شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۳ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 11, 2024
کد خبر: 1123140
۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۳۱
اراک

حوزه/فاطمیه که می‌آید قلب‌هایمان اندوهگین می‌شوند و خانه‌هایمان رنگ و بوی عزا می‌گیرد و دیوارها سیاه پوش می‌شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اراک، خانم مینا محمدی از طلاب مدرسه علمیه ریحانة النبی (س) اراک و اعضای دوره نویسندگی قدم در دلنوشته ای از حال و هوای ایام فاطمیه می نویسد:

بسم رب فاطمه

فاطمیه آمد

فاطمیه که می‌آید قلب‌هایمان اندوهگین می‌شود و خانه‌هایمان رنگ و بوی عزا می‌گیرد و دیوارها سیاه پوش می‌شود.

هرسال این غم را به جان می‌خریم اما باز هم تازگی دارد؛ گویی تازه ماجرای کوچه و سیلی مادر اتفاق افتاده است و این غم هرسال بیش از پیش قلب‌های داغ‌دارمان را می‌سوزاند.

مگر می‌شود ماجرای سوزاندن در خانه مادر را بشنویم و دل که هیچ، جانمان آتش نگیرد؟ مگر می‌شود دردهای پنهان مادر را در نیمه شب تصور کنیم و مثل شمع آب نشویم؟

مادر نمی‌دانیم برای پهلوی شکسته شما سوگواری کنیم یا برای از دست دادن محسنت عزاداری کنیم؟

درد مضاعف ما این است که بعد از شما مولایمان ناله‌ها و دردهایش را به دل چاه می‌گوید.

بانو جان بعد از شما رنگ و بوی خانه عزادار شد. حتما آرام کردن فرزندانتان برای فضه خیلی سخت بوده است. شاید هرازگاهی یکبار حسن(ع) بلند گریه می‌کرده و فقط یک جمله می‌گفته: «خداکند کسی مادرش زمین نخورد.»

بانو جان بر شما در کوچه چه گذشت که حسن(ع)را اینگونه پیر کرده است؟

حس و حال عجیبی در قلب‌هایمان است.

همیشه بین دوراهی ماندن سخت است، اما این دوراهی سخت‌تر است: اینکه برای رفتن شما و آسوده شدن از دردهایتان خوشحال باشیم یا برای بی‌قراری‌های مولا زمانی که بدن مجروح شما را غسل می‌داد خون گریه کنیم؟

نبودنتان روزهای طاقت فرسایی را برایمان رقم زده است. کاش در حقتان این همه جور و جفا نکرده بودند.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha