این مهم از دیرباز مدنظر بزرگان حوزه به مثابه الفبای رایج، ساری و جاری بوده است.

بعنوان مثال اخلاقیان حوزه برای بیان برخی افعال و رفتارهای طلاب ابتدا به تبیین هویت طلاب می پرداختند و سپس از برخی رفتارها و سلوک ها انتقاد کرده و یا آنها را ترویج می کردند.

آن بزرگان در برابر پاسخ از چرایی برخی آداب و سلوک به اصول ثابت هویت طلبگی که امری تفسیری نزد آنان بود، استناد می کردند.

حتی فقهاء، علمای علوم عقلی و سیاسیون حوزه هم همینگونه استدلال می کردند.

وقتی به بزرگان نجف در جریان مشروطه گفته می شد که چرا در این امور ورود کردید؟

وقتی به برخی فقهاء گفته می شد چرا در فلان مساله فتوای جهاد، ارتداد و... دادید؟

حتی به عکس وقتی گفته می شد چرا در مقابل استعمار قیام نمی کنید یا عکس العملی ندارید و...

همه پاسخ ها حول محور مساله تفسیر هویت صنف روحانیت و طلبگی این افراد دور می زد.

این مهم عمق بحث هویت طلبگی را تا سرحد مغز استخوان افراد بلکه تا عمق جان آنها، گوشزد می کند.

ثابت و متغیر یک برونداد طبیعی از تفسیر هستی شناسانه طلبگی است.

اگر در حوزه هویت طلبگی را تحصیل، یا تعلیم یا ترویج و یا تبلیغ دانستیم، حوزه ای خواهیم داشت متفاوت از حوزه ای که هویت آن اقامه دین است.

لوازم اقامه دین، ثابت و متغیری خواهد داشت، غیر از آنچه تا پیش از انقلاب مورد ادعا بوده است.

بسیاری از آنچه برخی طلاب مشغول آن هستند با تلقی تحصیل و آموزش دین سازگار است نه اقامه آن.

    

برخی رویکردها و توصیه های بزرگان حوزه که مورد انتقاد برخی طلاب جوان است نیز در همین مدل تحلیل قابل تبیین است.

حتی برخوردهای رسانه های جمعی چه در قالب رسمی آن و چه قالبهای غیررسمی، ناشی از همین تلقی ها می باشد.

بعنوان مثال وقتی در کلیپ یا گزارشی، روحانی بزرگواری، در قامت رئیس یک فدراسیون ورزشی، پزشک متخصص جراح، بنای مشهور یک منطقه، کشاورز زحمت کش روستای دور افتاده و یا صاحب هولدینگ کذا نشان داده می شود و از آن بعنوان کاری مطلوب و مستحسَن یاد می گردد، در حقیقت تلقی های رایج از طلبگی نشان داده می شود. این تلقی های اجتماعی، بازخوردی از درون حوزه و حوزویان آن است معنایی نیست که از خارج آن تحمیل شده باشد.

      

منظور این نیست که این رفتارها بد است یا متناسب شان اجتماعی روحانیِ فرد، نیست و.... نگارنده تبعا به این رفتارها نقد دارد لکن غرض از ذکر این موارد اشتغالاتی بعنوان یک رفتار طلبگی است که با توجه به تفسیر ما از طلبگی شکل می گیرد.

حتی بستنی خوردن طلاب، ساندویچ گاز زدن آنها، آمد و شد در محلهایی که زمینه مناسب فرهنگی برای آن تعریف نشده است، کاسکت گذاشتن برروی سر و یا حضور در روی سکوی ورزشگاه فوتبال بعنوان طرفدار، گرچه مصادیق بسیار نازل و کم اهمیتی به نظر می رسد لکن در همین قالب تحلیلی قابل ارائه است.

       

اینکه کدام متناسب و کدام نامتناسب است؟

تعبیر رایج زیّ طلبگی بر کدام صادق می باشد؟

اجتماعی بودن و دوری از آن، کدام است؟

همه و همه یک کبرای کلی دارد که در قالب سوال باید گفت:

کدام هویت و کدام تناسب مدنظر است؟

جالب آنکه حتی خط تحول حوزه را نیز می توان و بلکه باید از همین منظر شروع نمود.

ما چه هویتی را مطلوب حوزه های شیعه می دانیم؟

پس از آن تصمیم می گیریم که به مدیریت، پذیرش، تربیت و رشد آن در یک کلام به تحول هویتی آن دست بزنیم.

       

ادامه دارد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha