دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
زنان در جامعه

حوزه/ اثرگذاری دغدغه‌ها و تلاش دسته‌جاتِ محفلی معمولاً ظرفیت بیش از چند روز مهمانی در فضاهای مجازی را ندارند. همان کوشش‌ورزانی که برای مرد کردن زنان، شوریده و بی‌قرار هستند؛ هدف‌گذاران شاذی که قاطبه همگنان‌شان نیز از شرم استراتژی‌های ابزورد آنها، سر در گریبان فرو می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حامد شرف الدین در یادداشتی با عنوان «زنان اقلیت علیه زنان اکثریت» معتقد است: جدیدترین بازی رسانه‌ای یکی از همین محافل، جد و جهد برای بستن بازوبند پهلوانی بر بازوی نسوان است. ماجرا از اظهارات غیرمتعارف رایحه مظفریان آغاز شد؛ جایی‌که این دانشجوی مقطع دکترای جامعه‌شناسی از علاقه شخصی‌اش به ورزش باستانی و مواجهه‌اش با محدودیت‌های مردانه‌ای گفت که حضور زنان را به دلیل برخی از مشکلات فیزیولوژیک‌شان در گود زورخانه برنمی‌تابد. این روایتی حداقلی با اینکه توسط شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور نیز پیگری شد اما در نهایت نه‌تنها نشانی از سدسازان ورود زنان به این ورزش نداد بلکه با بیان تاریخ حضور زنان در جنگ‌ها و نقش پررنگ آنها در شاهنامه فردوسی به بایگانی‌ها سپرده شد.

اما «پهلوان» کیست و «پهلوانی» چیست که این بانوی جامعه‌شناس این‌چنین تلاش می‌کرد شرایط را برای ورود به آن بغرنج جلوه دهد و برای نشر مطالبه شخصی‌اش، جماعتی مشتاق اما نامعلوم را پشت سدی نشان دهد که با تحکم و اهانت مانع پیوستن او و هم‌مسیرانش به این ورزش سنتی ایرانی شده‌اند.

مهران افشاری در دانشنامه جهان اسلام و دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، «پهلوان» را اینگونه توصیف می‌کند: «پهلوان واژه‌ای فارسی است که در آسیای باختری برای نامیدن برخی ورزشکاران حرفه‌ای به کار می‌رود. پهلوان ترکیبی‌است از «پهلَو» + «ان» و آن را منسوب به پهلو سرزمین و مردم آن دیار دانسته‌اند که مردمانش به توانایی و دلیری شهرت داشتند. سنت‌های ایشان هم که آمیزه‌ای از سلحشوری و جوانمردی بوده‌است نزد ایرانیان به سنت پهلوانی مشهور گشت و بر زندگی و حماسه‌های ایرانیان تأثیر بسیاری گذاشت. گرشاسپ، رستم، کیخسرو، اسفندیار، پوریای ولی و غلامرضا تختی از جمله افرادی هستند که در تاریخ ایران با این عنوان از آنها یاد می‌شود.» معمولاً ورزشکاران شاخص و ماندگار رشته‌های باستانی (ورزش زورخانه‌ای)، کشتی و گاهاً وزنه‌برداری در ایران‌زمین پهلوان نامیده می‌شدند؛ عنوانی که مکتوبات و اسناد تاریخی ردی از رشک‌برانگیز بودن یا تمایل بانوان برای کسب این ردا را گزارش نکرده‌اند.

اگرچه ورزش باستانی و لقب پهلوانی به طور اخص در اختیار مردان بوده اما روایت‌های صادقِ تاریخ هرگز از تفویض عنوان پهلوان به شیرزنان و اعطای حق ورزش خبر نداده‌اند. این حاشیه‌سازی‌ها در حالی سوار بر موج بازی‌های رسانه‌ای می‌شود که فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی نیز به طور علنی اعلام کرده مخالفتی با فعالیت زنان در این رشته و ورود به زورخانه‌ها ندارد.

در غیاب فعالیت رسمی و سازوکاری قانونی برای ورزش بانوان در رشته باستانی و در موقعیتی که نهایتاً شخصی خیالی و مجهول تکمله‌ای به بانویی علاقه‌مند به این رشته مبنی بر عدم اجازه مشارکت آنها در این ورزش را بیان کرده آیا رواست که دغدغه انفرادی و شخصی، تمنای ده‌ها و هزاران زن تعبیر و جمله یک نفر را به ذهنیت سیستماتیک یک نظام سیاسی بر علیه زنان و حقوق آنها قلمداد کرد؟

پس تکلیف هزاران بانویی که در این سرزمین ورزش می‌کنند و در مجامع بین‌المللی می‌درخشند و یک جستجوی ساده اینترنتی، هر ناظری را با تصاویر عزت‌آفرینی آنها مواجه می‌کند چیست؟ چگونه است که همواره اقلیت‌ها حق مطالبه و اکثریت‌ها نادیده انگاشته می‌شوند؟ چرا بانوان متجدد و غرب‌گرا از زمین و زمان و از آسمان و ریسمان بهره می‌جویند تا زن ایرانی را درهم‌شکسته و پشت سدها مانده جلوه دهند؟ آیا این رفتار و شیوه مواجهه با سوژه زنان نوعی تبعیض قائل شدن میان آنها و اهانت به ساحت‌شان نیست؟ دیروز علم حقوق و قوانین اسلامی، امروز ورزش باستانی؛ استراتژی‌ها آنقدر نخ‌نما و گاهاً کمدی شده که دیگر حنای حامیان محفلی حقوق زنان نیز برای خود زنان رنگی ندارد.

۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha