خبرگزاری حوزه | ما انسانها برای رسیدن به رشد و بالندگی میبایست از موهبت فکر و اندیشه، نهایت استفاده را ببریم.
انسان زیرک برای پیشبرد اهداف خویش به راهنمائیهای عقل خود بسنده نمیکند، بلکه قبل از انجام امور مهم، با اهل خبره نیز مشورت میکند؛ زیرا عقل انسان در برخی از موضوعات به تنهایی احاطهی کافی بر تمام زوایای آن موضوع ندارد؛ بنابراین برای تشخیص بهترین مسیر و قدم نهادن در آن، مشورت پشتیبان خوبی است.
گاهی قبل از انجام هر عملی از موهبت تفکر و تعقل دیگران نیز بهرهمند میشویم در چنین شرایطی به ابزار مشورت تمسک جستهایم اما گاهی دیگران بعد از انجام عمل، ما را از نظرات خود بهرهمند میسازند یا به اصطلاح، عمل ما را مورد نقد قرار میدهند.
شخص نقدکننده اگر ناصح باشد به نقدش نصیحت میگویند اما نکتهی مهم این است که نقد و نصیحت او فقط در اعمال بعدی یاریگر ما خواهد بود.
نقّادی از آن دسته اموری است که بعضاً افراد بدون مهارت و تخصص و بدون هیچ آداب و ترتیبی در همهی زمینهها، بیپروا به این امر خطیر میپردازند و این در حالی است که انسان علیرغم اینکه باید از آزادی بیان برخوردار باشد ولی میبایست خود را در معرض جدال و مِراء نیز قرار ندهد.
بر این اساس، هر شخص نباید به خود اجازهی نقادی در تمام موضوعات را بدهد و لازم است از اظهارنظر خارج از چارچوب تخصص خود خودداری کند. در این صورت است که شاهد رشد و بالندگی خود و دیگران خواهیم بود.
نقد هم میتواند موجبات رشد آدمی را فراهم سازد و هم موجبات سرخوردگی، ناامیدی و تخریب شخصیت را؛ بنابراین در نقد بیش از سایر امور زندگی نیازمند آموزش هستیم؛ چراکه باید این توان، در ما ایجاد گردد تا با نگاهی دقیق و موشکافانه، بدون غرضورزی، به اصلاح دیدگاهها و عملکرد یکدیگر بپردازیم.
اما به راستی برای نقد، رعایت چه اصولی ضرورت دارد؟
۱. حقمحوری
در نقد نباید حقمحوری فراموش گردد؛ غرض و هدف الهی میبایست جایگزین نیتهای غیرِ الهی نظیر مچگیری، به زحمت انداختن دیگران و یا تحقیر باشد.
۲. قصد هدایتگری و اصلاح
در انتقاد کردن، قصد منتقد میبایست هدایتگری و اصلاح باشد خواه هدایت فرد و خواه هدایت جامعه.
۳. نقد را از خود آغاز کنیم
یکی از آداب نقد این است که باید از خودِ فرد آغاز شود بدین معنا که خودش از آنچه که نقد میکند مبرّا باشد.
۴. خود را بینیاز از نقد ندانیم
از دیگر لوازم یک نقد مشفقانه این است که ناقد خود را بینیاز از نقد نداند. همانگونه که امیرالمؤمنین -علیهالسلام- فرمودند: کسی که استبداد در نظر داشته باشد هلاک میشود.
۵. عالمانه بودن
نقد باید مبتنی بر علم و فکر باشد نه مبتنی بر ظن و شنیدهها.
۶. مؤدبانه بودن
در نقدِ علمی، ولو در شدیدترین اختلافات، توهین، لقب دادن، برچسب زدن و نیت خوانی خطاست؛ بلکه میبایست نقد در نهایت ادب و احترام و در بستری کاملاً علمی و مستدل انجام پذیرد. برخوردهای افراطی و دور از چارچوبِ مباحث علمی و بدون فکر نتیجهای جز تفرقهافکنی و اتلاف وقت نخواهد داشت.
این روزها به دنبال سخنرانی آقای نقویان در جمع ایرانیان خارج از کشور، نقدهای فراوانی بر اصل سخنرانی ایشان و همچنین نقدهائی بر توجیهاتی که پس از آن با استناد به روایت امام صادق (علیه السلام) داشت، مبنی بر اینکه حضرت میفرمایند: شابٌّ سَخِیٌّ مُرهَقٌ فِی الذُّنوبِ أحَبُّ إلَی اللّه ِ مِن شَیخٍ عابِدٍ بَخیلٍ (جوان بخشنده فرو رفته در گناه، نزدِ خداوند، از پیرِ پارسای بخیل، محبوب تر است.) شاهد واکنشهای مختلفی هستیم، این یادداشت نحوهی برخورد با این سخنرانی را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است:
الف) یک روش آن بود که برخی در صدد توجیه برآمدند و اشتباه ایشان، در نحوهی بیان را نادیده یا کماهمیت جلوه دادند و از کنارش راحت عبور کردند؛ این دسته معتقد بودند در شرایط کنونی نقد، مصلحت نیست.
ب) روش دیگر آن بود که برخی خروشیدند و برآشفتند و با توهین و خشونت کلامی برخورد کردند.
ج) برخی دیگر بین ایشان و اشتباهشان تفکیک قائل شدند و دوستانه و خیرخواهانه اشتباه ایشان را مورد نقد قرار دادند.
به نظر میرسد برخی از ما دغدغهمندان دین، معمولاً روش اول یا دوم را برگزیدیم و از جادهی انصاف خارج شدیم و به هتک حرمت پرداختیم، شاید گناه هتک حرمت مؤمن خطاکار در فضای عمومی، کمتر از شرابخواری نباشد.
دغدغهی حفظ ارزشها و حرمتهای الهی امری پسندیده است؛ اما یکی از حرمتهای الهی، آبروی بندگان خداست و حفظ حرمت بندگان خدا کمتر از حفظ احکام الهی نیست.
نتیجه اینکه:
هر چند قصد ایشان از ایراد این سخنرانی خیر بوده است زیرا در بیان اهمیت و ضرورت صلهی رحم و ارتباط با دوستان مطالبی را بیان کردهاند اما باید بپذیرند که دچار اشتباه شدهاند چرا که سخنرانی ایشان تبعات ناگواری به همراه داشت و موجب سو ء استفادهها گردید.
همچنین روایتی که ایشان در توجیه سخنرانی خود نقل کردند از لحاظ سندی ضعیف است.
فارغ از ضعف این روایت، باید گفت روایت درصدد بیان آن است که بگوید جوان سخاوتمند محبوب درگاه الهی است نه اینکه انجام گناه محبوبیتآور باشد؛ بعلاوه اینکه این روایت در مقام بیان حسن سخاوت و قبح بخل است و به فرمودهی علمای بزرگواری که شرحِ بر کافی شریف نوشتهاند منظور از بخل در وصف شیخ عابد، بخل از واجبات مالی است و نه هر بخلی اما متأسفانه از این روایت فهم صحیحی صورت نگرفته و بر اساس همین فهم نادرست، قیاس نیز رخ داده است.
با این همه نفسِ عمل ایشان که بلافاصله پس از انتشار سخنرانی تقطیعشده در صدد تلاش برای جبران برآمدند، موجب تخفیف خطایشان گردید.
همهی ما انسان هستیم و ممکن است مرتکب خطا شویم و پس از انجام آن، پی به خطا بودن آن ببریم اما با این وجود بخاطر موقعیت فردی و اجتماعی خود دست به توجیههای بیمنطق و ناروا بزنیم اما عقل سلیم در آن است، انسان هر کجا خطایی مرتکب شد، در هر زمانی به اشتباه خویش پیبُرد بدون توجیه، خطای خود را بپذیرد و درصدد جبران برآید.
مرضیه رمضان قاسم
نظر شما