عکس نوشت | مصلای نماز جمعه آبادان به بیمارستان کرونایی تبدیل شد

امام جمعه آبادان در گفت‌وگو با «حوزه» اعلام کرد:

تبدیل مصلی به بیمارستان خدمت کوچکی برای بیماران است | علوم پزشکی "نیروهای جهادی" را برای پرستاری از بیماران آموزش دهد

حوزه/ حجت‌الاسلام ابراهیمی‌پور، با اشاره به تبدیل مصلی نماز جمعه به بیمارستان کرونایی، گفت: دانشگاه علوم پزشکی "نیروهای جهادی" را برای پرستاری از بیماران آموزش دهد.

مصلای نماز جمعه آبادان به بیمارستان کرونایی تبدیل شد + فیلم

حوزه/ مصلای نماز جمعه شهرستان آبادان به دلیل شیوع کرونا و کمبود تخت‌های بستری، به بیمارستان کرونایی تبدیل شد.

معاون دانشگاه علوم پزشکی شیراز خبر داد:

اختصاص ۱۴ بیمارستان به بیماران کرونایی فارس

حوزه/ معاون دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اختصاص ۱۴ بیمارستان به بیماران کرونایی خبر داد.

توصیه امام جمعه اهواز به طلاب جهادی؛

آرامش‌بخش بیماران باشید با «ذکرالله» / از دعا و مناجات غافل نشوید

حوزه/ حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی‌فرد، خطاب به طلاب جهادی مستقر در بیمارستان‌های کرونایی، گفت: باید به مسائلی همچون "دعا" توجه ویژه کرد؛ چراکه دعا همه چیز را زیر و رو می کند. زمانی که به بیمارستان‌ها می روید به این مسائل نیز توجه کرده و بیماران را با مسائلی همچون "دعا" آشنا نمائید.

حضور میدانی نماینده ولی‌فقیه در خوزستان در بیمارستان رازی اهواز

حوزه/  حجت‌الاسلام‌والمسلمین موسوی فرد، ساعتی قبل برای بررسی روند خدمت‌رسانی به بیماران و خداقوت به کادر درمان و پزشکی، بیمارستان رازی اهواز حضور پیدا کرد.

با صدای اذان گفتنت دلم هوای خدا و نماز اول وقت کرد...

حوزه/ مشغول کار بودم... وقت اذان شد؛ با صدای نه چندان خوبِ خودم، در بخش بیماران کرونایی، اذان گفتم... یکی از بیماران گفت نمی توانم وضو بگیرم، لطفا برایم سنگ تیمم و مهر بیار... به او که دادم، باقی بیماران آن بخش گفتند به ما هم مهر بده...

طلابی که به عشق مردم به دل خطر رفته اند + عکس

حوزه/ طلاب گروه جهادی امام جواد(ع) مدرسه علمیه حضرت مهدی (عج) بروجن به دل خطر رفته اند تا بیماران و خانواده های اموات کرونایی دل نگرانی نداشته باشند.

روایت تلخ مشاور جهادی از یک روز کاری در بیمارستان کرونایی

حوزه/ یکی از روحانیون روانشناس اهوازی، پس از حضور در بخش بیماران کرونایی، از حالت اظطراب و یأس بیماران نوشت و گفت: وقتی من و شیخ مصطفی از اتاق بیرون رفتیم، با حالتی التماس گونه گفت: «بعدازظهر هم بیایید پیشم، شب هم بیایید پیشم» با لبخند گفتم: «اجازه نداریم! اما فردا صبح حتماً میاییم»...