دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۱
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت حجت‌الاسلام سید محمود دعایی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت مبارز قدیمی و یار دیرین امام بزرگوار حجت‌الاسلام سیدمحمود دعائی را تسلیت گفتند.

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت مبارز قدیمی و یار دیرین امام بزرگوار جناب حجت‌الاسلام آقای سیدمحمود دعائی رحمةالله‌علیه را به خاندان گرامی بویژه همسر و فرزندان مکرّم و نیز مجموعه‌ی بزرگ دوستداران و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. ایشان برخوردار از صفات نیک و پسندیده‌ئی بودند: صفا و سلامت نفس، فروتنی و ساده‌زیستی، پاکدستی و قناعت، ارادت عمیق و راسخ به امام بزرگوار و انقلاب و پایداری و وفا در دوستی و رفاقت. گذشته‌ی ایشان در عراق و ایران در دوران مبارزات هم فصل مُشبِع دیگری است که موجب رحمت و مغفرت الهی است ان‌شاءالله. از خداوند متعال تفضلاتش را برای آن مرحوم مسألت میکنم.

سیّدعلی خامنه‌ای

۱۶ خرداد ۱۴۰۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۴
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • مرادی کرمانی/1 IR ۰۷:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    روحانی و معمم بود اما محدود به روحانیون نه. مدیر‌مسؤول قدیمی‌ترین روزنامۀ در‌حال انتشار ایران بود اما از دایرۀ رسانه‌ها فراتر می‌رفت و با افراد گوناگون برخورد چهره به چهره داشت و البته وجه کرمانی و کویری او چنان پر‌رنگ بود که در حیات او باستانی پاریزی درباره‌اش نوشت و در ممات هم یک کرمانی پرآوازۀ دیگر –هوشنگ مرادی کرمانی- نویسندۀ کودک و نوجوان و خالق اثر ماندگار «قصه‌های مجید» خاطره‌ای از کودکی دعایی را به نقل از خود او با ایسنا در میان گذاشته است: وی با بیان این‌که سیدمحمود دعایی آدم متواضع و فروتنی بود می‌گوید‌: بارها به ایشان گفتم تواضع و فروتنی را کلی شرمنده کرده‌ای. مرادی کرمانی گفت: چه می‌توانم درباره‌اش بگویم‌؟! ایشان آن‌قدر در مقابل‌ آدم‌های کوچک و بزرگ متواضع و فروتن بودند که یک‌بار به او گفتم «پیش آمده از این تواضع و فروتنی خسته شوید و یا این مسئله برای‌تان دردسر و توهینی شود؟» گفت «بعضی‌ها گفته‌اند، اما من برای این حرف‌ها اهمیتی قایل نیستم، از این‌که به بندگان خدا دارای هر نوع تفکر و عقیده‌ای، احترام بگذارم خوش‌حال می‌شوم.» بارها شنیده‌ام که گفته‌اند دعایی تنها مدیری در سرتاسر ایران است که هر وقت بخواهید می‌توانید یک‌راست بروید اتاقش و با او صحبت کنید، بی‌آن‌که نگهبان و دربان و محافظی داشته باشد. او همه را دوست داشت و به من کمی بیشتر لطف می‌کرد، بغل می‌کرد و بوسه‌های طولانی روی صورت و پیشانی داشت. او با گریه افزود: یک روز به او گفتم آقای دعایی همۀ هنرمندان ایران با نماز شما به طرف جهانی دیگر می‌روند ، شما چه محبتی نسبت به هنرمندان دارید، هنرمند‌دوست هستید‌؟ هرکسی را نگاه کنید‌، خواهید دید دعایی برایش نماز خوانده است. او مرد بسیار مهربان و صمیمی و آدم درد‌کشیده‌ای بود. ... ادامه دارد
  • مرادی کرمانی/2 IR ۰۷:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    ساختمانی قدیمی در کرمان هست که الآن به کتابخانۀ ملی کرمان تبدیل شده است. زمان افتتاحیه عده‌ای از کرمانی‌هایی را که در تهران بودیم‌، دعوت کرده‌ بودند و هرکسی در آن جا صحبت می‌کرد و خاطرات خودش را می‌گفت. این محل در گذشته کارخانه نخ‌ریسی بود و انگلیسی‌ها در زمان جنگ جهانی دوم تأسیس کرده بودند. آقای دعایی اما پشت میکروفن که رفت به جای این‌که حرف بزند ، سرش را روی تریبون گذاشت و شروع کرد به گریه. همه مات‌شان برد که چرا این‌کار را می‌کند. بعد از گریه گفت: «مادرم همین‌جا فوت شد ،‌همین جایی که الآن کتابخانه شده است؛ خدمت‌کار این‌جا بود، جارو می‌کشید و سُرفه می‌کرد. من بچۀ یتیمی بودم و می‌آمدم پشت دیوار لقمه‌ نانی، گاه گوشت کوبیده بود و گاه پنیر به من می‌داد که ناهار بخورم و مدرسه بروم‌. می‌پرسید سیر شدی؟ با این‌که هیچ‌وقت سیر نشده بودم‌، می‌گفتم سیر شدم. چون می‌دانستم لقمه‌ای ندارد و اگر بگویم سیر نشده‌ام خجالت می‌کشد. می‌گفتم خودت هم لقمه‌ای بخور‌». او این حرف‌ها را با گریه می‌زد و همه متأثر شدند. همیشه برای او گریه می‌کردم. صحنۀ عجیبی بود و تا مغز استخوانم را سوزاند. ... ادامه دارد
  • مرادی کرمانی/3 IR ۰۷:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    در «شما که غریبه نیستید» هر وقت می‌خواستم از فقر و بی‌کسی و تنهایی حرف بزنم، می‌گفتم زشت است و شخصیتم از بین می‌رود اما یادم می‌آمد که دعایی آمد و در جمع چنین حرفی زد و گفت مادر من جاروکش این‌جا بود. نویسنده‌ام و بدون قصه نمی‌توانم حرف بزنم. این قصه خود ابعاد شخصیتی این آدم را نشان می‌دهد. من کاری به دیدگاه‌های سیاسی و مسائل دیگری که داشت‌، ندارم. از دیدگاه نویسنده به این شخصیت نگاه می‌کنم، این ماجرا آن‌قدر روی من تأثیر گذاشت که تا مدت‌ها حالم بد بود. وقتی می‌خواستم موقعیت‌های زندگی‌ام و تحقیری را که شده بودم، بنویسم یاد او می‌افتادم، می‌گفتم او این حرف‌ها را زد و تحقیر نشد، او با صداقتی که داشت این حرف‌ها را زد. زنده‌یاد دعایی ابعاد بسیار بسیار زیادی داشت. گاه فکر می‌کردم اگر مشکلی داشته باشم‌، به چه کسی بگویم. با خودم می‌گفتم دعایی تنها کسی است که می‌شود با او درد‌دل کرد. اگر گرفتاری پیدا می‌کردید، این آدم می‌توانست راحت حرف بزند، لااقل به حرف آدم گوش می‌کرد. چیزی که ایشان داشت فضای باز ذهنی و افق دید گسترده بود، خیلی به زندگی آدم‌ها و عقایدشان کار نداشت. همه را با دید انسانی می‌دید و می‌گفت آن‌ها هم بنده خدا هستند، کاش همه همین‌طور بودند؛ کسانی که مدعی کشیدن گوشه گلیمی از آب گل‌آلود امروزه برای مردم هستند. وقتی خبر رفتنش را شنیدم، خیلی اذیت شدم.
  • دعایی، روحانی رئوف و مهربان IR ۰۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۹
    پیام حجةالاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری به بزرگ‌داشت مرحوم دعایی: «بسم‌الله الرحمن الرحیم. انّ الذین آمنوا وعملواالصالحات وسیجعل لهم رحمان ودّا. ارتحال غمبار دوست عزیز و مبارز خستگی‌ناپذیر مرحوم حجةالاسلام والمسلمین آقای دعایی را به خانواده محترم، هم‌رزمان دوران ستم‌شاهی، اصحاب رسانه و اهل فرهنگ تسلیت می‌گویم. از این‌که به علت سفر، توفیق شرکت در مراسم تشییع این روحانی وارسته و شایسته را نداشتم متأسفم. قطعاً در این فرصت کوتاه نمی‌توان نسبت به او حق مطلب را ادا کرد. کاش شرایط جسمی به من اجازه می‌داد تا دین خود را در یک سخنرانی به این دوست بزرگوار ادا می‌کردم. انصافاً آقای دعایی نمونه یک انسان خودساخته، مسلمان به معنای واقعی کلمه و شیعه به تمام معنا بود که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: شیعتنا اهل‌الهدی واهل‌التقی واهل‌الخیر واهل‌الورع واهل‌الفتح والظفر. بدون مبالغه او مصداق کامل این فرمایش بوده است. آری، او یک روحانی متواضع، خوش‌اخلاق، ساده‌زیست، خوش‌بین به انسان‌ها، رئوف و مهربان بود. او گرچه دارای اندیشه و بینش خاص بود و نسبت به مسایل سیاسی، فرهنگی، سیاست خارجی و داخلی نظر خود را داشت، لکن آن‌قدر روح بلند و وسعت‌نظر داشت که در جناح و گروه نمی‌گنجید. در پایان، گفتارم را با جمله‌ای که در قالب شوخی به او می‌گفتم به پایان می‌برم. به آن‌مرحوم می‌گفتم: آقای دعایی، اگر روز قیامت شما و مرحوم آیةالله انواری را مأمور بهشت و جهنم انسان‌ها کنند، به خاطر خوش‌نفسی و نگاه مهربانانه‌تان به انسان‌ها، هیچ‌کس را به جهنم نمی‌فرستید. خداوند روحش را شاد و با اجداد طاهرینش محشور گرداند.»