خبرگزاری حوزه / در سال ١٣٩٧ که به قم هجرت کردم از اولین درسهایی که خدای متعال توفیق حضور در آن را روزی نمود، درس خارج تفسیر المیزان حضرت استاد یزدان پناه با شروع تفسیر سوره حمد بود.
امروز ٢۱ دی ماه ١۴٠٠ بعد از ٢٣٠ جلسه درسی پیرامون تفسیر سوره حمد به توفیق الهی این سوره به پایان رسید.
به خاطر دارم زمان شروع تفسیر سوره حمد استاد فرمودند: ((چون این سوره به منزله کل قرآن است و از بُطنان عرش است باید حوصله کنیم و عُمق مباحث را تا جایی که میتوانیم مطرح کنیم؛ لذا ایشان در تفسیر سوره حمد تمام تلاش خود را برای این امر مهم به صحنه آوردند)).
مناسب است به برخی از روشهای تفسیری استاد در حد فهم و وُسع خود بپردازم:
۱. استاد ابتدا متن المیزان را تدریس میفرمودند و بعد از آن به بیان مختار خودشان میپرداختند و در بیان مختار مباحث فراتر از المیزان مطرح میشد از جمله: عُمق بخشیدن به مباحث علامه طباطبایی، جوانب کار علامه، نقد برخی از آرا علامه، بررسی نظرات مفسرین و ….
۲. معتقد بودن و استفاده از تفسیر قرآن به قرآن (بحث قرآنی): ایشان در شروع هر آیه تمام سعی خود را میکردند هر آیهای با آیات دیگر تفسیر شود، به صدها آیه ارجاع داده میشد برای اینکه معنای قرآنی آیه و مراد خدای متعال فهم شود.
۳. ظهور گیری: از آیات فروان قرآن کمک گرفته میشد تا ظهور آیه مد نظر معلوم شود. البته اندیشه پشتیبان استاد به ایشان تیزبینی و جامعیت خاصی داده است که بصورت جامع به آیات میپرداختند.
۴. پرداختن به بحث لغوی کلمات هر آیه و استفاده از منابع لغوی و عدم توقف در آنچه که فقط در کتب لغوی اشاره شده است، در کنار رجوع به منابع لغوی طرح ارتکاز را قائل و مطرح فرمودند.
۵. بهره بردن از روایات اهل بیت (علیهم السلام) و سطح بندی آن برای تفسیر آیات. و همین طور رجوع روایات به روایات دیگر برای فهم خود روایات.
۶. نگاه دقیق و جامع به آیات قرآن و سورههای قرآنی: ایشان احاطه جامع به جوانب آیه دارند لذا تقسیم بندی ها، نسبت سنجی ها، کلی و جزئی کردنهای چندگانه برای یک آیه و یا کلمات آیه را مطرح میکردند برای مثال: تقسیم بندی دوگانه و سه گانه ((صراط)) و ((سبیل)) و تفاوت و نسبت بین آنها؛ تقسیم بندی دو گانه هدایت؛ بحث جامع پیرامون اسم اعظم؛ بحث پیرامون الله ذاتی و الله وصفی ذیل آیه بسم الله الرحمن الرحیم؛ بررسی مراحل بندگی و عبودیت ذیل آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین که از سطح ایمان ظاهری تا لایه بقا بعد فناء و تکمیل فناء را در بر میگیرد.
۷. بررسی قواعد و مبانی تفسیری که علامه طباطبایی (ره) به آنها اشاره کرده بودند و حضرت استاد به صورت مفصل این مبانی را توضیح فرمودند مانند: بحث لغت، بحث جری و تطبیق که حدود ٣٣ جلسه به آن پرداخته شد. در حقیقت این مبانی، دانش پژوه را برای فهم بهتر متن کمک میکند. معمولاً به قواعدی پرداخته میشد که اصل و اساس کار تفسیری مبتنی بر آنها بود و در کار تفسیری از آنها بهره برده میشد.
۸. عدم ورود و آمیخته کردن مباحث فلسفی و عرفانی با آیات در مراحل ابتدایی: از هنرهای استاد این است با اینکه به مطالب فلسفی و عرفانی احاطه کامل دارند ولی ابتدا مصمم هستند از خود قرآن کریم و روایات برای تفسیر قرآن استفاده کنند و ظهور گیری ها را انجام دهند لذا مباحث را با کلمات و مباحث فلسفی و عرفانی بیان نمیکردند. بعد از اینکه تفسیر آیه با بیان قرآنی و روایی آن تمام میشد و ظهورگیری ها انجام میشد، بحث جداگانه ای پیرامون تفسیر فلسفی و عرفانی آیه مطرح میکردند.
۹. پرداختن به سیاق هر آیه و هر سوره: هم از سیاق آیه به فهم آیه میرسیدند و هم از سیاق سوره، آیات را تفسیر میکردند. به سیاقهای شناور قرآنی نیز واقف بودند و از آن استفاده مینمودند و در برخی جلسات اشارهای به مبنای سیاقهای شناور قرآن داشتند.
۱۰. پرداختن به تفسیر سلوکی آیات: استاد قائل هستند یک دوره تفسیر سلوکی برای قرآن کریم نگاشته شود، برای این امر متناسب با هر آیهای به بیان و بهرههای سلوکی آیات پرداخته میشد و اسرار سلوکی هر آیه مطرح میشد.
۱۱. پرداختن به تفسیر اجتماعی: یکی از مهمترین ویژگیهای مباحث استاد این است که امتداد اجتماعی آن را بیان میکنند. ایشان قائل هستند نزول و بستر اولیه قرآن، اجتماعی بوده و باید تفسیر اجتماعی قرآن همراه با مبانی آن جمع آوری شود لذا به تفسیر اجتماعی آیات سوره حمد پرداختند و نقش برخی از آیات را در ایجاد تمدن نوین اسلامی بیان نمودند. همچنین نقش حاکمیت اسلامی و اقتضائات آن با استفاده از آیات بیان میشد. برای قرآن کریم دو سیاق کلان توحید و بستر اجتماعی را مد نظر داشتند.
۱۲. بیان روان و پرهیز از بیان دشوار: بیان استاد، بیان روان و قابل فهم است. دسته بندی ها و مرحله مرحله بحث را ادامه دادن با بیان روان از ویژگیهای درس ایشان است.
۱۳. ذهن نظام مند: به علت احاطه نظام اندیشهای به مباحث اسلامی و مبانی آن و همچنین احاطه نظام مند به تراث حوزوی، سوره حمد را با دید کلان تفسیر نمودند و تمام جزئیات سوره را ذیل نگاه کلان سامان میدادند و نظام واره مباحث را مطرح مینمودند. این ویژگی دانش پژوه را با کلان نگری به سوره و آیات آشنا میکرد و جایگاه هر بحث جزئی ذیل نگاه کلان به خوبی فهم میشد.
محمدرضا سعادتی فرد