پنجشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۶
روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

حوزه/ سمیه بدرالدین دختر شهید سید مصطفی بدرالدین ملقب به سید ذوالفقار لبنان گفت: رابطه و آشنایی شهید بدرالدین با شهید حاج قاسم سلیمانی، بیش از ۲۵ سال به طول انجامید. از همان ابتدا با یکدیگر در همکاری بودند و هدفشان نابودی اسرائیل و یاری مظلومان در هر کجای دنیا بود.

به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری حوزه، "سید مصطفی بدرالدین" ملقب به سید ذوالفقار فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله لبنان و جانشین شهید عماد مغنیه محسوب می‌شد که در تاریخ ۲۲ اردیبهشت سال ۹۵ در انفجاری در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی دمشق به شهادت رسید و به همرزمان شهیدش پیوست.

وی متولد سال ۱۹۶۱ میلادی و با نام‌های مصطفی امین بدرالدین، مصطفی یوسف بدرالدین، سامی عیسی، الشبح، الیاس صعب، ابراهیم عیسی، سید ذوالفقار و الیاس فؤاد سائب نیز شناخته می‌شد.

همسر شهید بدرالدین طی توصیفی از همسرش بیان کرده بود شهید سیدمصطفی شخصیت استثنایی داشت و از هوش سرشاری برخوردار بود. بسیار مقاوم بود و با آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها با نقشه می‌جنگید. کار اصلی و اساسی او، منحل‌کردن شبکه‌های نفوذی بود و این کار از نظر امنیتی بسیار دشوار است. شهید، مذاکره‌کننده بسیار خوبی هم بود در این کار خیلی حرفه‌ای بود.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

دست‌نوشته‌ای ۱۰ دقیقه مانده به شهادت توسط شهید نوشته شده بود که مربوط به صحبت‌های شهید و برنامه‌هایی است که با ابوزینب (شهید سلیمانی) در میان گذاشته بود و در کنار پیکر ایشان پیدا کردند.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

حاج‌قاسم خطاب به فرزندان شهید بدرالدین طی دیداری گفتند شما سربلند هستید زیرا شهید بدرالدین در همه جبهه‌های جنگ حضور داشت و یاور مظلومان بود. از دست رفتن سیدمصطفی برای سیدحسن نصرالله به مثابه از دست رفتن مالک اشتر برای امیرالمومنین بود.

در همین راستا سرویس بین‌الملل خبرگزاری حوزه با سمیه بدرالدین یکی از دختران شهید سید مصطفی بدرالدین به گفت و گو پرداخته است.

متن گفت و گو به شرح ذیل است:

حوزه: لطفاً در ابتدا خود را معرفی بفرمائید.

من سمیه بدرالدین دختر شهید سید مصطفی بدرالدین از فرماندهان نظامی حزب الله هستم. تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی در رشته تغذیه به پایان رساندم و فوق لیسانس صنایع غذایی را گرفتم و در حوزه سیده النساء العالمین مشغول تحصیل دروس حوزوی نیز هستم.

حوزه: در خصوص روابط عاطفی و خانوادگی شهید بدرالدین و توصیه‌های ایشان به شما و سایر فرزندانشان در خانواده توضیح دهید؟

پدر بزرگوار ما در زندگی‌اش محبت و عاطفه‌ای به ما داد که سال‌ها برای ما کفایت می‌کند. پدرم بسیار با ما رفتار عاطفی و محبت آمیزی داشت تا جایی که زمانی که ما بزرگ شدیم همچنان از نظر لطف و مهربانی طوری رفتار می‌کرد که انگار ما بچه‌های کوچک او هستیم. پدرم بنا بر سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در خصوص رفتار با دختران، با ما با محبت خاصی برخورد می‌کرد.

توجه عمیق شهید بدرالدین به تربیت دینی و اجتماعی فرزندانش

پدرم در دوران کودکی در دادن هدیه و حتی بوسیدن ما و به خصوص در تمام جزئیات با عدالت برخورد می‌کرد و به تمام مسائل اجتماعی، دینی و فرهنگی و علمی ما توجه می‌کرد و اهتمام خاصی به آنها داشت.

او پیگیر کار تک تک ما بود و اگر حضور هم نداشت و سر کار بود باز هم تلفنی پیگیری می‌کرد بویژه در روزهای پایانی عمرش که در میدان‌های جنگ سوریه به سر می‌برد.

حوزه: شهید بدرالدین یکی از فرماندهان بزرگ حزب الله بودند و مأموریت‌های مهمی بر عهده ایشان بود اما وظایف خودشان در خانواده را به عنوان یک پدر چگونه انجام می‌دادند؟

ما با پدرم به گردش و تفریح می‌رفتیم و ماجراهای زیادی با او برای ما اتفاق می‌افتاد. تمام زندگی ما با او با وجود شرایط سخت امنیتی زیباترین روزها بود، زیرا آن شرایط در نگاه خدا و به خاطر خدا و در راه خدا بود و من و خواهرانم و برادرم آرزو می‌کنیم این روزها برگردد.

از برخوردهای محبت آمیزش با ما این بود که گاهی با دستش به ما غذا می‌داد و نماز ما را زیر نظر داشت تا ارکان نماز را به خوبی و درستی انجام دهیم و در موفق شدن برای امتحاناتمان درس‌های ما را پیگیری می‌کرد و تا جایی که ما را در انجام تکالیف مدرسه کمک می‌کرد.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

ما همیشه از او در درس‌هایمان کمک می‌گرفتیم و شب‌ها وقتی از سر کار می‌آمد تا سحر بیدار می‌ماند و تکالیفی را که داشتیم و سؤالاتمان را روی میزش می‌گذاشتیم تا راهنمایی کند و ما آنها را تکمیل می‌کردیم.

حوزه: رابطه و آشنایی شهید بدرالدین و شهید حاج قاسم سلیمانی به چه زمانی بر می‌گردد و چگونه بود؟

رابطه و آشنایی شهید بدرالدین با شهید حاج قاسم سلیمانی، بیش از ۲۵ سال به طول انجامید و از همان ابتدا با یکدیگر در همکاری و هماهنگی بودند و رابطه شان رابطه جهادی و برادری و دوستی بود. آنها در جنگ‌ها و محل‌های مهم و خطرناک دوشادوش هم مشارکت داشتند و هدفشان کاملاً واضح بود و آن نابودی اسرائیل و یاری مظلومان در هر کجای دنیا بود.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

حوزه: در خصوص به شهادت رسیدن پدرتان و حضور شهید سلیمانی بر پیکر ایشان از زبان حاج قاسم لطفاً توضیح دهید.

آخرین نگاه‌های پدرم در لحظات آخر عمرش به چشمان شهید سلیمانی بود. این طور که ما از شهید سلیمانی شنیدیم، یک جلسه کاری طولانی معینی بین حاج قاسم و سید مصطفی برگزار شده بود، و با هم صحبت می‌کردند، بعد از اتمام جلسه حاج قاسم برای پیگیری موضوعی بیرون می‌رود و به پدرم می‌گویند که برمی گردم و دیر نمی‌کنم. بعد از گذشت مدت کوتاهی از خروج حاج قاسم، صدای انفجاری به طور مستقیم از محل دیدارشان با شهید بدرالدین به گوش می‌رسد.

وداع سوزناک حاج قاسم با شهید بدرالدین

به فاصله ۱۰ دقیقه بعد از ترور، حاج قاسم خودش را بالای سر سیدمصطفی می‌رساند و در آغوش حاج قاسم، پدرم از شدت خون‌ریزی به شهادت رسید و چشم‌هایش را بست.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

شهید سلیمانی بسیار ناراحت شده بود و گریه می‌کردند و حتی بالای سر پیکر پدرم به صورت خودشان می‌زدند. ما بعد از شهادت پدر در دیداری که مستقیم با ایشان داشتیم برای ما توصیف کرد که لحظه شهادت پدرم خیلی آرام بود و لبخند به لب داشت و چهره‌اش نورانی بود و حاج قاسم بسیار حسرت می‌خورد که چرا فرصت بزرگ شهادت را آن زمان از دست داده و خیلی اظهار تأسف می‌کرد.

روایت محبت‌آمیز "ذوالفقار حزب‌الله" با فرزندانش تا جان دادن در آغوش حاج قاسم

دیدار با رهبر انقلاب از زیباترین روزهای زندگی‌ام بود

حوزه: بعد از شهادت پدرتان شما و خانواده محترمتان با مقام معظم رهبری دیداری داشتید. از آن دیدار و احساستان بگویید.

دیدار ما با نایب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مقام معظم رهبری، رهبر عزیزمان از زیباترین روزهای زندگی‌ام بود. هیبت و وقار و مهربانی ایشان وصف ناپذیر است، چرا که دیدار ایشان در آن دوران سخت بعد از شهادت پدرم برای ما به منزله مرهمی بر قلب دردناکمان بود.

پدرم فرمانده مسیر مقاومت بود و حمایت و کمک بزرگی به ما کرد تا هر چه بیشتر با افتخار و روحیه بالا نسبت به این مسیر مقاومت پایبند باشیم.

همیشه خدا را شکر می‌کنم که به من و خانواده‌ام توفیق هم نشینی با یک شخصیت بی نظیر را در زمانه‌ای که به سر می‌بریم عطا کرد، انشا الله خداوند عمر طولانی به مقام معظم رهبری عطا کند و ما از نور وجودشان فیض ببریم.

گفت و گو از وجیهه سادات حسینی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha