خاطرات دفاع مقدس
-
خاطرات دفاع مقدس | إن شاءالله بادمجونِ صلوات
حوزه/ نرسیده به پادگان بتونی که بسیار مستحکم به نظر می رسید، یکی از نیروهای مستقر پادگان با لهجه اصفهانی مرتب می گفت : به هتل طویله خوش آمدید! به هتل طویله خوش آمدید ... !! رزمندگان می خندیدند تا این که
-
در گفت و گو با خبرگزاری حوزه مطرح شد:
بیان خاطرات آیت الله سیفی مازندرانی از جبهه غرب و جنوب/ وقتی برگشتیم غار زغال شده بود
حوزه/ آیت الله سیفی مازندرانی گفت: دسیسه های دشمنان اخیراً خیلی بیشتر شده است ؛ ما وظیفه داریم به هر نحو ممکن در مقابل آنها ایستادگی کنیم.یکی از راه های مقابله با دشمن بیان روحیات شهدا و رزمندگان دفاع مقدس است و این مهم بوسیله رسانه ها قابل انجام می باشد.
-
خاطرات شنیدنی از طلبه جانباز / دعای حاج آقا من را نگه داشت
حوزه/ یک روز تلفن بیمارستان زنگ خورد و گفتند: آیت الله بهجت است، سلام میرسانند و میگویند به آقا محمد حسن بگویید چیزی نیست، انشاءالله که بلند میشوی. لبخندی زدم و گفتم: حالا خوب شد که حاج آقا دعا یادم داده بود. پدرم گفت: همان دعای حاج آقا بود که تو را مثل برگ پاییزی آویزان نگه داشت و الاّ شهید میشدی.